در برنامه «هفت» عنوان شد؛
نادر سلیمانی: خیلی دوست داشتم خودم را با چنین نقشی به چالش بکشم
تهران (پانا) - نادر سلیمانی بازیگر فیلم سینمایی «ضد» که نقشی منفی در این فیلم ایفا میکند، در برنامه «هفت» شب گذشته اعلام کرد که خیلی دوست داشته است خودش را با چنین نقشی به چالش بکشد و ابراز امیدواری کرد که نقش بعدی چالشیاش را نیز بتواند ایفا کند.
محمدحسین لطیفی در میز اول برنامه «هفت» چهارشنبه شب ۲۰ بهمن ماه میزبان مجید اسماعیلی و مهدی ناظمی در میز «بررسی محتوایی فیلمهای جشنواره فیلم فجر» بود.
مجید اسماعیلی درباره فیلم سینمایی «شهرک» بیان کرد: خیلی تلاش کردم تا نکات مثبت این فیلم را برای بینندگان مطرح کنم، از طرفی نیز بی انصافی است که بگوییم هیچ نکته مثبتی ندارد؛ شاخصترین اتفاقی که در این فیلم رخ داده، ایده خوبی است، چراکه ما به ایدههای خلاقانه و نوآورانه در جشنواره فجر نیاز داریم. در سینمای جهان هم همین گونه است که فرم جدیدی از بیان در فیلمها هرازچند گاهی با فیلمهای جدید بروز میکند. «شهرک» تا اینجای جشنواره جزء فیلم هایی در جشنواره است که با بیانی نو و ایدهای جدید، فیلم ساخته شده است. بنابراین از نکات مثبت این فیلم، این است که در آن فکر وجود دارد؛ اینکه اثری مبتنی بر یک اندیشه تولید شود تا مخاطبانش را به فکر ببرد، اقدام خوبی است و این سبک باید در اندازه خودش باید مورد تشویق واقع شود. همچنین، طرح مساله «هویت» باعث می شود این موضوع وارد محاورات مردم و نخبگان شود و مقدمهای برای ساخت کارهایی در این موضوع شود.
«شهرک» اثری فلسفی نیست و آشفتگی دارد
وی به آشفتگی در بیان فیلمساز اشاره کرد و افزود: جزء معدود فیلمهایی بود که در بخش نشست پرسش و پاسخش نشستم و سعی کردم حرفهای کارگردان را گوش دهم. متاسفانه کارگردان دارای یک فلسفه عمیق منسجم شبکهشده قوی نیست که بخواهد آن چیزی را بخواهد، بیان کند. ما با یک اثر بسیار آشفته روبروییم که وقتی میخواهد زبانی برای ارائه مفهوم پیدا کند، در نهایت زبانی منعقد نمیشود و حرفهایی با لکنت فراوان، به طوری که کلمه مفهوم نیست، بیان میشود.
مهدی ناظمی که بر اساس مطالعات فلسفی فیلم ها را مورد بررسی قرار میدهد، درباره «شهرک» و اینکه کارگردانش معقتد است کاری فلسفی است، گفت: من از بلندپروازی کارگردان این اثر خوشم آمد و امیدوارم این روند را ادامه دهد. در این اثر، به اعتقاد من فیلمساز موفق نشده کاری فلسفی بسازد. اگر فیلمساز میخواهد به مردم هشدار دهد که بازیگونه شدن زندگی خطرناک است وتبعاتی به همراه دارد، فیلم باید کمی ترسناکتر شود. اگر فیلمساز میخواهد به ما بگوید که بین نقشهای اجتماعی و هویت فردی ما تعاملاتی وجود دارد که ما متوجه آنها نیستیم. ما عادت داریم خودمان را با نقشهایمان تفکیک میکنیم در صورتی که اینگونه نیست و نقشها خود ما را میسازند؛ در این صورت باید فیلمی با ریتم کندتر و مفهومیتر ساخته میشد که نبود. بحث نمایشی شدن جهان که نمونههایش در جهان کم نیستند؛ که این را هم در فیلم نمیبینیم. بنابراین به اعتقاد من، «شهرک» نتوانسته به ایدهای فلسفی برسد اما در هر حال تلاش داشته که حرف فلسفی بزند.
وی در ادامه درباره فیلم «۲۸۸۸» بیان کرد: این فیلم ادای دینی به بچههای نیروی هوایی است و هر فیلمی که ایثارگریهای ارتش را نمایش دهد، خوشحال میشوم و از فیلمساز بابت ساخت این فیلم تشکر میکنم. تصور من از تماشای اینگونه فیلمها، دیدن عملیاتی مهم است اما این کار در فیلم انجام نشده است و البته فیلمساز میخواسته عملکرد یک پایگاه هوایی را به نمایش بگذارد. در روایت آن پایگاه هم نتوانست قهرمانی و رشادت و صلابتها را به نمایش بگذارد، چراکه مخاطب به دنبال تماشای یکسری کلیشهها در رشادتهاست. وقتی صحبت از نیروی هوایی میکنیم انتظارمان دیدن قهرمانی است. ممکن است بگویید شخصیت را به نمایش گذاشته اما شخصیت خاصی نداشتیم که وارد عمق هیچکدام نشده است که البته ممکن است یکسری تعهدات به ارتش داشته که با اسامی واقعی کار کند و اینها هم یکسری تعهدات برایش به همراه داشته است.
نادر سلیمانی: خیلی دوست داشتم خودم را با چنین نقشی به چالش بکشم
در ادامه برنامه «هفت»، محمدحسین لطیفی میزبان امیرعباس ربیعی کارگردان و مهدی نصرتی و نادر سلیمانی بازیگران فیلم سینمایی «ضد» بود. امیرعباس ربیعی درباره این فیلم توضیح داد: «ضد» ادامه فیلم «لباس شخصی» است که در جشنواره سی و هشتم ساخته شد و چون علاقه ام تاریخ سیاسی است و مطالعات سیاسی دارم و حتی فیلمهای کوتاهم نیز در این ژانر بوده است. در طول سال با موضوعات سیاسی و تاریخ انقلاب درگیر هستم و موضوع «ضد» را با محمدرضا شفیعی در میان گذاشتیم و قرار شد آن را کار کنیم و فروردین ماه پرونده آن کلید خورد. بعد از «لباس شخصی» کار سختی پیش رویمان بود اما با جمع کردن یک کست خوب، کاری درخور از آب درآید.
نادر سلیمانی که نقشی متفاوت در «ضد» ایفا کرده است، درباره آن گفت: گاهی اوقات آدمها قلقلک میشوند و برخی نقشها وقتی پیشنهاد میشوند، قلقلک میدهند و دلت میلرزد که باید آن را بازی کنی. با آقای ربیعی تا به حال کار نکرده بودم و باید اذعان کنم که او در کار بسیار خوب و تعامل و ارتباط بسیار خوبی با بازیگران دارد. کستی که انتخاب شده بودند بسیار به هم نزدیک بودند و همدیگر را دوست داشتند. ساعت ۱۱ شب فیلمنامه را برایم فرستادند و من اعلام کردم حوصله کار سیاسی ندارم اما وقتی فیلمنامه را خواندم دیدم چه پتانسیل خوبی دارد و نقش را پذیرفتم.
روز اول وقتی آقای ربیعی را دیدم، از او پرسیدم که چرا من را انتخاب کرده است چراکه نگاه مردم به من، متاسفانه طنز است. ربیعی گفت قابلیت هایی را در من دیده است که میدانم میتوانی انی نقش را ایفا کنی. دوباره گفتم از این حس طنز نسبت به من نمیترسی؟ گفت خیر. باز الان از آقای ربیعی میپرسم از انتخاب من پشیمان نشدی؟
ربیعی در ادامه گفت: نادر سلیمانی بازیگری است که انبوهی از پتانسیل و ظرفیت دارد و کافی است کمی از لایهای که سالهاست در آن فعال است و دیده شده، درآید چراکه توانا است و میتواند در لایههای دیگری نیز دیده شود. در اصل یکی از بازخوردهای مثبت «ضد» به دلیل حضور نادر سلیمانی و بازی او است و من برایم این موضوع باعث افتخار بود.
سلیمانی ادامه داد: نقش را پذیرفتم و خاطرم است با آقای نصرتی ساعتها درباره نقش مان صحبت کردیم. شخصیت عجیبی بود و خیلی دوست داشتم خودم را با چنین نقشی به چالش بکشم و در حال حاضر به دنبال نقشی دیگر هستم؛ دوست دارم در یک فیلم جنگی و نقش یک آدم دیوانه عاشق را بازی کنم.
ربیعی در ادامه درباره نقش مهدی نصرتی نیز اظهار کرد: از «لباس شخصی» به این طرف تجربه دلنشینی با مهدی نصرتی داشتم و همیشه در ذهنم بود که فضا طوری جلو رود که باز هم نقش اصلی را او ایفا کند که به نظرم از پس آن برآمده است.
مهدی نصرتی نیز گفت: شخصیتهایی که اینگونه تصویر میشود بسیار مورد علاقه بازیگران هستند؛ شخصیت «سعید» به لحاظ درونی سویههای متفاوت داشت، گاهاً اینها متضاد هم نیز می شدند یکجا عاشق بود یکجا خائن. در فیلمنامه به وفور دلایل برای تنفر از سعید بود اما من تلاش کردم نکات انسانی او را به کمک امیرعباس ربیعی استخراج کنم و بعد از آن به تمرین و نقش خوانی بپردازم. من تا قبل از اینکه لباس و گریم شوم و جلوی دوربین بروم، سعید را آدم شریفی نمیدیدم اما به محض اینکه جلوی دوربین میرفتم بدی هایش را نمی دیدم و در همه کارهایی که انجام می داد به او حق میدادم چراکه آدمیزاد این شکلی است که در بدترین حالت، ناچار است کارهایی را انجام دهد. بازی در این نقش بسیار لذتبخش بود.
چالشهای «خائن کشی» برای علی اوجی و سهیل دانشاشراقی
علی اوجی تهیه کننده و سهیل دانش اشراقی طراح صحنه «خائن کشی» در ادامه مهمان محمدحسین لطیفی بودند. اوجی درباره تهیه کنندگی «خائن کشی» توضیح داد: افتخار این را داشتم که در محضر آقای کیمیایی باشم و این پیشنهاد از طرف من بود. آقای کیمیایی چند سناریو به من دادند که من «خائن کشی» را انتخاب کردم که فکر میکنم کمی هم به من شک کردند! سختیهای زیادی داشت اما برایم بسیار لذتبخش بود که در سیامین فیلم آقای کیمیایی به عنوان تهیه کننده حضور داشته باشم. سختیهای این کار با حضور مسعود کیمیایی برایم آسان شد چراکه یکی از منضبط ترین کارگردان هایی است که در زندگیام دیدهام.
معضل اصلی ک هدر شروع کار برخوردیم، سال ساخت فیلم یعنی ۱۳۳۰ بود چراکه در تهران دیگر هیچ فضایی را نداریم که به این سالها بخورد و آقای کیمیایی با بی میلی گفتند در دکور بسازیم! اما آقای کیمیایی به من اعتماد کردند و جلو رفتیم. اولین لوکیشنی که در آن کار کردیم، لوکیشن بانک ملی ایران بود که به آقای کیمیایی فتم دو لودر می گذاریم کنار دکور؛ اگر خوشتان نیامد خرابش میکنیم! البته با اعتماد به سهیل دانش اشراقی، تمام سکانسهای فیلم را داخل دکور گرفتیم. از چالشهای بزرگ ما، نورپردازی دکورها، صحنه و دکورها بود.
در کل کار کردن با یکی از نامآورترین، جریانساز ترین و مهمترین کارگردانهای سینمای ایران کار کنیم، تحربیاتی به ما اضافه کردند که تا به حال در سالها تهیه کنندگیام آنها را ندیده بودم. کار کردن با آقای کیمیایی بسیار لذتبخش بود؛ سینمای محض است و یک کارگردان سینمایی واقعی است و هر نظری درباره فیلم کیمیایی داشته باشید، باز نمی توانید بگویید سینما نیست.
سعی کردم عواملی را برای کار آقای کیمیایی انتخاب کنم که اولین بارشان بود با او همکاری میکردند. در واقع سعی کردم این عوامل انگیزه کارکردن با اسم بزرگ مسعود کیمیایی داشته باشند که همه خودشان را برای این فیلم خرج کنند. آقای کیمیایی خیلی ارزشش را دارد که بهترین کارها را انجام دهید. روز سوم فیلمبرداری در شهرک غزالی بود که آقای کیمیایی از انتخاب های من راضی بود.
سهیل دانش اشراقی طراح صحنه «خائن کشی» نیز گفت: با علی اوجی یک کار با هم کرده بودیم اما رفاقتی با هم نداشتیم؛ اما تهیهکنندهای است که تنش ها را می خواباند و همه چیز را نمیگوید و همیشه در دسترس است. کارگردانهای بزرگ هم بالاخره به سختی اعتماد میکنند ولی آقای اوجی پشت همه ما بود. من دست به قلم هستم و هر چه که آقای کیمیایی میگفت، به صورت استوری برد نقاشی میکردم و آقای کیمیایی هم خیلی خوشش آمد.
اوجی گفت: یک مورد خیلی عجیب در مورد سهیل بگویم؛ معمولاً چیزی که در صحنه از آب در میآید نزدیک به ۹۰ درصد است اما در مورد استوری بردهای سهیل باید بگویم که ۱۰۰ درصد چیزی بود که میکشید و این واقعا جای خوشحالی داشت.
ابراز امیدواری فراستی برای فیلمساز جوان «شهرک»
در ادامه، مسعود فراستی به همراه محمدتقی فهیم و محمدرضا مقدسیان به نقد و بررسی فیلمهای سینمایی «شهرک» و «۲۸۸۸» پرداختند.
محمدرضا مقدسیان درباره «شهرک» گفت: موضوع این فیلم در حد یک تیتر، جذاب است اما اینکه آیا این موضوع توانسته به فیلمنامه و فیلم تبدیل شود؟ مطلقاً خیر. باید مشخص شود موقعیت ما در فیلم چیست؛ یعنی شخصیت اصلی که ساعد سهیلی آن را ایفا کرده، در قدم اول قرار است در چه موقعیتی قرار بگیرد و چرا؟ و بعد وقتی در آن موقعیت قرار گرفت، قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد و چطور؟ دو احتمال وجود دارد؛ برای این احتمال به کار میبرم چون اصلا مشخص نیست فیلم تکلیفش چیست! یک احتمال این است که این شخصیت عاشق بازیگری است و در فیلم هم در حد کلام و دیالوگ به آن اشاره میشود؛ اگر این معیار باشد رفتارهایی که شخصیت در حال بروز آن در موقعیت مربوطه است، اصلا و قطعاً به کسی که حداقل شناخت از مفهوم بازیگری دارد، نزدیک نیست. احتمال دیگر این است که این شخص چیزهایی شنیده و فقط میخواهد وارد بازیگری شود، باز هم اثر خودش را نقض میکند. وقتی با این تناقضات روبرو میشویم طبیعتاً ورود به جهان داستانی ناشدنی است.
محمدتقی فهیم نیز گفت: به نظرم «شهرک» را باید در چارچوب فیلم «بی رویا» ارزیابی کنیم؛ اینجا تفاوتش در این است که به پشت صحنه سینما پرداخته است یا به عبارتی فیلم در فیلم است که نمونههای متعددی در ایران و جهان وجود دارد و معمولاً اگر فیلمساز به پروسه تولید و چالشهایش واقف باشد، یک فیلم خوب از آب در میآید. به نظر من اسم فیلم باید موضوع فیلم باشد، اگر غیر از باشد که غیر این بود، آسیب جدی را از این ناحیه خورده است.
فراستی نیز بیان کرد: اولین نکته «شهرک» این است که مخاطب میپرسد اینجا کجاست؟ آیا این شهرک وجود دارد یا تخیل صرف است! در فیلم نه مشخص میشود وجود دارد و نه می گوید تخیل صرف است. به همین دلیل از همان ابتدا پایهاش سست میشود. برعکس «بی رویا» خوشبختانه روانکاوی را نقد نمیکند. فیلم ابداً با ترس و لذت از ترس شروع نمیشود، کارکتر اصلی هم در این قد و قواره نیست که گاهی ترسها هولناک شود یا گاهی لذتبخش باشد. به نظرم گیر اصلی فیلمنامه، تضاد است؛ جایی که باید روانکاوی ببینیم اما نیست. چرا مدام تضاد بین زندگی حال و آینده اتفاق نمیافتد؟ در حالی که تضادی اتفاق نمیافتد.
امیدوارم که کار بعدی فیلمساز جوان «شهرک» جدیتر باشد چراکه اینجا به سمت جدی شدن رفت اما درون خالی بود، چراکه لحن متفاوتی داشت بدون اینکه کپی کند و قیافه هم نمیگیرد.
«۲۸۸۸» یکی از بدترین فیلمهای جشنواره فجر است!
وی درباره فیلم «۲۸۸۸» و کیوان علی محمدی گفت: فیلم قبلی علی محمدی که تکی کار کرده، فیلم خوبی بود اما اینجا فیلم فاجعه است. متوجه نمیشوم که صداهای جنگ روی این آدم های بی هویت و مقوایی بنشیند و این همه نمای درشت. بعد از «لایه های دروغ» این فیلم یکی از بدترین فیلم های جشنواره است.
فهیم نیز بیان کرد: زمانی فیلمی ضعیف است اما این فیلم علاوه بر ضعیف بودن، به لحاظ مضمون و محتوا توهین آمیز است! اگر فیلمی توهین آمیز شود علیه همه چیز میشود. چرا در این فیلم به اعتقادات و باورهای ما توهین میشود؟ وقتی فیلم، فیلمنامه ندارد و مبتنی بر گزارش های سازمانی و بیرونی تولید شده است، از بینیان خراب میشود. فیلمنامه ندارد چراکه وقتی به سمت قصه گویی می رود، خنده دار و کمدی ناخواسته میشود. همچنین نماهایی که نشان می دهد و صداها، همه علیه موضوع فیلم هستند.
ارسال دیدگاه