«صمیمانه با یک معلم نمونه»؛
زنگ عاشقی؛ آستین بالازدن به سبک معلم کرمانشاهی
حکایتهای تلخ و شیرین حسن احمدی از معلمی شش پایه تحصیلی در مناطق صعبالعبور و عشایری غرب کشور
تهران (پانا) - معلم عشایری کرمانشاهی تجهیزات آموزشی دستساز خود را به کلاسهای درس میبرد تا دانشآموزان عشایری از امکانات و مسائل آموزشی دور نمانند.
شغل معلمی به خودی خود بسیار سخت است، اما اگر معلم در شرایط و مکانی دشوار برای تحصیل دانشآموزان تلاش کند، سختی کار چند برابر میشود. به همین خاطر معلمان عشایر مصداق آموزگاران سختکوش و فداکار هستند. حسن احمدی معلم عشایر ساکن شهرستان گیلانغرب استان کرمانشاه از آن درسته از معلمانی است که تماما با عشق و ایثار خود در راه معلمی به دانشآموزان خدمت میکند. وی با عبور از مناطق روستایی و صعبالعبور ثلاث باباجانی، سرپل ذهاب و گیلانغرب، ۲۲ سال خدمت به دانشآموزان عشایر را گذرانده است. وی در گفتوگو با پانا از علاقهاش به شغل خود چنین میگوید: «در دوران ابتدایی معلمان از ما پرسیدند که چه شغلی را میخواهید انتخاب کنید و من از کودکی علاقه خاصی به معلمی و راه و روشهای تدریس داشتم و تصمیم گرفتم حتما معلم شوم زیرا معلمی شغل انبیا است و راه و روش زندگی را به دانشآموزان میآموزیم.»
عشق و علاقه به عشایر دلیلی محکم و استوار برای انتخاب معلمی عشایر
احمدی در ادامه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که فرمودند "کار معلم، مهمترین کار در کشور است" اظهار کرد: «کار معلم مهم است به دلیل اینکه دائما در تعامل و در حال یادگیری هستیم و اکنون بنده با افتخار میگویم که یک معلم هستم و رضایت کامل در شغل خود را دارم. در ابتدای کار، معلمی را با عشق خدمت به دانشآموزان در مناطق عشایری و محروم انتخاب کردم و از سوی دیگر قطعا مدارس عشایری مدارسی هستند که هر معلمی به دلیل سختی شغل معلم عشایری، تمایل به خدمت در آن را ندارد.»
احمدی که از دوران ابتدایی به همراه برادرش برای امرار معاش زندگیشان سختی کشیدند تا درآمد داشته باشند، خود را با توجه به شرایطی که پشت سر گذاشته، عشایرزاده خواند و علت اصلی انتخاب شغل معلمی عشایر را همین عشق و علاقه به آنان بیان کرد.
این معلم سختکوش که در سال ۱۳۸۲ در مناطق عشایری مشغول به خدمت بود، از سختیهای آن دوران چنین گفت: «در آن زمان به مدت ۴۰ دقیقه با موتور، ماشین یا پیاده از درهها و رودخانهها عبور میکردم و به دلیل اینکه مناطق کپرنشین بودند و رفت و آمد مشکل بود، تصمیم گرفتم تا از شنبه تا چهارشنبه را در آنجا سکونت یابم. پس از آن عشایری که کوچرو بودند، بعد از ماه اردیبهشت، حدود یک ماه به منطقه دالاهو کوچ کردند و پس از چادر زدن در آن مناطق و اسکان موقت، در مناطق آزاد آنجا تدریس میکردیم و سپس امتحانات مربوطه را از دانشآموزان گرفته و بعد پیش خانواده خودمان برمیگشتیم.»
استفاده از تجهیزات آموزشی دستساز معلم عشایری دانشآموزان را به مسائل آموزشی نزدیک کرد
این معلم خلاق کرمانشاهی از ساخت امکانات و تجهیزات آموزشی دستساز خود در راستای افزایش سطح کیفی دانشآموزان خبر داد و گفت: «در گیلانغرب، عشایر ایل کلهر در منطقه سومار که یک منطقه مرزی است و فاصله چندانی با کشور عراق ندارد، خانههایی را برای خودشان ساختند که در آنجا سکونت یابند؛ این مناطق از لحاظ امکانات آموزشی محروم هستند و من با توجه به علاقهام که دوست دارم در این مناطق باشم و با توجه به تواناییهایی خودم، تمام امکانات آموزشی را به صورت دستساز برای آنان فراهم میکردم.»
وی با بیان اینکه یک معلم وظیفه دارد تا از لحاظ آموزشی تمام توان خود را در حیطه آموزش بگذارد، گفت: «اکثر فعالیتهای من به صورت عملی در حیطه پرورش و تربیت دانشآموزان مناطق محروم انجام میپذیرد و وسایل دستساز آموزشی که خودم میسازم را در اختیار دانشآموزان قرار میدهم تا از مسائل آموزشی دور نمانند.»
احمدی در این گفتوگو تاکید خاصی بر تربیت دانشآموزان در حیطه پرورشی داشت و درباره نوع فعالیت خود در این زمینه چنین گفت: «بهعنوان مثال اگر سالروز شهادت سردار سلیمانی فرا برسد، من بهصورت عملی این کار را به دانشآموزان آموزش میدهم و پس از گروهبندی آنان، به هر یک از دانشآموزان فعالیتهایی مانند آمادهسازی دکلمه و... میسپارم و هرگز اجازه نمیدهم که دانشآموزان درمورد مسائل پرورشی، تربیتی و بخصوص دینی و اعتقادی بیگانه باشند.»
این معلم کرمانشاهی از رضایت بیش از اندازه دانشآموزان، خانوادهها و حتی خود مدرسه درباره انجام چنین فعالیتهای مهم پرورشی خبر داد و گفت حتی از سوی ادارات برخی روستاهای محروم پیشنهاد کار و فعالیت برایش ارسال میشود و او با افتخار به آموزش تربیت نسل جدید با کمک لوازم دستساز خود در مناطق محروم میپردازد.
احمدی که با ۲۲ سال سابقه تدریس خود در مدارس عشایری، مسئولیت مدیریت ۶ پایه را بر عهده داشته، این کار را برای افراد بیتجربه و تازهکار سخت خواند و از تجربه کاری خود در این چندسال رضایت کافی داشته و میگوید: «من معلم ۶ پایه هستم که در مدارس مناطق عشایری تدریس میکنم و با توجه به سابقهام که در آن تدریس چندپایه وجود داشته است، مطلوبیت دانشآموزان از لحاظ آموزشی و تربیتی را عالی میسنجم.»
آموزش ۲۰ کتاب درسی در مدت چهار ساعت و نیم به دانشآموزان ۶ پایه
وی با بیان اینکه روزانه در چهار ساعت و نیم ساعت کاری خود به آموزش ۲۰ کتاب برای ۱۶ دانشآموز میپردازد، از روند تدریسش چنین گفت: «در مدرسهای که در گیلانغرب هستیم، تنها یک معلم ابتدایی که من هستم با ۱۶ دانشآموز دختر و پسر به صورت مختلط وجود دارد که من به صورت همزمان برای دانشآموزان تدریس میکنم و حتی در اکثر مواقع از دانشآموزان پایههای بالاتر برای آموزش پایههای پایینتر کمک میگیرم. بهعنوان مثال هنگامی که به آموزش پایه اول میپردازم، با دانشآموزان باهوش و زرنگ پایه سومی خود هماهنگ میکنم تا بهعنوان راهنما در دروس دانشآموزان پایه دومی نظارت کنند و به همین ترتیب برای پایههای بالاتر نیز آموزش را بدین شکل پیش میبرم تا کسی از درس جا نماند.»
احمدی شیرینترین بخش کار خود را کمک به دانشآموزانش بیان کرد و افزود: «در مدارسمان با دانشآموزانی سروکار داریم که خیلی معصوم هستند و از تمام امکانات آموزشی و تربیتی به دور هستند و به همین دلیل من دوست دارم تا تجربیات خودم را در اختیار آنان قرار بدهم و کمک کنم تا اطلاعات و آگاهیشان در مورد مسائل مختلف بیشتر شود. من علاقه دارم که به صورت محبتوار و با آرامش در این مسیر کنار دانشآموزانم باشم.»
این معلم دلسوز عشایری که خود صاحب دو فرزند است، خاطرهای را از علاقه خود به شغل معلمی در آغاز زندگی خود بیان کرد: «در یکی از روزهای پنجشبه ماه مهر، زندگی من با همسرم آغاز شد و با توجه به شرایط کاری آن زمان، از شنبه تا چهارشنبهها به مناطق دیگر کوچ میکردم و مجدد پیش همسرم بازمیگشتم که حتی وی هرازگاهی به من میگوید که تو از همان اوایل زندگی، عشق و علاقهات به معلمی را نشان دادی.»
همچنین وی به خاطره تلخ دوران کاری خود و گیر افتادن در رودخانه اشاره کرد و گفت: «چون باید مناطق صعبالعبوری را برای رسیدن به مدرسه پشت سر میگذاشتم، روزی باران زیادی میبارید و من هنگام عبور از رودخانه پس از پرتاب کیفم به آن سوی رودخانه، در آب پا گذاشتم که ناگهان جریان آب من را با خود برد و در آن زمان سعی کردم که سریع خود را به درختی برسانم و حدود نیمساعت در آن سختی منتظر ماندم تا جریان آب کاهش یابد که بتوانم خودم را نجات دهم.»
احمدی در ادامه با اشاره به روابط صمیمی با دانشآموزان و خانوادههای آنان گفت: «شبها کنار دانشآموزانمان میزیستیم و در خانه آنان بیتوته میکردیم و به مراتب جزئی از خانواده بچهها شدیم؛ مشکلات فراوان و سخت بود اما با توجه به علاقهای که به آموزش دانشآموزان داریم، در هر منطقه عشایری که باشد با افتخار خدمت میکنیم.»
آموزش تعطیل نمیشود؛ در دوران کرونا هم کلاسها را حضوری برگزار کرد
تجارب زیسته نظام آموزشی در مدیریت و راهبری آموزش در دوره شیوع بیماری کرونا، تعطیلات ناشی از برودت هوا و آلودگی هوا در سالهای اخیر، رشد فناوریهای نوین و توسعه آموزش الکترونیک و ارتقای دانش، تجربه و مهارت معلمان، مدیران و کارشناسان برای بهرهبرداری مطلوب از آن و بهبود تعامل خانواده و مدرسه، توانایی و قابلیت مدرسه و ادارت آموزش و پرورش را برای مدیریت رویدادها و پدیدههای غیرمتقربه افزایش داده و شعار محوری «آموزش تعطیل نمیشود» را به باوری قابل تحقق، تبدیل کرده است. البته که نتایج نشان داد میتوان از طریق آموزشهای مجازی و راهاندازی اپلیکیشن شاد، آموزش را پیش برد تا دانشآموزان از آن جا نمانند، اما به هر حال آموزشهای مجازی در کنار نقاط قوت، نقاط ضعفی هم مانند کاهش انگیزه تحصیلی دانشآموزان را نیز در پی داشت.
به همین منظور رضامراد صحرائی وزیر آموزش و پرورش طی سخنانی گفت که از سال قبل اعلام کردهایم مدرسه و آموزش تعطیل نمیشود و مدارس باید باز باشند. همکاران ما و مدیریت مدرسه باید در مدرسه حاضر باشند تا معلمانی که امکان ارائه خدمت به صورت مجازی از منزل را ندارند، امکان تدریس در مدرسه داشته باشند.
این معلم عشایر کرمانشاهی در دوران شیوع کرونا و حتی همین الان هم به صورت کامل بر اساس گفتههای وزیر آموزش و پرورش عمل میکند و با او همعقیده است. وی همواره در ۲۲ سال سابقه درخشان خود در مدارس عشایری، تلاش بر این داشته که حتی یک روز هم از فضای مجازی برای آموزش استفاده نکند.
احمدی که حتی در آن دوران برخی لوازم بهداشتی را برای دانشآموزان تهیه میکرد تا فردی دچار بیماری نشود، در اینباره میگوید: «در دوره کرونا، مدیریت آموزش و پرورش ثلاث باباجانی و امام جماعت و اهالی منطقهمان برای من بنر تشکر زده بودند و آن هم به این دلیل بود که من در دوران کرونا یک روز هم نبود که از فضای مجازی برای دانشآموز استفاده کنم و هر روز از سرپل ذهاب تا مسافت ۵۵ کیلومتر را به روستای محل خدمتام میرفتم و تدریس را به صورت کاملا حضوری و با رعایت بهداشت برای دانشآموزان انجام میدادم و خدا را شاکر هستم که در آن مدت هیچ مشکلی برای کسی پیش نیامد و دانشآموزان نیز از آموزش دور نماندند.»
ارسال دیدگاه