گفتوگوی پانا با یک داوطلب کنکور ۱۴۰۱ و نویسنده کتاب «کنکور، تو موفقیت من نیستی»؛
بشرزاد: «کنکور» همه چیز نیست
ما کودکان را برای گذشته خود و نه برای آینده تربیت میکنیم/ امتحان ابزاری برای ساخت آینده است، نه تمام هدف آن!/ یادگیری مهارتهای نرم در کنار بهروز بودن در کار تخصصی مهم است
تهران (پانا) - نویسنده نوجوان کتاب «کنکور تو موفقیت من نیستی» معتقد است امروزه یادگیری مهارتهای نرم در کنار بهروز بودن در کار تخصصی مهم است.
این روزها که بازار کنکور داغ است و در فصل تابستان هستیم، شاید یکی از سرگرمیهای مرسوم، کتاب خواندن باشد. حال تصور کنید که به کتابی با عنوان «کنکور، تو موفقیت من نیستی» برخورد کنید و با یک جستوجو دریابید نویسنده این کتاب، خود نوجوانی است که در سال نشر کتاب، داوطلب کنکور بوده است.
مانی بشرزاد؛ نویسنده و مترجم نوجوان، در گفتوگو با پانا درباره کتاب «کنکور تو موفقیت من نیستی» گفت: «به نظر شما کدام بهتر است؟ آبنبات یا چکش؟ سوال بهتر این است. برای چه کاری آبنبات بهتر است یا برای چه کاری چکش بهتر است؟ بدین معنا که با چکش نمیتوان دهان را شیرین کرد و با آبنبات نمیتوان کار بنایی کرد! کنکور هم همین است. برای عدهای خوب است. اما میتواند زندگی عده کثیری از نوجوانان را نابود کند که امروزه شاهد این اتفاق هستیم. انسان نباید برای یک امتحان، آینده خودش را فدا کند. امتحان ابزاری است برای ساخت آینده، نه تمام هدف آن! در حالیکه امروزه دانشآموزان کلیه انرژی خود را برای کنکور میگذارند و سپس در دانشگاه درس خواندن را کنار میگذارند. در حالی که دانشگاه محل تحقیق، مطالعه و یادگیری است. دبیرستان محلی جهت آماده شدن برای زندگی مستقل و ساخت یک زندگی ارزشمند است.»
بشرزاد در ادامه با اشاره به اهمیت هدف و ابزار بودن کنکور برای رسیدن به هدف گفت: «بگذارید پیامم را در یک خط بگویم، هدف، از ابزار مهمتر است. یعنی کنکور وسیلهای برای عدهای خاص برای موفقیت است. آن عده چه کسانی هستند؟ کسانی که در طبقات پایین جامعه هستند و با قبولی در دانشگاه دولتی میتوانند طبقه اجتماعی خود را تغییر دهند. نه برای کسی که پدرش چندین کارخانه دارد و حال میخواهد فرزندش مهندس شود تا در جمعها در مورد آقای مهندس شوآف کند. من مخالف پیام «همه باید کنکور بدهند» هستم و خود، مبلغ پیام «هر کس مسیر خودش را دارد» هستم. هر کس مسیر شخصی خودش را در زندگی باید طی کند. سبک تربیت گروهی که همه جامعه در یک برهه زمانی رشته ریاضی را برمیگزینند. (مثل دهه ۶۰ و ۷۰) و سپس همه به رشته تجربی میروند. (مثل دهه ۸۰ و ۹۰)؛ باعث میشود نسلی بدون خلاقیت، امید و نوآوری تربیت کنیم. هر فرد مسیر خودش را دارد. یکی کنکور موفقیتش نیست و دیگری ابزار موفقیتش است. اما یک چیز واضح است، کنکور همه چیز نیست!»
این نویسنده و مترجم نوجوان در ادامه در توضیح اینکه چرا بعضی از نوجوانان کنکور را موفقیت خود میپندارند اظهار کرد: «پاسخ این است: سه گانه متحد نرم؛ نزدیکان، رسانه و مدرسه. رسانه پیام میدهد، نزدیکان تاکید میکنند و مدرسه اجرا میکند. ما میگوییم حتی اگر هدف کنکور است، باید با ابزار درست به آن دست یافت. اگر ابزار، ۱۰ ساعت درس خواندن در روز باشد، فقط مغز را خسته میکند. من افتخار شاگردی آقای رشیدی که یکی از رتبههای برتر کنکور بودهاند را داشتم. پایان کلاس بچهها دور او جمع شده بودند تا در مورد رتبه برتر شدن از او سوال بپرسند و راهنمایی بگیرند. راهنمایی او جالب بود. وی گفت: در کنار مطالعه خوب استراحت کنید. ورزش کنید و با دوستانتان بیرون بروید. باور غالب در مورد استراحت، تنبلی است. اما استراحت اصولی عامل مهم موفقیت در زمان کار است. پس باید تفریح و استراحت مداوم در برنامه روزانهمان داشته باشیم. زمانی که تمامی خانواده منتظر تربیت آقای دکتر بعدی هستند، در حالی که نوجوان عاشق موسیقی است، یک استعداد نابود میشود. چرا؟ چون رسانه به خانواده میگوید: موسیقی نون و آب نمیشود. چرا دانشآموز به سمت موسیقی نمیرود؟ چون خانواده به سبک دهه ۶۰ بچه را تربیت میکند. به نحوی ما کودکان را برای گذشته خود و نه برای آینده تربیت میکنیم.»
این روزها حال و هوای کنکوریها به سمت انتخاب رشته و اعلام نتایج رفته است. به همین دلیل ادامه گفتوگو به ملاکها و نکاتی در انتخاب رشته سوق پیدا کرد. بشرزاد در این رابطه بیان کرد: «سوال این نیست که چه رشتهای بخوانم؟ سوال این است: هدف من چیست؟ حال برای این هدف چه رشتهای به من کمک میکند؟ بحث این نیست که شما عمران یا فلسفه بخوانید. بحث این است که اگر تصویر ذهنی شما از خود ایدهالتان یک مهندس است، باید عمران بخوانید. اگر تصویرتان یک نویسنده است، باید فلسفه بخوانید. زندگی به مانند پازل است. زمانی که ما تصویر کامل را در ذهن داریم، راحت تکهها را کنار هم قرار میدهیم. رشته دانشگاهی، یک تکه از پازل است. دوستان و خانوادهمان هم تکهای دیگر! مهم تصویر در ذهن ما است.»
وی همچنین توصیه کرد: «نوجوانان برای انتخاب رشته باید با خانوادهها صحبت کنند. در این راستا، قدم اول، آگاهی است. تغییرات بزرگ همه با آگاهی انسانها آغاز میشود. اما قدم دوم، یک همبستگی منافع است. خانواده چرا میخواهد نوجوان در رشته ریاضی یا تجربی تحصیل کند؟ چون فکر میکند مصلحت او آنجاست. دانشآموز باید بتواند خانواده را قانع کند که مصلحتش در رشته مورد علاقهاش است. زیرا علاقه عامل موفقیت است. استعداد، یعنی سرعت یادگیری نه توانایی اولیه ما در انجام کار! علاقه منجر به یادگیری بهتر میشود. از یک مبتدی استاد میسازد. هر استادی روزی مبتدی بوده است. هیچ وزنهبرداری با وزنه ۱۰۰ کیلویی، روز اول تمرین نکرده است. در مرحله بعد دانشآموز باید به رشد فکری برسد و بداند فقط یکبار فرصت جوان بودن دارد. این فرصت را نباید به راحتی از دست بدهد.»
این نویسنده نوجوان خطاب به خانوادهها با اشاره به اهمیت اصل استقلال اذعان کرد: «خوب است به فرزندانتان یاد بدهید تفکر و اراده مستقل داشته باشند و در زندگی به جای خانواده و امکانات، به خودشان اتکا کنند. لازمه استقلال در زندگی، استقلال در تصمیمگیری است. زمانی که انسانی آزادانه تصمیم میگیرد، مسئولیت تصمیمش را میپذیرد. به همین دلیل اگر فرزندی موفق و مسئولیتپذیر میخواهید، اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد. بدانید اشتباه کردن مسئولانه، بهتر از بردن غیرمسئولانه است. زیرا فرد مسئولیتپذیر، در طولانی مدت موفق است. راه زندگی همه افراد یکسان نیست. هیچ دو انسانی مانند هم نیستند و تفاوتهاست که زیبایی و رشد میآفریند. لازم نیست همه یک مسیر را طی کنند. دنیا تغییر کرده است. دیگر سؤال دوست داری چه کاره شوی سوال غلطی است. زیرا ما شغلهایی خواهیم داشت که عمرشان کمتر از ۵ سال است. برای همین باید فرد دائما در حال یادگیری باشد. زمانی که فرد رشتهاش را دوست نداشته باشد، نمیتواند مداوم یاد بگیرد.»
وی گفت: «به نظر من، امروزه یادگیری مهارتهای نرم در کنار به روز بودن در کار تخصصی مهم است. شاید در مدرسه شما فقط نمره خوب برایتان کافی بود. اما در بازار کار هیچ قطعیتی برای موفقیت وجود ندارد. برای همین نیاز به مهارت دارید. مهارهایی که همیشه کارساز باشند. مثل شبکهسازی، تفکر نقاد، سخنرانی و مدیریت. انسان اگر مهارتهای نرم داشته باشد، می تواند مهارت های سخت را یاد بگیرد. اما فردی که فقط مهارتهای سخت دارد، توان یادگیری مهارتهای نرم او کمتر است. زیرا یک عمر به سبک یادگیری تئوریک عادت کرده است.»
نویسنده کتاب «کنکور تو موفقیت من نیستی» در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای همه همسالان خود، در جمعبندی گفت: «اگر برای سختیها معنی پیدا کنیم، زندگی سخت نیست و عشق، رابطه بین دو نفر نیست. بلکه زندگی و عشق در لحظه جاریست. میتوان آنها را در کار، تفریح و در هر لحظه یافت. زندگی رنج نکشیدن نیست. رنج کشیدن برای هدفی معنیدار است. هدف خوشبختی است و موفقیت فقط یکی از ابزارهای آن است.»
دانشآموز خبرنگار: آرمیتا رزاقیان
ارسال دیدگاه