رضا نوغابی*
دوستیها را پاس بداریم
بلند نظران و خردمندان، بدیها را خیلی زود فراموش میکنند و خوبی ها را در ماندگارترین قسمت حافظه خویش چون گوهری گران بها نگه میدارند.
نتیجه اش هم می شود این که به سرمایه دوستی، زیست اجتماعی خود را ایمن تر و مطمئن تر می کنند. بی خردان اند که عکس این مسیر را می روند و خود را از نعمتی چون سرمایه دوستی بی بهره میکنند.
من این حکایت را پسندیدم که جایی نوشته بود؛ "دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد.
دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شن های بیابان نوشت "امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد". به رغم این، از هم جدا نشدند و کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: "امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد". دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی تو را آزردم؛ تو آن جمله را روی شن های بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک می کنی؟
دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شن های صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد." در آموزه های دینی هم توصیه هایی از این دست داریم از جمله در کلام راهنمای امام رضا(ع) می خوانیم که مؤمن عاقل باید " خیر اندک دیگران را بسیار شمارد." و خوانده ایم که باید در برابر بدی دیگران حتی اگر بزرگ باشد با بزرگواری و کرامت بگذرد و در یاد نگیرد.
با این شیوه است که خیر و صلاح رو به فزونی می گذارد. جامعه هم با اخلاقی چنین، به خلاقیتهای انسانی بیشتری خواهد رسید. دوست داشتن را دوست بداریم و دشمنی داشتن و دشمن تراشی را دشمن بداریم تا فضیلت های اخلاقی خُلقِ خَلق را بهتر و خالق پسندتر کند......
ارسال دیدگاه