در روز نوجوان درباره زیر و بم این دوران با روانشناسان گفتوگو کردیم
پلی بــه سوی جــوانی
تهران (پانا) - حال خوش کودکی که تمام میشود، آدمی پا به دورهای جدید میگذارد که سرشار است از تنش، تشویش و هیجان؛ دورهای که در آن فرد بهدنبال افزایش استقلال و کاهش وابستگیهای خانوادگی است، از امر و نهی شنیدن بیزار است و دائم در حال کسب تجربههای جدید و خلق هویتی متفاوت با دوره کودکی است.
بهگزارش جامجم، این دوره، نوجوانی است که از آن بهعنوان دوره گذار از کودکی به بزرگسالی یاد میکنند. گذاری که همواره نوجوان را دچار سردرگمی میکند، چراکه از طرفی هنوز وابسته به خانواده است و از طرف دیگر، میخواهد راه مستقل خودش را پیدا کند. این در حالی است که ضوابط بسیاری از خانوادههای ایرانی، اجازه چنین استقلالی را به نوجوانان نمیدهد و سبب ایجاد تعارض بین فرزندان و والدین میشود. تعارضی که اغلب با ناآگاهیهای والدین همراه میشود و گاهی نیز بحران میآفریند و نوجوانان را بهسوی انجام رفتارهای پرخطر سوق میدهد. حال سوال اینجاست که اساسا رفتارهای پرخطر و آسیبهای دوره نوجوانی چیست؟ چه چیزهایی زمینهساز بروز این رفتارها در نوجوانان میشود؟ و راه مقابله با آنها کدام است؟ اینها سوالهایی است که امروز به مناسبت «روز نوجوان» از چند روانشناس حوزه کودک و نوجوان پرسیدیم و از آنها خواستیم توضیح دهند انسان در دوره نوجوانی در کدام مرحله از مسیر زندگی خود قرار دارد و نقش تصمیمهای سرنوشتساز این دوره در زندگی آینده چیست؟
پیش از پرداختن به این مسائل، ابتدا باید رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی را تعریف کرد. در این میان، معمولا رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی به آن اعمالی گفته میشود که کارکردهای عادی یک نوجوان را به خطر میاندازد و باعث میشود فرد نتواند از پس وظایف تحولی سن خود برآید یا مانعی برای رسیدن او به اهداف تعیینشده در دورههای بعدی زندگی ایجاد کند.
این تعریفی است که آسیه اناری، روانشناس بالینی کودک و نوجوان از رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی ارائه میکند و معتقد است براساس این تعریف، امروزه بخش قابل توجهی از نوجوانهای جامعه ما، درگیر آسیبهایی مثل داشتن رابطه نامتعارف با جنس مخالف، استفاده بیش از حد از فناوریهای روز، استعمال قلیان، سیگار، برخی مواد مخدر و داروهای روانگردان شدهاند. آسیبهایی که اناری آنها را بهعنوان شایعترین مصادیق رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان ما بر میشمارد و تاکید دارد این آسیبها نوجوانان را از انجام وظایف تحولی سنین خود بازمیدارد.
غرق شدن در دنیای مجازی
میزان شیوع رفتارهای پرخطری مثل استعمال دخانیات، مواد مخدر و داروهای روانگردان، رابطه نامتعارف با جنس مخالف و نزاع و کتککاری در داخل یا خارج از مدرسه در میان نوجوانان، موضوعی است که تا کنون بحثهای فراوانی درباره آن صورت گرفته و آمارهای مختلفی ارائه شده است. اما آنچه در میان صحبتهای اناری جلب توجه میکند، قرار گرفتن موضوع «استفاده بیش از حد از فناوریهای روز» در میان رفتارهای پرخطر دوره نوجوانی است.
این روانشناس بالینی کودک و نوجوان علت این دستهبندی خود را اینطور توضیح میدهد: این روزها نوجوانان ما زمان زیادی را صرف پرداختن به شبکههای اجتماعی، بازیهای رایانهای و فیلم و سریال میکنند. مسالهای که بهشدت آسیبزاست، زیرا هم وقت نوجوانان ما را میگیرد و هم بهداشت روانی آنها را تحتتاثیر قرار میدهد. این مسائل باعث میشود نوجوانان ما از خانواده و روابط واقعی اجتماعی دور شوند و به سمت دنیایی مجازی و فانتزی سوق پیدا کنند. اناری معتقد است گرایش نوجوانان به سمت دنیای غیرواقعی، خواه ناخواه آنها را دچار بیهدفی و بیبرنامگی میکند. آسیبی که بهگفته او، این روزها بیشتر نوجوانان ما به آن گرفتار شدهاند و نمود آن را میتوان در بیتوجهی نسل نوجوان امروز نسبت به مسائل مهم زندگی و بیانگیزگی و اهمالکاری آنها در فراگیری درس و دیگر مهارتهای زندگی مشاهده کرد.
نوجوانی، زمان تصمیمگیری است
تحصیل، یادگیری مهارتهای زندگی، کسب استقلال و پایهریزی هویت فردی و روابط اجتماعی از جمله مواردی است که از آنها بهعنوان مهمترین تکالیف تحولی دوره نوجوانی یاد شود. از سوی دیگر، چارچوبهای عرفی و ساختار نظام آموزشی ما ایجاب میکند که افراد در دوره نوجوانی در معرض اتخاذ بسیاری از تصمیمهای مهم و سرنوشتساز زندگی خود قرار گیرند؛ تصمیمهایی مثل انتخاب رشته تحصیلی یا دیگر علایق شغلی که میتواند تاثیر بهسزایی در آینده زندگی نوجوانان داشته باشد.
این در حالی است که خیلی از نوجوانها نه شناخت درستی از علایق و استعدادهای خود دارند و نه واقعیتهای جامعه را بهدرستی میشناسند. با توجه به این شرایط، بدیهی است که نوجوانان نمیتوانند در این دوره به تنهایی مسیر زندگی خود را تعیین کنند، اما آیا این مساله باید به بهانهای برای والدین تبدیل شود تا در تصمیمگیریهای مهم فرزندان خود به طور کامل مداخله کنند؟
پاسخ فریده حمیدی، روانشناس و عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی به این پرسش، منفی است. او تاکید دارد چون خیلی از مواقع خانوادهها از مکانیزم جبران برای فرزندان خود استفاده میکنند و با تحمیل آرزوهایشان به نوجوانان خود، آنها را از شناخت علاقهها و استعدادهایشان بازمیدارند، از این جهت بسیاری از تصمیمهایی که والدین برای آینده فرزندانشان میگیرند، منجر به نتیجهای مثبت نمیشود و خیلی از مواقع آیندهشان را نیز تباه میکند.
حمیدی اما راهحل این مساله را در تعامل بین خانوادهها و مدارس میداند و معتقد است مدارس میتوانند با استفاده از دانش و تجربیات والدین، نوجوانان را با نقشهای حرفهای جامعه آشنا و زمینه تصمیمگیری صحیح در آنها را تقویت کنند. بهگفته این روانشناس، وقتی اطلاعات لازم به فرزندان داده شود و خانوادهها آنها را طوری تربیت کنند که قدرت تصمیمگیری داشته باشند، در آن صورت میتوان به تصمیمات نوجوانان اعتماد و از مداخله در تصمیمگیریهایشان پرهیز کرد.
عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در اینباره نقبی هم به اشکالات نظام آموزشی میزند و میگوید: آموزش و پرورش در زمینه مهارتآموزی به نوجوانان بسیار ضعیف عمل کرده است. این در حالی است که نظام آموزشی ما باید به سمتی حرکت کند که نوجوانان را در مقاطع متوسطه اول و دوم با علوم، فنون و حرفههای مختلف آشنا کند. این کار چند فایده دارد، اول این که قابلیت کارآفرینی را در زندگی آینده نوجوانان تقویت میکند و دوم باعث میشود نوجوانان ما بعد از پایان دوران مدرسه، علاوه بر محفوظات درسی، یک یا چند مهارت را نیز در سطح مقدماتی فراگرفته باشند.
از سوی دیگر، همانطور که مسؤولان ارشد دولت و آموزش و پرورش بارها روی این مساله تاکید داشتهاند، لازم است در نظام آموزشی ما علاوهبر دروس عادی، مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی نیز به نوجوانان آموخته شود. البته در سالهای اخیر درسهایی مثل «تفکر و سبک زندگی» یا «تفکر و سواد رسانهای» به برنامه درسی آموزش و پرورش اضافه شده است. اما بهنظر میرسد بسیاری از مدارس نسبت به تدریس اصولی چنین درسهایی بیتوجه هستند و تا زمانیکه اینگونه دروس بهصورت جدی در بدنه مدارس ما پیگیری نشود، قدرت تفکر و تصمیمگیری در میان نوجوانان تقویت نخواهد شد و نمیتوان از آنها انتظار داشت که بتوانند برای آینده زندگی خود بهدرستی برنامهریزی کنند.
ارسال دیدگاه