مادر نیکوکار اهداکننده عضو فرزند خود، در روز انسان دوستی در گفتوگو با پانا عنوان کرد:
اهدای عضو، احیای بشریت است
ملارد (پانا) - مادری که پس از فوت فرزندش برای اهدای اعضای بدن وی رضایت داده بود، در روز انساندوستی، اهدای عضو را کاری ارزشمند و انسان دوستانه دانست که در احیای بشریت نقش پررنگی نیز دارد.
انسان از بدو تولد تا زمان فوت باید زندگی کند و با مفید بودن زندگی ببخشد، در طی تاریخ افراد زیادی در سراسر جهان هستند که با کارهایی مثل اهدای خون و اعضای بدن کاری بشردوستانه در راستای تداوم بشریت انجام دادهاند، ۱۹ اوت مصادف با ۲۸ مردادماه نیز روز جهانی بشردوستانه نامگذاری شده تا بهانهای باشد برای به یادآوردن و آشنایی با کسانی که با ایثار و شجاعت باعث نجات جان دیگران شدهاند، اهدای عضو هم کاری ارزشمند و ایثارگرانه است که موجب تداوم احیای بشریت میشود. به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره کسانی که با اهدای اعضای بدنشان به افراد زیادی زندگی بخشیدهاند و موجب شادی صدها خانواده شدهاند، گفتوگویی با مادری که پس از فوت دخترش به اهدای اعضای او رضایت داده است، داشتیم.
مطهره رحمتی، مادر ۴۸ سالهای است که پس از این که متوجه مرگ مغزی دخترش شد، برگههای اهدای عضو را امضا کرد تا به جوانانی که امید به زنده ماندن دارند زندگی ببخشد، وی زندگی دخترش را این چنین توصیف کرد: «نسیم متولد مهرماه ۱۳۷۵ و فرزند دوم من بود، از کودکی بسیار باهوش و بااستعداد بود و به هنر علاقه فراوانی داشت و رویای برپایی یک نمایشگاه با نقاشیهای خودش را همیشه در سر داشت، اتاق نسیم با وجود نقاشیهای رنگی و پرمعنایش بوی زندگی میداد رشته هنر را انتخاب کرد و از همان بدو تولد با هنر زندگی کرد و با فوتش هم زندگی جوانانی که امیدی برای ادامه حیات داشتند را با عشق، جان بخشید.»
این مادر ایثارگر از ویژگیهای اخلاقی نسیم به مهربانی و خوشرویی وی اشاره کرد و گفت: «بسیار خوش اخلاق بود، من طی زندگی دخترم اصلا ندیدم که مرا اذیت کند؛ او شخصیتی مستقل داشت که با خودباوری توانست طی عمرش در هر زمینهای استقلال داشته باشد، همیشه با صبوری و خوشبرخوردی مراحل سخت زندگی را پشت سر میگذاشت و با توکل به خداوند توانست رسالت خود را به عنوان یک فرد مفید در زندگی به پایان برساند.»
وی ادامه داد: «نسیم دختری پاک و مهربان بود که همیشه به دنبال آرامش و خوشحالی دیگران بود، با توجه به کار و حرفهاش به کودکانی که توانایی پرداخت هزینه کلاسهای نقاشی را نداشتند، نقاشی آموزش میداد حتی شاگردان او پس از شنیدن خبر فوت نسیم بسیار ناراحت شدند که دیگر آن دختر مهربان و خوش اخلاق را نمیبینند.»
رحمتی فوت دخترش را اتفاقی ناگوار خطاب کرد و افزود:« نسیم سالم بود و هیچ بیماری نداشت، مثل تمامی انسانهای سالم زندگی میکرد اما در غروبی که از کلاس نقاشی به خانه برمیگشت دچار تصادفی ناگوار و تلخ شد که با کمک هموطنان به بیمارستان منتقل شد وقتی که با ما تماس گرفتند من و پدر نسیم با نگرانی و ترس شدید ناشی از فوت دخترمان با شتاب به بیمارستان رفتیم و پس از شنیدن ماجرا و گذشت چند دقیقه پزشکان مرگ مغزی نسیم را به ما اطلاع دادند، من آن لحظه فقط از خدا خواستم جان من را بگیرد اما نسیم زنده بماند با گریه و فریاد روی زمین افتادم اما نمیخواستم مرگ دخترم را باور کنم؛ او تنها دختر من بود و بعد از شنیدن خبر فوت وی دنیا بر سر من آوار شد و اینکه کاری از دستم برای نسیم برنمیآید وجودم را به درد میآورد.»
مادر نسیم درباره امضای رضایت نامه برای اهدای عضو وی، بیان کرد: «پدر نسیم میدانست که نسیم میتواند با اهدای اعضای بدن خود به چند جوان زندگی ببخشد اما نتوانست با من صحبت کند و تیم اهدا با من درباره این کار خیر صحبت کردند و پیشنهاد خود را مطرح کردند؛ من ابتدا نتوانستم قبول کنم چرا که فکر میکردم نسیم زنده میشود اما پس از اینکه مطمئن شدم او دیگر نمیتواند حتی نفس بکشد با مشورت پدرش برگه رضایت نامه را امضا کردیم.»
وی در مورد آن لحظه سخت گفت: «لحظهای که خودکار در دستم بود و آن را روی برگه رضایت نامه قرار دادم قلب من به درد آمد و برگه با اشک من شاهد غم و اندوه آن لحظه که در وجود من است، بود؛ اما با فکر اینکه اعضای بدن نسیم میتوانند به جوانان هم سن و سال دخترم زندگی را هدیه دهند برگه را امضا کردم و رضایت دادیم تا روح دخترم سبکتر و با آرامش بیشتر به سوی پروردگار برود.»
رحمتی درباره اعضای اهدا شده فرزند خود، افزود:« هر عضوی که از بدن نسیم اهدا میشد باعث آرامش روح خودش و خاطر من بود؛ سه جوان هم سن و سال نسیم در صف پیوند بودند و هر یک نیاز داشتند با یک عضو بدن نسیم به زندگی بازگردند، دو نفر از آنها فرزند داشتند و من با فهمیدن این موضوع نتوانستم وجدان خودم را قانع کنم که فرزندانشان داغ ببینند و عزادار شوند. زیرا میتوانستم با رضایت به اینکه اعضای نسیم اهدا شود خانوادهها و فرزندانشان را شاد کنم و برای دخترم از خداوند آرامش بطلبم میدانستم که با این کار روح نسیم هم شاد میشود، پس رضایت دادیم و او با برگه و مدارک اهدای عضو برای اهدای کبد و کلیههایش به تهران منتقل شد.»
مادر اهدا کننده اعضای مرحوم نسیم شکری درباره سختیهای تصمیمگیری برای اهدای اعضا فرزندش عنوان کرد: «برای منی که ۹ ماه نسیم را در وجودم همانند گلی لطیف پرورش دادم و ۲۱ سال با هر خندهاش شاد شدم و با غم او ناراحت شدم، سخت بود که دخترم را روی تخت بیمارستان ببینم و رضایت بدهم که اعضای بدنش اهدا شود، منی که با هر موفقیت فرزندم مادرانه شاد میشدم و در درگاه خدا همیشه برایش طلب خیر میکردم به دستانم که موقع امضای برگه رضایت میلرزید حق میدادم که تردید داشته باشند اما فکر اینکه سه جوان میتوانند با اعضای بدن دختر من به زندگی ادامه بدهند شک من را برطرف کرد و به اهدای اعضای نسیم رضایت دادم.»
وی در آخر خطاب به مادرانی که در چنین موقعیتی قرار میگیرند، گفت:«از خداوند برای همه جوانان سلامتی و موفقیت طلب میکنم و آرزو میکنم هیچ مادری فرزند خود را مثل من روی تخت بیمارستان نبیند، اهدای عضو امری کاملا اختیاری است و هیچ شخصی شما را مجبور به رضایت برای این کار نمیکند، اما اگر کمی به فکر آرامش روح کسی که فوت کرده است باشیم متوجه میشویم اعضایی که میتوانند به دیگران جانی دوباره ببخشند نباید هم آغوش خاک سرد بشوند، من که رضایت دادم و امیدوارم روح دخترم غرق در نور و آرامش باشد و از خدا برای کسانی که با اعضای بدن نسیم دوباره به زندگی برگشتند سالم باشند و با خوشحالی زندگی کنند، اکر مادرانی که در موقعیت من قرار گرفتند به اهدای عضو فرزندانشان رضایت بدهند، روح فرزندشان و خاطر خودشان غرق در آرامش الهی میشود.»
دانشآموز خبرنگار: نرگس زندیه
ارسال دیدگاه