محمدکاظم مزینانی
«کوچ اصوات» نویددهنده درخشش داستاننویسی متفاوت و زبانآور است
نقش و کاربرد زبان در داستان، از اهمیت بسیاری برخوردار است. تا جایی که بسیاری از زبانشناسان داستان و شعر را بیش از هر چیز، اتفاقی ادبی قلمداد میکنند. در واقع، فرق ممیزه داستان و شبه داستان در همین موضوع نهفته است. یعنی داستان واقعی، فارغ از جنبهها و سویههای داستانی، یک اتفاق ادبی است.
مهمترین شاخصه داستانهای «کوچ اصوات»، زبان شاعرانه آنها است. محمدحسن جمشیدی، به جای قصهسازی و ماجراپردازی و خلق نظام چند صدایی، از تکگویی درونی و فضای چند آوایی استفاده میکند. برای نمونه: «و زنش چهل سال، جز صدای نفسهایش، جز صدای پرههای بینیاش، صدایی به شوهرش نداده بود.»
دومین ویژگی این داستانها، حسپردازی است. نویسنده بیشتر از آنکه در پی همذاتپنداری وخلق ماجراباشد، دغدغه حسپردازی را دارد. و این مسئله، برمیگردد به پیشینه شاعری نویسنده، و مهارتهای کلامی و آموختههای زبانی او!
صد البته حسپردازی از عناصر داستانی به شمار میرود، اما محور قراردادن این امر، رفتاری شاعرانه است و در حوزه تجربیات شاعرانه میگنجد.
سومین ویژگی این مجموعه داستان، شخصیتپردازی آن است. در این داستانها نویسنده، به جای بسط و گسترش شخصیتها، و توجه به سویههای رفتاری آنها در چهارچوب پیرنگ داستانی، شخصیتهایی عموماً تک ساحتی میآفریند، که این نیز برخاسته از تجربیات شعری و زیستمان شاعرانه اوست و ریشه در سنت ادبی شعر فارسی دارد، که بیشتر اجمالی است تا تفصیلی.
«کوچ اصوات»، نویددهنده درخشش داستاننویسی متفاوت و زبانآور است. در یک کلام: محمدحسن جمشیدی را میتوان داستاننویسی دانست که داستان را میسراید. اما اطمینان دارم که او در آثار بعدی خود، از پس خلق داستان و داستانپردازی نیز برخواهد آمد. در این زمینه گفتنیها بسیار است، که بماند برای بعد!
مجموعه داستان « کوچ اصوات» نوشته محمدحسن جمشیدی است که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
«کوچ اصوات» عنوان یکی از داستانهای کتاب است که این مجموعه داستان نیز با همین عنوان نامگذاری شده است. در این کتاب علاوه بر داستان «کوچ اصوات»، ۱۵ داستان کوتاه دیگر نیز با عنوانهای صدای اشیا، خواجه عبداله، سوم شخص، نسخههای صامت، مرگبان، ال دادا، نظام آباد، هفت پشت تنهایی، گورستان قدیمی، راه بند، دستخط، تاریکخانه، خوشههای خارک، جناب کبریایی و رادیوی خاموش آورده شده است.
در بخشی از کتاب آمده است: «صدای سوختن شمعها بود و قرصهایی آب پز که جداره کتری را کدئین دار کرده بودند. ما بودیم و دوازده متر کاغذ دیواری، دورتادور یخ، با رادیویی خاموش که اذان نمیگفت. بیشتر بودیم اما قبضهای آب و برق بو نبرده بودند.
پیش از این از محمدحسن جمشیدی، مجموعه شعرهای «دستخط» و «طراح صحنه» نیز توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده بود.
کتاب «کوچ اصوات» نوشته محمدحسن جمشیدی با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۱۴۷ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار نشر شده است.
ارسال دیدگاه