محمد زاهدی اصل *
عصبیتهای کوچک فاجعه بهدنبال دارد
خانواده در ایران به کجا رسیده که در برخی مواقع فجایع در درون آن بروز میکند؟ در فرهنگ ما بروز فجایع و هر گونه عصبیت در درون خانواده نشان دهنده بروز اتفاقات ناخوش آیند در بین افراد جامعه و خانواده به عنوان کوچکترین و بنیادیترین پایگاه اجتماعی است. اینکه چه عواملی باعث بروز مسائلی همچون دعواهای خانوادگی و پیامدهای آن شده را باید در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد. در طول تاریخ همیشه از خانواده ایرانی به عنوان خانواده ای اصیل یاد میشد.
در سالهای اخیر از تعداد خانوادههای اصیل ایرانی با آن جمعیت عظیم کاسته شده است. برای مثال در گذشته شاهد خانوادههای گسترده با تعلقات خاطر ویژه بودیم.
اصالت خانواده ایرانی در خطر است
در گذشته خانوادهها پایبند به سنتها و خطوط قرمز بودند و هر گونه مساله در خانوادهها مورد بررسی قرار میگرفت. همچنین در گذشته توجه به حریم خانوادگی از اهمیت ویژهای برخوردار بود. برای مثال در گذشته بین اعضای خانواده حرمت گذاشتن به شکل دو طرفه از اهمیت برخوردار بود، هم بزرگترها و هم فرزندان برای یکدیگر ارزش قائل بودند. در دو دهه اخیر اتفاقاتی افتاده که از میزان نفرات در خانوادههای ایرانی کاسته و رفته رفته خانواده به خانوار و به ویژه خانوار تک نفره تبدیل شده است. این تقلیل تعداد اعضای خانواده در کشور ما نشان دهنده اتفاقات مناسب نیست. بنابراین وقتی این فضا بهوجود بیاید، خانواده نیز اصالت خود را به تدریج از دست میدهد.
بیکاری عمده مشکل خانوادههای ایرانی
در بین اعضای خانواده از پیامدهای بروز و تشدید عصبیت باید به شرایط اقتصادی و معیشتی اشاره کرد. برای مثال بیکاری یکی از عوامل بروز انواع فشارهای عصبی در بین اعضای خانواده است. هر یک از اعضای خانواده متناسب با شرایط جنسی و سنی این فشارها را متحمل میشود. این در حالی است که مجموعه فشارها در جامعه در حدی است که تاب آوری در خانواده به حداقل میرسد، طبیعتا کاهش تاب آوری موجب عکس العمل میشود. این مساله به اشکال متعدد در کشور بروز میکند. برای مثال با بررسی اخبار حوادث با موضوعاتی همچون فجایع خانوادگی میتوان این مساله را به وضوح مشاهده کرد. این در حالی است که بروز چنین مسائلی چندان برازنده جامعه ما نیست.
چالش خانواده، چالش جامعه است
در واقع بروز این مسائل زنگ خطری برای جامعه محسوب میشود. باید به این نکته توجه کرد که فقط مسائل اقتصادی و شرایط معیشتی تنها در بروز این مسائل دخیل نیستند، بلکه یک فرد فقط به دلیل موضوعات اقتصادی و شرایط معیشتی جامعه این مسائل برایش رخ میدهد که تنها یک بعد ماجرا است. وقتی در جامعه بد اخلاقی رایج باشد یا وقتی افراد در جامعه حرمت یکدیگر را میشکنند، یا وقتی که در جامعه فضایی وجود داشته باشد که این فضا فضای حرمت شکنی است و تمامی افراد به هر نحوی به یکدیگر تهمت میزنند و پشت همدیگر دروغ میگویند و از هم سوء استفاده میکنند؛ به عبارت دیگر وقتی سرمایه اجتماعی در جامعهای کاهش پیدا کند، طبیعتا اعتماد، تفاهم و همدلی نیز در آن جامعه از بین میرود. همچنین وقتی اعتماد و همدلی از بین میرود، خانواده هم تحت تاثیر انواع آسیبها قرار میگیرند. از بعد دیگر وقتی خانوادهها دچار مشکل بشوند، جامعه هم دچار مشکل میشوند. هر گونه حرمت شکنی و بروز دروغ در جامعه در عرصههای مختلف باعث میشود که حریم خانواده شکسته شده و دیگر بین بزرگتر و کوچکتر احترام باقی نمیماند.
چرایی بروز خشونت در بین خانوادههای ایرانی
بنده به عنوان یک مددکار اجتماعی که حدود ۵۰ سال از عمرم در این عرصه صرف شده است، نمیدانم که برای مهار هر گونه بد اخلاقی در بین اعضای خانواده و اعضای جامعه چه نسخهای میتوان برای این مساله پیچید و چه پیشنهادی میتوان در این زمینه ارائه کرد تا خانواده جایگاه واقعی خود را بیابد. در این میان باید به فضای مجازی نیز توجه کرد. فضایی که انواع و اقسام آسیبها و پلیدیها در آن تبلیغات شده و تمامی این مسائل دست به دست هم داده و باعث شده تا شاهد اتفاقات خوشایندی در جامعه باشیم. برای مثال در طول تاریخی اخبار متعدد درباره جنگ و دعوا بین اقوام مختلف وجود داشته است، اما اینکه در درون خانواده با توجه به عواطف و احساسات در بین اعضای خانواده و تعصباتی که خواهرها و برادرها نسبت به یکدیگر دارند، بروز هر گونه پرخاشگری و عصبیت قابل هضم نیست. این مساله برای بنده و امثال بنده بهوجود آمده که چرا خانوادهها بجای اینکه به یکدیگر محبت کنند، با خشونت رفتار میکنند؟ در جامعه ما مسائل متعدد باعث کاهش آستانه تحمل شده و عصبیت را افزایش و تعصبات منفی را تشدید میکنند. تمامی این مسائل شرایطی است که به خانوادهها تحمیل شده و این وضعیت و فلاکت را برای خانواده به دنبال داشته است. باید با همدلی، تفاهم و توجه به معیشت خانواده اهمیت داده شود. همچنین نان آور خانه نیز باید امنیت داشته باشد، چون فقدان امنیت به ویژه امنیت روحی و روانی در یک لحظه منجر به بروز عصبیتهای مخفی و اتفاقات ناگوار میشود. بنابراین باید از سوی رسانهها به مساله امنیت روحی و روانی جامعه توجه شود. آموزش و پرورش اولین جایگاهی است که باید نوجوانان مهارت زندگی کردن را بیاموزند. در این زمینه باید توجه کافی شود و کتابهایی در این باره تدوین شده و آموزشهایی در این باره به افراد در جامعه داده شود تا در وضعیت فعلی جامعه که چندان هم برازنده نیست، تاثیرگذار باشد.
منبع: آرمان
* مددکار اجتماعی
ارسال دیدگاه