محمدعلی بهمنی: شاعری‌ام را از فریدون مشیری دارم

آشنایی با مشیری شانس بزرگ زندگی من بود

تهران (پانا) - محمدعلی بهمنی ورود خود به عرصه شعر و موسیقی را مدیون آشنایی با فریدون مشیری در سنین کودکی می‌داند.

کد مطلب: ۹۶۳۴۴۸
لینک کوتاه کپی شد
محمدعلی بهمنی: شاعری‌ام را از فریدون مشیری دارم

سوم آبان ماه سالروز درگذشت فریدون مشیری است. مشیری نه تنها یکی از شاعران تاثیرگذار صد سال اخیر ایران بود، به سبب موسیقی خاص کلامش و علاقه‌ای که به موسیقی داشت با عضویت در شورای شعر و موسیقی رادیو، در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه «گلهای تازه» در رادیو ایران در آن سال‌ها داشت.

عبدالحسین زرین‌کوب در باره شعر مشیری می‌نویسد: «در طی سال‌ها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هر روزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران می‌سپارد و به قلمرو افسانه‌های قرون روانه می‌کند. چهل سالی - بیش و کم - هست که او با همین زبان بی‌پیرایهٔ خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوش‌آهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خم‌های بیان ادیبانهٔ شاعران دانشگاه‌پرورد و در همان حال خالی از تأثیر ترجمه‌های شتاب‌آمیز شعرهای آزمایشی نو راهان غرب.»

محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه‌سرای ایرانی و عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی در سالروز درگذشت شاعر «کوچه» در گفت‌وگو با خبرنگار پانا درباره مشیری و نخستین آشنایی خود با این شاعر چنین می‌گوید: فریدون مشیری را از وقتی هشت سال داشتم می‌شناختم. حدود سال ۱۳۲۹ بود و من دانش‌آموز بودم. آن زمان در تعطیلات تابستان برای کار به چاپخانه‌ای می‌رفتم که برادرم در آنجا کار می‌کرد. نامش چاپخانه تابان بود و مجله «روشنفکر» در آنجا تدوین و منتشر می‌شد؛ مجله‌ای که آقای مشیری مسئولیت صفحه شعر آن به نام «هفت تار چنگ» را برعهده داشت. مادرم مرا به برادرم می‌سپرد تا اصطلاحا در کوچه و خیابان نباشم. زمانه حروف سربی بود و من همیشه موقعی که صفحه شعر حروفچینی و نمونه‌خوانی می‌شد، دور از چشم بقیه نگاهی به صفحه شعر می‌انداختم و خبرش را برای مادرم می‌بردم که عاشق شعر بود و شعرا را می‌شناخت.

او افزود: یک روز خاطرم هست که غلطی در صفحه پیدا کردم و آن را به مسئول حروفچینی نشان دادم؛ ولی به جای اینکه بگویم «اینجا را غلط حروفچینی کردید» گفتم «اینجا غلط کردید». او هم گوشم را توی دستش گرفت و پیچاند و مرا به سمت در خروجی برد و گفت که دیگر آن طرفها پیدایم نشود. کمی بعد دیدم که همان حروفچین مشغول صحبت با یک آقای خوش‌تیپ و شیک‌پوش است. بعد هم با انگشتش مرا به او نشان داد. مرد شیک‌پوش به سمت من آمد و ماجرای پیداشدن غلط حروفچینی را به من گفت و دستی به سرم کشید. هنوز دست فریدون مشیری را روی سرم حس می‌کنم. دست مهرمانی که برسر یک بچه ۸ ساله کشیده شد. بعد مرا در آغوش گرفت و از برادرم خواست مرا نزد خودش به دفتر مجله بفرستد.

بهمنی در ادامه با اشاره به نقش مشیری در سرودن نخستین شعرهایش داشت گفت: تابستان سال آینده به شوق دیدن مشیری به چاپخانه رفتم. آن زمان بود که ایشان به من پیشنهاد داد شعر بگویم. سرودن شعر برای من که در آن زمان نه ساله بودم کار آسانی نبود اما با راهنمایی او نخستین شعرم را سرودم؛ شعری که درباره مادرم و خطاب به او بود. در آن شعر بود که من از کلمه «موَشَح» استفاده کردم. مصرع این بود «ای شعر موشح زمانه!» این کلمه را قبلا جایی خوانده بودم. آن زمان در فارسی فاخر به جای «امضا شده» می‌گفتند «موشح» ولی هرکسی معنی این کلمه را نمی‌دانست و کلمه ثقیلی بود. فریدون مشیری از من پرسید این شعر را از کجا برداشتی؟ آخر بچه نه ساله چه می‌داند موشح چیست. من برایش توضیح دادم که این کلمه را در مجله خودشان دیدم و از آن خوشم آمده است.

او اضافه کرد:‌ مشیری این شعر را چاپ کرد و در زیر شعر توضیح داد که شاعر یک پسر نه ساله است. بعد هم درباره کلمه «موشح» توضیح داد. به تدریج رابطه‌ام با مشیری نزدیک‌تر شد تا جایی که رفت‌و آمد خانوادگی هم داشتیم. اما وقتی به بزرگسالی رسیدم و به سربازی رفتم دیگر او را ندیدم تا حدود سال ۴۲ که مشیری مرا به شورای شعر و موسیقی رادیو دعوت کرد که آن زمان دکتر نیرسینا ریاست آن را برعهده داشت. این شورا نقش مهمی در شکوفایی موسیقی ایران در آن دوره داشت چون علاوه بر شاعران و ترانه‌سرایانی که طی آن سال‌ها با آفرینش اشعار ارزشمند به غنای موسیقی ایرانی می‌افزودند، این شورا وظیفه نظارت بر فضای ترانه را برعهده داشت.»

بهمنی درباره نقش تاثیرگذار فریدون مشیری در موسیقی ایرانی از آغاز تا امروز گفت: «شعرهای مشیری جاذبه موسیقایی خاصی داشت و همین باعث می‌شد آهنگسازان برجسته بتوانند روی اشعار ایشان آهنگسازی کنند. آهنگسازانی خوبی با فریدون مشیری همکاری کردند مثل فرهاد فخرالدینی فقید که ترانه‌های «بهارم دخترم» و «آخرین جرعه این جام» را با اشعار مشیری ساخت، مرحوم روح الله خالقی که آهنگ «می ناب» را با ترانه مشیری ساخت و محمد سریر که آهنگ «کهکشان‌های عشق» را با صدای محمد نوری با شعر فریدون ساخت.

او ادامه داد:‌ حتی در سال‌های بعد از درگذشت مشیری نیز آهنگسازان و ترانه‌سرایان بسیاری اشعار او را دستمایه آثار جدید موسیقایی کردند مثلا در آلبوم «دلشدگان» باصدای آقای شجریان و آهنگسازی حسین علیزاده ترانه زیبای «گلچهره مپرس» را از مشیری می‌شنویم، ترانه «تو کیستی که من اتینگونه بی تو بی‌تابم» با صدای همایون شجریان و «به تو می‌اندیشم» با صدای معین همگی از ترانه‌های مشیری هستند که بخش ماندگار موسیقی ایرانی شده‌اند.»

عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی در ادامه به نقش فریدون مشیری در شاعری و ترانه‌سرایی خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «شاعرشدنم را از فریدون مشیری دارم. هرچه در شعر و زبان فارسی دارم از ایشان است. ورود من به رادیو به واسطه ایشان انجام شد و همانطور که می‌دانید در آن دوره همه اختیارات حوزه موسیقی در دست رادیو بود. آشنایی با مشیری شانس بزرگ زندگی من بود. من به شعر علاقه داشتم ولی مشیری بود که مرا به سمت شعرگفتن و ترانه‌سرایی هدایت کرد. من هرچه دارم از مشیری دارم.»

گفت‌وگو: عاطفه بزرگ‌نیا

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار