یادداشت / رضا زنگوئی

تنفس در حوالی عاشورا

خراسان جنوبی (پانا) - نیاز ما به عاشورا، مثل نیازمان به اکسیژن است. خیلی بالاتر از نیاز آدمی به آب. بی آب می شود مدتی سر کرد اما بی اکسیژن مگر می شود نفس کشید؟ مگر می شود بی نفس زندگی کرد؟

کد مطلب: ۱۴۸۷۸۵۲
لینک کوتاه کپی شد
تنفس در حوالی عاشورا

ما حیات معنوی خویش را در تعریفی چنین با عاشورا می بینیم. آن کلامِ حقیقت نمای "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" رسم زیستی ماست. هر روزمان باید نسبت خود را با عاشورا تعریف کند و هر زمین مان نیز باید مثل کربلا به شهادت شکوفه بدهد.

ما از زمان و زمین مان انتظاری چنین داریم. این گونه می توانیم به تعریف خویش با حقیقت برسیم. بنوت و فرزندی ما با امام حقیقت اینجا تکامل می یابد. این رابطه است که ما را از ماترک امام ،صاحب حق و سهم می کند.

خداوند درجاتِ حضرتِ آیت الله صفایی حائری(ره) را هر روز مضاعف فرماید که به طرح سوال انسان را به تاملی سازنده وامی داشت؛" اگر من به ولایت حسین نرسیدم، اگر ابوّت اولیاء را نخواستم، اگر فرزند دنیا و یا بدتر بنده دنیا شدم‌ و دین در وجود من شکل نگرفت و تنها بر زبانم نشست؛ آیا با حسیـن قرابتى دارم؟ آیا از عاشورا ارثى مى ‌برم و سهمى مى‌گیرم؟" معلوم است که نه. کسانی می توانند ادعای ارث و میراث کنند که رابطه فرزندی را حفظ کرده باشند.

حفظ شانی چنین آسان نیست که سخت است. چنان که استاد می گوید:" تحمل ولایت و صبورى در برابر امانت و تکلیف، یا شهود تمام مى‌خواهد و یا عشق مبتلا. " با عشق است که می شود راه را باز کرد و خود را به مقصد رساند. وارثان حسین‌ در شعور و عاطفه‌ و در تصمیم‌ و عمل‌ متحّول شده‌‌اند و به حسین پیوند خورده‌‌اند و از علم‌ و عشق‌ و عبودیت‌ و خلوص‌، نشان گرفته‌‌اند.در واقع، میراثى جز همین بصیرت و علم و عبودیتِ تقوا و عبودیتِ صلاح نیست. " با همین میراث است که می شود دنیا را چنان آباد کرد که به بهشت در عقبا پل بخورد. رستگاری دو دنیا رهین این وراثت است.

این فرصت را غنیمت شماریم. با غنی سازی هسته های معرفتی در درون خویش نیروگاهی بسازیم که بتواند جان و جهان ما و حتی دیگران را روشنایی بخشد. وظیفه وارث، حفظ ارث هم هست. این هم اقتضا می کند تا دیگران را هم همراه کرد. همراهی همگانی است که سفره نعمت را برای همه می‌گستراند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار