رضا زنگوئی
پایانِ تحقیرآمیزِ یک آغاز!
۳۰ خرداد در رویدادِ تراژدیک خود، شاهد حضور مسلحانه منافقین در خیابانهای ایران بودیم. آمده بودند تا براندازی را آغاز کنند. میخواستند انقلاب را بیآینده کنند. بعد آن روز تا توانستند ترور کردند.
تا توانستند آدم کشتند. تا توانستند خیانت کردند. در نقش ستون پنجم دشمن، دست در خون هموطنان زدند. اما خون پاک شهدا سیلی شد که زمین وطن را از این وطن فروشان طهارت داد. آواره های سرگردان یک روز پیاده نظام صدام شدند علیه ایران و دیگر روز دست شان در خون مردم عراق، رنگین شد و چند تقویم را در قرارگاه اشرف گذراندند اما خوشنشینی آوارههای جنایتکار به پایان آمد با پایان صدام. به آلبانی رفتند. به اجبار تفنگ از دست شان گرفتند و کامپیوتر دستشان دادند.
چریک های ادعایی دیروز، به پیر پسرها و پیر دخترهایی تبدیل شدند که پشت میزنشینی قوز پشت شان را چند برابر کرده بود. هر کدام با چند اکانت جعلی، به جعل دروغ می پرداختند. کلی شایعه می ساختند تا کاری که با تفنگ و فشنگ نتوانستند انجام دهند، با کلمه به انجام رسانند. اما این بهارشان را هم خزانی تند، طوفان پیچ کرد.
آن هم درست در ۳۰ خرداد. چهل و دو سال بعد از آن روزی که خونخواری را آغاز کردند به پایان رؤیاهاشان رسیدند. انگشت هایی که سال های پیش توان لمس ماشه را از دست دادند امروز از لمس صفحه کلید هم باز ماندند. نتیجه اش را هم خبرگزاریها چنین روایت کردند که " پس از عملیات پلیس آلبانی علیه کمپ اشرف ۳ گروهک تروریستی منافقین، بسیاری از حساب های کاربری منافقین در شبکه های اجتماعی غیرفعال شده است. بر اساس یافتههای به دست آمده، میانگین کامنت های صفحه ایران اینترنشنال با کاهش ۴۳درصدی نسبت به ۱۰ روز قبل از آن روبه رو شده است.
کامنت های بی بی سی فارسی هم در این مدت ۳۱درصد کاهش داشته است. این آمار نشاندهنده فعالیت شدید گروهک منافقین در فضای مجازی است." بهتر است بگوئیم بود چون این خاکریز فرو ریخت اما این را نباید بدان معنا بگیریم که دیگر این فضا را به حضور خود نخواهند آلود. همین اقتضا می کند تا توجه کنیم به شگردهاشان. بدانیم از چه مکانیسمی استفاده می کردند. فحاشی، تمسخر، جسارت، تولید انبوه دروغ، ذهنیت سازی هایی که باعث کاهش اعتماد به نفس ملی شود. نشر مطالبی که وحدت ملی را زخم زند. توسعه بی اعتمادی میان مردم و مسئولان و.... از جمله تولیدات آنان بود که روزانه دنبال می کردند تا روز ما را شب کنند اما خون به ناحق ریخته پاکان این دیار آنجا هم رهای شان نکرد تا همان موج هایی که سوار بودند با تحقیری کشنده آنان را به سخره سخت واقعیت بکوبد. جوری که صدای شکستن استخوان هاشان به همه عالم برسد.....
ارسال دیدگاه