در سومین روز از نشست انتشارات میچکا بررسی شد:
کودکان موقعیت طنز را خوب درک میکنند
تهران (پانا) - «آویسا شرفی» پرهیز از تصنع در آثارش را رمز موفقیت آنها دانست و عنوان کرد که من سعی میکنم در نوشتههایم از چیزهایی که خودم دوست ندارم پرهیز کنم و چیزی را آنگونه که نیست نشان ندهم.
به گزارش روابط عمومی انتشارات میچکا این نویسندۀ کودک و نوجوان در سومین روز از نشست انتشارات میچکا که روز دوشنبه هشتم آذر ۱۴۰۰ در باغ کتاب تهران برگزار شد، دربارۀ استقبال از آثارش گفت: بچهها این صداقت را درک میکنند. به لحاظ واژگان سعی میکنم در ردۀ سنی مخاطب حرکت کنم و کلمات درست را متناسب با داستان بیاورم اما در انتخاب کلمه خیلی وسواس دارم. اصراری ندارم که کتاب طنز باشد یا حتماً بچه بخندد اما سعی میکنم طنز مفهوم باشد و خوانندۀ آن را بخندد. بچهها خودشان موقعیت طنز را خوب میفهمند.
شرفی در خصوص دلیل علاقهمندی کودکان به تصویر در کتاب تصریح کرد: شاید یک دلیل این باشد که سلیقهشان اینطور پرورش داده میشود و بچه کمکم حس میکند کتابی که تصویر ندارد، ناقص است. تصویر اولین چیزی است که بچه را جذب میکند و بسیار دیدهایم که بچهها جلد را ورق میزنند و کتاب را از روی تصاویر انتخاب میکنند. یک محک برای این که بدانیم داستان توانسته برای کودک جذاب باشد این است که بعد از دیدن تصاویر به دنبال داستان هم برود و اگر نخواهد داستان را بخواند یعنی فقط جذب تصاویر شده است. دلیل دیگر هم شاید بازیهای کامپیوتری باشد که بچه دائم با تصویر سروکار دارد و این روی ذائقه بچهها تأثیر گذاشته است.
نویسندۀ مجموعۀ اژدها دربارۀ ایدۀ اولیه و آفرینش این آثار توضیح داد: اولین جلد از این مجموعه، «اژدهای آزمایشگاه» بود. زمانی در سروش نوجوان قرار بود من درباره مکانی داستان بنویسم که چیزی آنجا گم میشود. داستان یک مداد و پاککن بود که در آزمایشگاه گم میشدند و یکی میخواهد برگردد و یکی میخواهد بماند. آن زمان خانم شعاعی، سردبیر سروش نوجوان، این ایده را پسندیدند و مرا تشویق به نوشتن یک مجموعه کردند. به ترتیب تاریخ نگارش، این مجموعه شامل عناوین: «اژدهای آزمایشگاه»، «آتشفشان آزمایشگاه»، «رئیس آزمایشگاه» و «ماجراجوی آزمایشگاه» است.
شرفی در خصوص شیوۀ شخصیتبخشی به اشیاء در آثارش افزود: من عادت دارم درباره چیزی که بخواهم بنویسم، میخوانم و بعد از گروه سنی مخاطب داستانم درباره آن مسئله سؤال میکنم. اگر داستانی فانتزی باشد که مثلاً یک کولهپشتی قرمهسبزی میخورد و به اصطلاح کارهای انسانها را انجام میدهد خیلی آن را نمیپسندم. فانتزی این نیست که در و پیکری نباشد و هر کس هر جور هر کاری را انجام بدهد؛ چون هم خود نویسنده به دردسر میافتد و به جز آن ارزش کار پایین میآید.
این نویسندۀ کودک و نوجوان دربارۀ چگونگی خلق نخستین آثارش گفت: سال ۸۵ به مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا رفتم و در نشریه بادبادک با خانم فرمانی و خانم جمالی کار را شروع کردم. بعد از آن داستانهای من در نشریات دیگر چاپ شد و سپس سراغ نوشتن کتاب رفتم. البته در جلسات و کارگاههای قصه خوانی هم شرکت میکردم. بعد از این که میچکا از ترجمه به سمت کارهای تألیفی رفت و فراخوان داد، من هم داستان «شلیک نهایی» را برایشان فرستادم و چاپ شد.
نشست انتشارات میچکا از ششم تا دوازدهم آذرماه ۱۴۰۰ با اجرای جعفر توزندهجانی و حضور شهرام اقبالزاده و سایر صاحبنظران ادبیات کودک و نوجوان در باغ کتاب تهران برگزار میشود. رضوان خرمیان، حمید عبدالهیان، مجید عمیق، فرمهر منجزی، ناهید معتمدی، امین حسینی، میترا نوحی، مهرزاد زمردیان، فرزانه رحمانی، مژگان سعیدیان و مصطفی رحماندوست از دیگر میهمانان نشستهای مورد اشاره به شمار میروند.
ارسال دیدگاه