جواد منصوری*
قدرت مضاعف مقاومت
نهفقط تحلیلگران غربی بلکه بسیاری از ناظران بینالمللی معتقدند حماقت ترامپ در ترور فرمانده شهید سپاه قدس، سردار حاج قاسم سلیمانی باعث به محاق رفتن استراتژی بلندمدت و سنگین آمریکا بهمنظور تجزیه کشورهای منطقه با استفاده از پتانسیل گروههای تکفیری و اجارهای شد و موجب گردید گفتمان ضد استکباری مقاومت در اطراف و اکناف غرب آسیا تقویت شود.
۱. ژنرال «مک کافری»، نظامی بلندپایه آمریکایی در واکنش به مراسم تشییع باشکوه سردار سلیمانی در گفتگو با شبکه «ام. اس. ان. بی سی» (msnbc) فاش کرده بود که بعد از این مراسم، ترامپ تا حد مرگ وحشت کرده بود. رئیسجمهور سابق آمریکا بعدها اذعان کرد که بازی صهیونیستها را خورده و آنها از آمریکا انتظار داشتند تا آخرین سرباز با ایران بجنگد.
نشریه «میدل ایست آی»، در همین راستا نوشت بنیامین نتانیاهو نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی با ترغیب ترامپ به حذف سردار سلیمانی و خروجش از برجام فکر میکرد که زیرکی به خرج داده اما مسئلهای که روشنشده این است که هیچیک از این دو اقدام در راستای منافع ملی اسرائیل و آمریکا نبود.
۲. در بعد سیاسی، گام نخست اخراج راهبردی آمریکا از منطقه توسط پارلمان عراق برداشته شد؛ بهنحویکه ۲۴ ساعت پس از تشییع پیکر حاج قاسم، نمایندگان مجلس عراق در ۱۵ دی ۹۸ جلسه اضطراری تشکیل دادند و با استناد به بندهای ۱۰۹ و ۵۹ قانون اساسی این کشور با اکثریت آرا، خروج همه نیروهای آمریکایی را تا پایان دسامبر سال ۲۰۲۱ به تصویب رساندند.
هرچند آمریکاییها سعی کردند در اجرای مصوبه قانونی کارشکنی کنند و به اعمال تحریمهای بیسابقه تهدید کردند اما در نهایت، چارهای جز خارج کردن نیروهای رزمی خود پس از هفت سال نداشتند و دستآخر نیز مجبور خواهند شد نیروهای مستشاری را هم از مهلکه عراق نجات داده و به خانه بازگردانند.
علاوه بر این، فرار یانکیها از عراق در حالی اتفاق افتاد که اخراج تروریستهای پنتاگون به یک مطالبه عمومی در این کشور تبدیلشده بود و دستآخر به مقدمهای برای خروج آنها از کل منطقه و فصل الخطابی برای پایان حضور شرارتبار آنها بدل گردید.
اندکی بعد از آن نیز طی اقدامی که از جنگ جهانی دوم به اینسو بیسابقه بود، پایگاه آمریکایی عین الاسد هدف موشکهای سپاه پاسداران قرار گرفت و برای اولین بار، تجهیزات نظامی آمریکا مستقیماً و بیواسطه از طرف ایران موشکباران شد. از طرفی، تدارک آمریکاییها برای فرار از عراق با گریز مفتضحانه و تاریخی آنها از افغانستان مصادف و مقارن بود.
۳. این در حالی است که نیروهای مستقر آمریکایی در سوریه عملاً به کیسه بوکس تبدیلشدهاند و پایگاههای آنها بهصورت مداوم و مستمر هدف حملات پهپادی و راکتی قرار میگیرد. واشنگتن در حال حاضر فعالیت میدانی چندانی در سوریه ندارد و تحرکاتش بهصورت ستادی انجام میشود اما با وجود حملات و تهدیدات مداوم، در آینده نهچندان دور همان تصمیمی را خواهند گرفت که در خصوص فرار از عراق اتخاذ کردند. از منظر میدانی نیز ترور سردار سلیمانی نفعی به حال یانکیها نداشته و قسمت اعظم سوریه در اختیار ارتش این کشور قرار دارد.
علاوه بر این، ارتش ترکیه به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی توان حضور بلندمدت بر مناطق شمالی سوریه را ندارد و به همین دلیل، نیروهای وابسته به آنکارا در حال ترک این کشور بهسوی لیبی و یا آسیای مرکزی هستند؛ به امید اینکه داعش و همپیمانانش بتوانند آنها را ازنظر مالی تأمین کنند.
۴. خروش ملتهای منطقه در برابر حضور شرورانه آمریکا و افزایش عمق استراتژیک محور مقاومت به برکت خون سردار سلیمانی این پیام را به قارونهای منطقه مخابره کرد که هرگونه تلاش بیشتر برای حفظ حضور آمریکا در غرب آسیا، به مفهوم سرعت گرفتن ارابه حکومت آنها در سراشیبی سقوط خواهد بود.
از شواهد و قرائن پیداست که این پیام در پایتختهای کشورهای مرتجع عربی دریافت شده و پی بردهاند که همراهی با ایران و متحدانش منطقه امن و امنیت جمعی را در پی خواهد داشت. پیشدرآمد تغییر این رویکرد را نیز در عقبگرد آنها بهسوی پایتخت سوریه مشاهده کردیم بهنحویکه بسیاری از آنها در حال عادیسازی روابط خود با دمشق هستند و بهزودی کرسی سوریه در اتحادیه عرب به نماینده قانونی این کشور بازگردانده خواهد شد.
۵. ضمن اینکه انفجار بندر بیروت، محاصره اقتصادی لبنان و فشار سیاسی بر این کشور، هیچکدام باعث نشدند مقاومت، ابتکار عمل را از دست بدهد. حزبالله لبنان با تدارک ورود نفتکشهای حامل سوخت ایران موفق شد به میزان قابل ملاحظهای از بحران سوخت در این کشور بکاهد و نفوذ خود را در عرصه سیاسی و همچنین در حوزه نظامی علیه تهدیدات رژیم صهیونیستی با قاطعیت کامل حفظ کند.
این بدان مفهوم است که نقشه بلندمدت آمریکا و بهویژه رژیم صهیونیستی از طریق جنایت در فرودگاه بغداد، کاملاً به بنبست خورده و محاسبات آنها راه بهجایی نبرده است. دلیل تکرار رجزخوانی پرچمداران جبهه مقاومت، مبنی بر اینکه «شهید سلیمانی برای آمریکا خطرناکتر از سردار سلیمانی است»، برگرفته از این مبنا و منطق است که خون پاک این شهید والامقام، انگیزه مضاعفی را به مجاهدان ضدآمریکایی و ضد صهیونیستی تزریق کرده و آنها را برای محقق ساختن هدف غایی سردار سلیمانی یعنی آزادی قدس شریف و پاکسازی منطقه از لوث وجود اشغالگران مصممتر ساخته است.
*تحلیلگر مسائل بینالملل
منبع: حمایت
ارسال دیدگاه