جوادآباد(پانا)_ بوی حادثه می آید،آنگاه که شهر در خود میلرزد، آسمان فرو میریزد، دیوارهای شهر آوار میشود ، شهر سکوت ابدیش را سرفه میکند ، مسموم میشود ، برخاک می غلتد . شهر جان میدهد .دیوارها، خانه ها، آسمان، زمین، انسان ها، همه و همه نابود می شوند... دیگر سراغی از حیات نیست، هیچ دستی بلند نمی شود؛ هیچ صدایی نیست؛ هیچ چراغی سو سو نمی زند؛ هیچ پنجره ای از این پس، باز شدن را در ذهن خود تصویر نمی کند؛ هوا، بوی فاجعه می دهد؛ هیچ کس هوای این حوالی را نفس نمی کشد...و سردشت مسموم می شود.