*محمدرضا سلمانی عبیات
آل بویه وسوگواری سید الشهداء(ع)
سده چهارم هجری آغاز حرکت و انقلاب استقلال حکومتی پیروان مذهب تشیع در ایران بر علیه خلافت بنی عباس است که از مناطق مرکز ایران آغاز و تا دروازه های بغداد نیز امتداد پیدا می کند.
ضعف درونی و آغاز اختلافات جدی در بین مدعیان خلافت بنی عباس مسیر اضمحلال سرزمین های خلافت عباسی را بیش از پیش هموار کرده بود که این موضوع در برهه زمانی خلافت الراضی بلله و المتسکفی بلله به اوج خود رسید.
سده چهارم هجرى، فرصتی را برای شیعیانی که سالها مورد ظلم و فشار قرار گرفته بودند فراهم کرد و حکومت آل بویِه در ایران و عراق و حکومت فاطمیان در شمال آفریقا شکل گرفتند و اندک اندک، بر قلمرو خود افزودند.
و بدین ترتیب در نیمه دوم سده چهارم، ایران (بجز مناطق شرقى آن) و مرکز عراق ، در اختیار حکومت آل بویه بود و شمالِ شرق افریقا، مصر، شام و فلسطین نیز در اختیار فاطمیان قرار داشت.
در سال ۳۳۴ هجری و پس از آنکه زنگ خطر جدی آل بویه برای خلافت عباسی به صدا در آمد، اهواز با وجود حضور بجکم ماکانی امیر نظامی عباسیان، احمد آل بویه به همراه لشکری از ایرانیان وارد بغداد شد. خلیفه المستکفی بلله نیز که در ابتداء به همراه ترکان از بغداد گریخته بود ، به استقبال امیر آل بویه آمد و در حق او احترامی فراوان روا میداشت، سکهای به نام او زد و او را معزالدوله نامید.
اعلام رسمی سوگواری عاشورا در بغداد شاید از جمله نخستین اقداماتی بود که معزالدوله دیلمی پس از برکناری خلیفه و انتصاب خلیفه المطیع لله بود که با واکنش سنیان متعصب شهر نیز مواجه شد، ولی همانگونه که در تاریخ آمده است، مخالفت آنان به دلیل ضعف خلیفه راه به جایی نبرد.
پس از فرمان معزّ الدوله، عزادارى در بغداد، به صورت آیینى رسمى در آمد که همه ساله، در هر کوى و برزن، با حضور شیعیان، انجام مى گرفت.
ابوریحان بیرونی در کتاب الاثار الباقیه فی قرون الخالیه صفحه ۴۰ می نویسد که: روز دهم محرّم که عاشورا نامیده مى شود، شیعیان نوحه سر مى دهند و براى اندوه بر کشته شدن سیّد الشهدا مى گِریند. شهرهایى همانند دارالسلام (بغداد) تظاهر به آن مى کنند. در این روز، به زیارت تربت سعادت قرین، حسین علیه السلام در کربلا مى روند.
ابن کثیر مورخ بزرگ در کتاب البدایة و النهایة جلد ۸ صفحه ۲۰۲ نیز آورده است: رافضى ها در دولت آل بویه، زیاده روى کردند و در حدود سال چهارصد در روز عاشورا در شهرهایى مانند بغداد، طبل ها به صدا در مى آمد و در کوچه و بازار ، خاکستر و کاه مى پاشیدند و بر درِ مغازه ها پارچه سیاه مى آویختند و مردم، اندوهناک و گریان، ظاهر مى شدند و بسیارى از مردم براى همراهى و همدلى با حسین که تشنه کشته شد، آب نمى نوشیدند و زن ها صورت هایشان را باز مى کردند و نوحه سرایى مى کردند و به سینه و صورت مى کوبیدند و پابرهنه در کوچه و بازار راه مى افتادند.
همانطور که پیشتر گفته شد، متعصبان مذهبی عباسی رفته رفته در مقابل سوگواری عاشورایی شیعیان ایستادگی کرده و گاه درگیری های شدیدی در منطقه کرخ بغداد گزارش شده است که نشان دهنده آن است که به چه میزان خلیفه عباسی از ترویج مذهب شیعه و ذکر مصائب سید الشهداء هراس داشته است.
با ضعفِ حکومت آل بویه، مخالفت ها بیشتر و درگیرى ها فزون تر شد، بدان سان که گاه در ایجاد آرامش، از حکومت کارى ساخته نبود. دولت آل بویه، در دهه هاى آخر که وزیران آنها بر بغداد حکم مى راندند براى جلوگیرى از اغتشاش و خونریزى، گاه از شیعیان مى خواستند که براى عزادارى روز عاشورا، بیرون نیایند و گاه، خود، عزادارى را تعطیل مى کردند.
گزارش تفصیلىِ این کشمکش ها، در منابع تاریخى از جمله در المنتظم ابن جوزى نیز آمده است؛ امّا شیعیان ، با همه مشکلات، تا سقوط آل بویه و روى کار آمدن حکومت سلجوقى به سال ۴۴۷ ق، عزادارى را ادامه دادند. سلجوقیان، انجام هر گونه شعائر حسینی، از جمله عزادارى را به صورت جدی منع کردند. با این همه گزارشى نشانگر آن است که شیعیان بغداد، به بهانه اى، روز عاشوراى سال ۴۵۸ ق را عزا گرفته اند.
این همه، نمایانگر آن است که شیعه با آموزه هاى ارجمند اهل بیت عصمت و طهارت، از جریان عزادارى عاشورا و بزرگداشت حادثه کربلا، چنان حرکتى فکرى، انقلابى و دینى حراست کرده و از هر فرصتى براى برپایى آن، بهره جُسته است.
*پژوهشگر تاریخ عاشورا
ارسال دیدگاه