گفتوگوی پانا با نویسنده نوجوان به مناسب روز قلم:
نویسندگی باید شغل اصلی فرد باشد تا باکیفیت بنویسد
تهران (پانا) - «آیلین عبدی» که اکنون به سن18سالگی رسیده است و عضو صندوق هنرمندان است، معتقد است نویسندگی باید شغل اصلی فرد باشد تا بتواند باکیفیت بالاتری بنویسد. درواقع وقتی کسی در هر جایگاه و سنی میپذیرد که در مسیر نویسندگی قدم بگذارد، این بدین معناست که میخواهد سبک زندگی خودش را متفاوت و خاص رقم بزند پس نویسنده واقعی کسی است که شغل اصلیاش نویسندگی باشد و در صورت لزوم در کنارش به مهارتهای دیگر بپردازد نه بالعکس.
«آیلین عبدی» نوجوانی ۱۸ ساله و نویسنده است که از عشق به قلمش میگوید و به مناسب روز قلم در گفتوگو با پانا از دنیای خیالانگیز خود با کتابها و قلم نویسندگیاش سخن گفت.
نویسندگی را از کجا شروع کردید؟
از حوالی ۷ سالگی عاشق نوشتن بودم، یادم هست که وقتی کلاس اول بودم، یک نمایشنامه کوتاه نوشتم و به خواست آموزگارمان، در جشن الفبا، توسط بچههای کلاس آن نمایشنامه اجرا شد و من راوی بودم. ولی بهصورت حرفهای بهروزهای پاییزی پنج سال پیش بر میگردد، من دل نوشتههای عاشقانه و عارفانه زیادی رو هرروز در صفحه شخصی خودم در فضای مجازی نشر میدادم؛ و کاربران هم تا حدودی استقبال میکردند. تا اینکه دبیر ریاضی من خانم دکتر فرح مظاهری از دنبال کنندههای صفحهام شد و ما روز به روز ارتباطمان قوت گرفت و او من را به نوشتن بیشتر تشویق میکرد و وقتی از حسش پس از خواندن متنهای من میگفتند، انگار انگیزهای مضاعف به قلبم پژواک میکرد.
چه کسانی در مسیر بیشتر دیده شدن کمکتان کردند؟
فکر میکنم همه کسانی که دوستم دارند در این زمینه نقش مؤثری داشتند، تلاشهای ناشر بزرگوار، آقای مهندس رضوان فرد در انتشارات «نسل روشن» که همه کتابهایم با همکاری آنها به چاپ رسیده همواره موجب دیده شدن من و آثارم بین علاقهمندان شدند و همچنین حمایتها و همراهی خانوادهام در دیده شدن من کمک بسیاری کرد. هنرپیشه موردعلاقهام آقای داریوش فرضیایی معروف به عموپورنگ با حمایت و نگاه بیدریغشان به دل نوشتهها و نثرهای من باعث پیشرفت من شدند. البته حضورم در جلسات سرای اهلقلم و سایر دورهمی های ادبی در فرهنگسراها و ... هم بی تاثیر نبوده و بر علم و دیده شدنم افزوده است.
قلمزدن در رشد مهارتهای دیگر نیز کمکتان کرد؟
قطعاً قلمزدن کمک بسیاری به من کرده است. مهارتهایی مثل فن بیان، تدریس، به کار بردن جملات مناسبتر و مطالب دارای منبع معتبر در جمعهای گوناگون و بسیاری از مهارتهای دیگر از فواید نوشتن در زندگی من بوده است.
نویسنده داخلی و خارجی موردعلاقهتان چه کسانی هستند؟
لازم میدانم که اینجا ذکر کنم که من حتی قبل از اینکه خودم رسماً یک نویسنده باشم، بسیار طرفدار آثار نویسندگان ایرانی بودم، چون معتقدم سبک زندگی نویسندهای که هموطن من است میتواند در دلنشین بودن کتابش نزد من خیلی مؤثر باشد. هماکنون آثار ایرانی را بیشتر از آثار خارجی و غربی مطالعه میکنم مثلاً اگر سه کتاب از نویسندگان ایرانی بخوانم، یک کتاب هم از آثار خارجی میخوانم. پس بااینوجود همه نویسندگان ایرانی را دوست دارم که بهنوعی هم حرفه و همکار و استادم هستند و احترام فراوانی برای یکایک شان قائل هستم. اما آثار آقای مصطفی مستور و استاد بزرگوارم آقای حسن شکاری را خیلی میپسندم. از بین خارجیها هم شیفته قلم آلبرکامو هستم.
کلاسهای مدرسه و مسابقات آموزشوپرورش به رشد بیشتر شما کمک کرد؟
این تریبون و این سوال را بسیار جایز میدانم تا کمی نسبت به نظام آموزشوپرورش صحبت کنم، به نظر من آموزشوپرورش در ایران به تغییراتی نیاز دارد ازجمله هدایت تحصیلی مناسبتتر که به جهت انتخاب درستتر و درنتیجه رسیدن به علاقه در باب استعداد هر نوجوان میپردازد. بعد در صدر قرار دادن پرورش نسبت به آموزش و اهمیت دوچندان به روحیات حساس سن نوجوانی که در دورههای اول و دوم متوسطه رقم میخورد و مهمتر از همه بهکارگیری نیروهای جوان، باانرژی و علاقهمند به تدریس در کنار افراد باتجربه، چون میدانم که اگر به هر شکلی حتی سهوا، شخصیت دانشآموزی در کلاس تخریب شود یا سرکوب شود تأثیر بسیار بدی بر روی آیندهاش خواهد گذاشت. اما درباره سوال باید بگوییم که خیر! رشد من به عواملی بهجز آموزشوپرورش و نظایرش برمیگردد.
کتاب چاپ کردید؟ چه کتابهایی بودند؟
بله، من نویسنده سه کتاب چاپشده رسمی هستم و به سبب آنها عضو رسمی اهل قلم ایران و صندوق اعتباری هنر نیز هستم و هنر کارت ایرانی دارم. کتاب اول و سوم من با عناوین «جریان عاشقانهها» و «سال بیکران عشق» شامل نثرهای فارسی است که در ژانر درام ارائهشده و کتاب دوم من هم با عنوان «جادهای به مقصد آسمان» داستان فارسی بلند یا همان رمان است که به مشکلات اجتماعی نوجوانان هم در روایت داستان بسیار پرداختم و اصلاً راحت بگویم که شخصیت اصلی که از زبان او داستان روایت میشود، یک دختر در حوالی سن هفده تا هجدهسالگی است.
چطور یک دانشآموز میتواند کتاب چاپ کند؟
با حمایتهای خانواده و تشویق شدن توسط کسانی که دوستشان دارد و اصلاً نباید منتظر یک اتفاق خارقالعاده باشد، باید بااراده و همت خود یک اتفاق خاص را رقم بزند و اصلاً از جاهای دیگر هم انتظاری نداشته باشد.
به نظرتان نویسندگی میتواند یک شغل باشد یا فقط بهعنوان یک مهارت میتوان به آن نگاه کرد؟
به نظر من نویسندگی یک سبک زندگی است و وقتی کسی در هر جایگاه و سنی میپذیرد که در مسیر نویسندگی قدم بگذارد، این بدین معناست که میخواهد سبک زندگی خودش را متفاوت و خاص رقم بزند. بله من معتقدم که نویسندگی یک شغل هم هست اما به شرطی که نویسنده «قناعت» چاشنی اخلاقش باشد و فردی که صرفاً نویسندگی را بهعنوان شغل اصلی خودش انتخاب میکند باکیفیت بالاتری مینویسد و درنتیجه مخاطبین بیشتری خواهد داشت. اصلاً بهتر است بگویم نویسنده واقعی کسی است که شغل اصلیاش نویسندگی باشد و در صورت لزوم در کنارش به مهارتهای دیگر بپردازد نه بلعکس!
چطور میتوان نویسنده شد؟
اول از همه عشق به نگارش و ادبیات، دوم خواندن آثار نویسندگان همه کشورها و در حقیقت خواندن ادبیات جهان، سوم داشتن یک روحیه خستگیناپذیر که اگر در مسیر شکستی را متحمل شد بتواند باقدرتبیشتر ادامه بدهد و سست اراده نشود، چهارم داشتن حامی عاطفی و حتی مالی مثل خانواده و در آخر هم داشتن یک مخاطب خاص که کمک بسیار زیادی به جنس نوشتههای یک نویسنده میکند و میتواند در تکتک الفبای نوشتههایش روح بدمد! فرقی نمیکند این مخاطب خاص چه کسی باشد گاهی آن قدرتی که نگاهش به حضورمان گرهخورده بهترین مخاطب خاص یک نویسنده است.
به نظرتان قلم قویتر است یا سلاح جنگ؟
قطعاً قدرت قلم بیشتر و قویتر است زیرا به قول ضربالمثل ایرانی که میگوید با (پنبه سر میبرد) قلم هم خیلی آرام و لطیف به ذهن مخاطب نفوذ میکند و با اختیار خود خواننده همه نظریاتش، تحت تأثیر نوشتههایی که نویسنده با قلم خلق کرده، قرار میگیرد. اینگونه قطعاً افکار گروه زیادی از مخاطبها باهم هدف قرارگرفته میشود و آرام و بیصدا نتیجهای که نویسنده خواسته، به بار مینشاند.
گفتوگو از مینو سادات آقائی نژاد، خبرنگار دانشآموز پانا
ارسال دیدگاه