حنانه صداقت جوی*

دلتنگی دیدار روی دوست

حس عجیبی که به همراه داشتم با آن تماس تعبیر شد؛رفتن به بیت رهبری و دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان با ایشان، اتفاقی بود که حتی فکرش به ذهن من خطور نمی‌کرد.

کد مطلب: ۱۴۱۹۲۶۵
لینک کوتاه کپی شد
دلتنگی دیدار روی دوست

دوستان و آشنایان بسیاری را می‌شناسم که مشتاق و آرزومند چنین دیداری بودند.

یک هفته سراسر صبر و انتظار را پشت سر گذاشتم تا روز حرکت فرا رسید.

صبح به همراه پدر و مادرم راهی محل حرکت شدم و بالاخره سفر خوشایندمان شروع شد، از همان لحظات شمارش معکوس آغاز شد تا هرچه سریع تر همه مشتاقان و دانش پژوهان ساعاتی را در کنار مقام معظم رهبری سپری کنیم.

روز دیدار آمد و خداراشکر جزو اولین گروه‌هایی بودیم که به بیت رهبری وارد شدیم، در حسینیه امام خمینی (ره) توانستیم در یک جای مناسب بنشینم.

به هر کس نگاهی می‌انداختم در حال و هوای خودش بود، چشم‌هایی که به شوق دیدن رهبرمان نمناک بودند و شور و شوق زیادی که در جسم و جانشان بود را می‌توانستم حس کنم.

مراسم با شنیدن تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد و آقا سخنان گهربارشان را شروع کردند و همگان با جسم و جان مطالبی را که ایشان بیان می‌کردند، می‌شنیدند.

حضرت آقا مطالب مهمی را به همگی گوشزد و یادآوردی کردند که هرکداممان در جایگاه و موقعیت‌های خویش به آن مطالب توجه کافی داشته باشیم و دقت عمل خود را بالا ببریم. من هم در جایگاه خود که فرزند این مرز و بوم هستم و در جایگاه یک دانش‌آموز، باید زره فولادین بر تن کنم و در عرصه علم و دانش در خانه، مدرسه و جامعه برای پیشرفت سرزمینم تلاش کنم و از حرکت متوقف نشوم و آهسته و پیوسته گام بردارم، بدانم وظیفه‌ام چیست و چه هدفی دارم.

وقتی سخنان ایشان به اتمام رسید باورم نمی‌شد که چند ساعت را سپری کرده ایم؛ انتظار دیدار زمان طولانی را داشت، اما حضور در محضر ایشان به زودی سپری شد و اکنون من مانده‌ام و دلتنگ حس و حالی که تجربه ای شیرین بود.

*دانش‌آموز خبرنگار

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار