کامبیز رحمانیفر*
تصوراتتان را قبل از دیدن «شماره ۱۰» کنار بگذارید
«شماره ۱۰» باید خیلی زودتر از اینها راهش را به پرده سینما پیدا میکرد. تمام تصوراتتان از فیلمهای جنگی و دفاع مقدس را کنار بگذارید. اینجا تنها ژانر مطرح نیست، اگر کمی به تاریخ معاصر و جنگ علاقه دارید و میخواهید راجع به بزرگترین و سختترین فرار اسرای ایرانی از عراق بدانید، دیدن شماره ۱۰ را به شما توصیه میکنم.
فیلم از همان ابتدا بیقراری برای آزادی را به نمایش میگذارد و تا انتهای داستان در کنار تعلیقی که ایجاد میکند آرامتان نمیگذارد.حمید زرگرنژاد اینبار پختهتر از قبل عمل کرده و تجربه سالها فیلمسازی و مستندش را در نمایش اسارتی تلخ به کار گرفته. به جرات میتوان گفت «شماره ۱۰» جزو معدود فیلمهای این ژانر است که به واقعترین شکل ممکن خشونتی را که بر اسرای ایرانی اعمال میشده، به نمایش گذاشته. در این راه سهم طراحی صحنه و لباس، گریم و فیلمبرداری نیز به کمک زرگرنژاد آمده و او را در مدیومی نزدیک سینما قرار داده. شاید بپرسید چرا نزدیک به سینما؟! «شماره ۱۰» داستان فرار دو اسیر ایرانی با هدفی متفاوت از اردوگاه بعثیهاست که برای رسیدن به آن باید تاوان سنگینی بپردازند، زیرا فرار هر فرد برابر است با اعدام سه نفر در اردوگاه. مجید صالحی، سیامک صفری و حسام منظور، اسرایی هستند که در اردوگاه نقشه فرار را اجرا میکنند.
مجید صالحی بازی خوب و روانی از خودش ارائه میدهد و نقش اسیری کنجکاو و مصر به فرار را به خوبی ایفا میکند. آن طرف سیامک صفری با ظرافت همیشگی در بازی نقشه فرار را با کمک حسام منظور قبل از ورود مجید صالحی به تیمشان، ترسیم میکند و حسام منظور که صالحی را راضی می کند تا با اعتماد به آنها نقشه فراری را که محمود رادیو (سیامک صفری) تهیه کرده اجرایی کنند. «شماره ۱۰» با همه جذابیتش با مشکل بزرگ همزاد پنداری با قهرمان روبروست. درست زمانی که دلتان میخواهد جای دیدن صحنههای مهیج با قهرمانتان بمانید و او را در خلوتش بیشتر بشناسید شما را به فرسنگها دورتر از این لذت پرت میکند. اینجاست که تکیه بر داستانی تک خطی و ورود داستانهای فرعی از همگسیخته، کمک چندانی به نزدیکی مخاطب و دل دادنش به قهرمان داستان نمیکند.در کل میتوان «شماره ۱۰» را با لذت دید.
کارشناس سینما
ارسال دیدگاه