آیا پساکرونایی هم در کار خواهد بود؟

تهران (پانا) - «پسا کرونا»؛ حتماً شما هم این عبارت را بعد از شیوع ویروس کرونا زیاد شنیده‌اید. واژه‌ای که به همه ما این نوید را می‌داد که روزی از روزها شاید همین زودی‌ها از شر ویروسی که زندگی همه‌مان را تحت تأثیر قرار داده، راحت شویم. در رسانه‌ها درباره پساکرونا حرف‌ها زدند و نوشتند و حتی کسانی در این باره کتاب منتشر کردند.

کد مطلب: ۱۰۹۶۲۳۱
لینک کوتاه کپی شد
آیا پساکرونایی هم در کار خواهد بود؟

به گزارش روزنامه ایران، حالا یکی دو ماهی می‌شود که کمتر این واژه را می‌شنویم و برخی می‌گویند شاید اصلاً پساکرونایی در کار نباشد. تبلیغ‌ها و تیزرهای آموزشی مربوط به کرونا عوض شده. در برخی از آنها این طور نوشته شده که شاید هیچ وقت کرونا از بین نرود و باید به زندگی با آن عادت کنیم. برخی هشدار می‌دهند، شکل زندگی اجتماعی تغییر کرده. همه این‌ها این پرسش را به ذهن‌مان می‌آورد آیا واقعاً ممکن است، پساکرونایی در کار نباشد؟ این واژه سازی‌ها با روح و روان‌مان چه می‌کند؟ آیا بازمانده امیدمان را هم از بین می‌برد؟

مهسا دانشجوی رشته جامعه‌شناسی می گوید: «چنان با قدرت از پساکرونا حرف می‌زدند و درباره‌اش می‌گفتند که هر کسی با خودش فکر می‌کرد این شرایط موقتی است. مثلاً می‌گفتند بعد از کرونا ساختارها این جور می‌شود و روابط آن طور. حالا هیچی نشده آمده‌اند حرف‌های جدیدی می‌زنند. فکر نمی‌کنند همه این حرف‌ها مردم را بیشتر سردرگم می‌کند و حتی یک عده را به این سمت و سو می‌برد که اگر قرار نیست کرونا از بین برود پس چه بهتر که زودتر کرونا بگیریم. خود من این روزها کسانی را دیده‌ام که مراعات را کنار گذاشته‌اند و می‌گویند اگر قرار نیست کرونا از بین برود الان که تابستان است بگیریم بهتر از آن است که در پاییز و زمستان مبتلا شویم.»

حرف‌های مهسا من را یاد حرف‌های پزشکانی می‌اندازد که این روزها درباره همین موضوع هشدار می دهند و می گویند این تفکرات دقیقاً مثل «خودکشی» می‌ماند. چطور می‌توانیم با عدم رعایت فکر کنیم بیماری را از سر می‌گذرانیم که حتی شکل ژنتیکی و درمانش مشخص نیست. یکی از همین پزشکان گفته بود معلوم است همه باید تلاش کنند به این بیماری بسیار دیرتر مبتلا شوند چراکه گذر زمان ممکن است به کشف داروهای مؤثری منجر شود و این تفکرات کاملاً اشتباه است.

بابک ماسکش را زیر چانه‌اش گذاشته و روی نیمکت یک پارک لم داده و مدام دستش را به سر و صورتش می‌مالد: «یک روز می‌گویند کرونا تمام می‌شود و روز دیگر می‌گویند باید به زندگی با آن عادت کنید. دیگر نمی‌توانید به مهمانی یا کنسرت بروید، چرا از اول یک حرف واحد نمی‌زنند؟ اوایل مدام از رفتن کرونا حرف می‌زدند. می‌دانی همه اینها آدم را گیج می‌کند، می‌مانی دیگر چکار کنی. من هم چند روزی است دیگر بی‌خیال شده‌ام. دوستم هم همین کار را کرد و حالا کرونا گرفته؛ درعوض راحت می‌شود.» بابک در پاسخ به این سؤال که ممکن است راحتی در کار نباشد و این عدم مراعات نتیجه‌اش مرگبار باشد، شانه‌ای بالا می‌اندازد: «راستش را بخواهی دیگر خسته شده‌ام و برایم مهم نیست.»

برای اینکه دقیقاً بدانیم چه شده که خیلی‌ها مثل بابک و مهسا فکر می‌کنند، پای حرف‌های دو کارشناس، یکی روانشناس و دیگری جامعه‌شناس نشستیم تا ببینیم تحلیل آنها از این شرایط چیست.
دکتر یعقوب موسوی، جامعه‌شناس می‌گوید: «طی دهه‌های اخیر و دو قرن اخیر جامعه جهانی با ویروسی با این ابعاد که رفتار ژنتیکی و سرعت عمل و تبعاتش مشخص نباشد روبه‌رو نبوده و برای نخستین بار با چنین پدیده‌ای مواجه شده. از وقتی این بیماری یا پاندمی دامنگیر بخشی از جهان شده تحلیلگران و کارشناسان اجتماعی و سلامت در چارچوب‌های تحلیلی و نظری دسته‌بندی‌های مختلفی با موضوع کرونا داشته‌اند. اما آیا می‌توان از پایان دوره کرونا یا پساکرونا براحتی حرف زد؟ آیا این بیماری سرانجام خواهد رفت؟ آیا وضعیتی که با آن درگیریم یک وضعیت موقت است؟ چه دلایل و نشانه‌هایی داریم که صحبت از پایان این بیماری می‌کنیم. لازم است همین جا از کسانی که در این شرایط از واژه پساکرونا استفاده کردند، انتقاد جدی کنیم. واژه‌ای که بر اساس آن بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات ساخته شد.»

دکتر موسوی تأکید می‌کند: «در تاریخ معرفت شناسی اجتماعی و تاریخ طبقه‌بندی فکر و نظر وقتی بشر دوره‌ای را تجربه می‌کند و آن را به پایان می‌رساند نتایج و تبعات آن دوران خودش را نشان می‌دهد. آن موقع است که نظریه‌پردازان صحبت از پایان یک وضعیت و ظهور وضعیت دیگر می‌کنند. درباره این ویروس نمی‌دانیم دامنه زمانی یا بازه زمانی آن چقدر طول می‌کشد و چه آثاری دارد و چه میزان قربانی می‌گیرد یا آثار و نتایج جمعیت شناختی اجتماعی، فرهنگی و روابط را چگونه تغییر خواهد داد. از آنجا که هنوز تحقیق جامع و کاملی در این باره انجام نشده ما هنوز مختصات جامعه شناختی این بیماری را خوب نمی‌شناسیم و استفاده گسترده و یقینی از این مفاهیم با منطق طبقه‌بندی دوره‌های تاریخی انطباق ندارد. این مفاهیم نسبی‌اند و کاربرد محدود دارند.»

به گفته موسوی، این روزها شاهد پیچیدگی‌های اجتماعی هستیم. مهاجرت گسترده در مراکز شهری، تراکم وسیع، توسعه مناسبات اقتصادی و اجتماعی هیچ وقت در تاریخ این سطح از ساختاریابی اجتماعی را شاهد نبوده‌ایم که در دوران جدید شاهدیم. چون مرزهای زمانی و مکانی محدود شده و جامعه‌ها درهم ادغام شده‌اند. توده‌های اجتماعی در ارتباط مستقیم، غیرمستقیم، آشکار، غیرآشکار و ساده و پیچیده مشغول حیات زیستی و اجتماعی هستند.»

او می‌گوید: «آثار و نتایج جامعه شناختی کرونا بسیار متفاوت از تبعات و نتایج بیماری‌هایی است که در تاریخ با آنها مواجه بوده‌ایم مثل وبا و طاعون و... هیچ گاه جامعه جهانی را با مخاطراتی که این بیماری ایجاد کرده، روبه‌رو نکرده بود. به همین دلیل نوع پرداخت به آن بسیار مهم است. شاید از نظر روانشناختی بیان موضوع پساکرونا برای آرامش بخشیدن و امید رساندن به مردم بود اینکه این بیماری بزودی ریشه‌کن می‌شود و ما دورانی با نام پساکرونا خواهیم داشت. اما نشانه‌ها و علائمی وجود دارد که اگرهم جامعه پزشکی موفق شود راه‌های کنترل آن را پیدا کند، این بیماری ممکن است تا مدت‌ها وجود داشته باشد و چیزی به نام پساکرونا هرگز واقعیت عینی پیدا نکند. مثل بسیاری از بیماری‌های اپیدمیک که بشر توانست بر آن فائق شود و به حاشیه رانده شود اما همچنان وجود دارند و ما صحبت از پسا سل و پسا آنفلوانزا نمی‌کنیم.»

حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس هم معتقد است ویروس کووید ۱۹ ویروس ساده‌ای نیست: «اوایل حتی تبلیغات صدا و سیما ساده‌سازی این ویروس بود. بعد کم کم گفتند افراد میانسال و کسانی که بیماری زمینه‌ای دارند مراقب باشند و حتی تأکید می‌شد کودکان مشکلی ندارند اما بعد از این مدت همه چیز متفاوت شد و حالا هم خبرهای ناامید کننده‌ای از پاییز به گوش می‌رسد و یافته‌های علمی می‌گویند حداقل تا دو سال آینده این ویروس با ما می‌ماند. حتی عده‌ای معتقدند این ویروس ممکن است تا ابد با ما باشد و مدام ساختارش را عوض کند.»

عده‌ای معتقدند این ویروس همچنان با آنها هست و با همین نگاه سبک زندگی‌شان را بر اساس آن ساخته‌اند حتی کسب و کارشان را تغییر داده‌اند، مثلاً کسب و کار مجازی راه انداخته‌اند. اگر از جمع محروم شده‌اند، فعالیت‌های فردی را آغاز کرده‌اند، اگر لباس می‌پوشند، ماسک را هم به عنوان بخشی از لباس‌شان قبول کرده‌اند. عده‌ای این شرایط را راحت‌تر پذیرفته‌اند اما عده‌ای دچار ناامیدی عمیق شده‌اند و این ناامیدی رفتارهای عجیب و غریب برایشان در پی‌داشته و حتی برای ابتلا خودشان را به دامن ماجرا انداخته‌اند و انگار به خودشان دهن کجی می‌کنند. حتی می‌گویند این ویروس بالاخره سراغ‌مان می‌آید پس چرا ما سراغش نرویم. روانکاوها معتقدند ما دو غریزه اصلی داریم مرگ و زندگی. زندگی ما را به سمت بقا می‌برد و غریزه مرگ به سمت خودکشی و آنهایی که غریزه و احساس زندگی در آنها بالاست، امید و امیدواری بیشتری دارند. ما باید در کسانی که غریزه مرگ در آنها پررنگ است، غریزه زندگی را تقویت کنیم البته نه با دروغ مثلاً بگوییم واکسن بیماری کشف شده بلکه با آگاهی‌رسانی و استفاده از تحلیل‌های درست و تقویت میل زندگی.»

پساکرونا، بعد از کرونا، زندگی مسالمت آمیز با کرونا و ... این واژه‌ها ممکن است تا ماه‌های آینده بارها به گوشتان برسد. بارها درباره‌اش صحبت شود ممکن است گاهی شما را امیدوار کند و گاهی ناامید و غمگین اما چه بخواهیم و چه نخواهیم کرونا فعلاً با ماست.

ترانه بنی‌یعقوب، گزارش نویس

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار