روایت یک زوج درمانگر از ضروت یادگیری مهارتهای زندگی
اهواز (پانا) - یک مشاور و زوج درمانگر با تاکید بر ضرورت فراگیری مهارتهای زندگی و ارتباطی درکودکان و نوجوانان براین باور است جامعه امروز بیش از پیش نیاز به ارتباطات دارد و فرد موفق کسی است که روابط بین فردی و ارتباطی قوی دارد.
دکتر فاطمه آذرتاش مشاور و زوج درمانگر در گفت و گو با پانا در پاسخ به این پرسش که "چرا مهارتهای زندگی را میآموزیم؟"می گوید: مقدمتا باید گفت گاهی اوقات ما در مواجهه با بعضی از افراد در خصوص فراگیری مهارتهای زندگی با این پرسش مواجه می شویم که مهارتهای زندگی چیست؟ ما که زندگی میکنیم دیگر مهارت بابت چیست و.....
درواقع باید این پرسش را مطرح کنیم که بله در حال زندگی هستیم اما چه نوع زندگی و در چه مسیری حرکت میکنیم؟ کیفیت آن به چه صورت هست؟ فرد شاد، با اعتماد به نفس بالا و یا زود رنج، منزوی و غمگینی هستیم.
روانشناسی مثبت براین باور است که ما باید بر روی توانمندیها تاکید کنیم تا اینکه بر بیماریها و کاستیها. باید ببنیم فرد چقدر نسبت به توانمندیهایش اشراف دارد تا بیشتر به آنها بپردازد و آنها را شکوفا کند و این مهم نیاز به مهارت خودآگاهی دارد.
آذرتاش در ادامه می افزاید: وقتی فردی مهارتهای زندگی را فرا بگیرد توان تابآوری و سازگاری او بیشتر میشود و می آموزد که در مقابله با مشکلات سریع خود را نبازد مسائل را تجزیه و تحلیل کند از مشکلات درس بگیرد و آنها را به فرصت تبدیل کند و بهترین تصمیمگیری را در حل مشکلات اتخاذ کند که این امر با یادگیری مهارتهای تفکر نقاد، تصمیم گیری و حل مساله میسر است.
جامعه امروز بیش از پیش نیاز به ارتباطات دارد و فرد موفق کسی است که روابط بین فردی و ارتباطی قوی دارد وقتی شما یخواهید با دیگران ارتباط بگیرید باید راههای ارتباط گرفتن را بشناسید.
به مثل یک بازی تنیس وقتی وارد بازی می شوید چنانچه شما و یا طرف مقابلتان مهارت لازم برای بازی را نداشته باشید این بازی کسل کننده و به زودی به پایان خواهد رسید.لذا در عرصه زندگی چه به عنوان یک دانش آموز ، دانشجو، ارباب رجوع، کارفرما، والد، معلم و یا همسر باید بتوانید گفتگوی موثری برقرار کنید خوب در مورد نیازها ، درخواستها و احساساتتان صحبت کنید و به دیگران اعتماد کرده و حس اعتماد آنها را برانگیزید، یعنی درک متقابلی داشته باشید واینجاست که می گوییم باید فن و هنر آن را بیاموزید .و این مقوله ای است که در کشور ما به آن، بصورت جدی و اساسی پرداخته نشده است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به عدم آموزش مطلوب مهارتهای زندگی در سیستم آموزشی می گوید:در سیستم آموزشی مان به بسیاری دروس خیلی جدی پرداخته ایم اما مهارتهای زندگی و آن چیزی که فرد بتواند بواسطه ان با دیگر افراد جامعه و حتی خود ارتباط برقرار کند مغفول مانده است.
کودک امروز من و شما تنها و منزوی است چون نمی تواند ارتباط بگیرد و در صورت ارتباط توان سازگاری و گذشت در او نهادینه نشده چون مهارت همدلی نمی داند. و علاقه اجتماعی در او رشد ننموده و کسی که نوع دوستی در او ریشه ندوانده از حمایت اجتماعی برخوردار نیست و این چنین مقدمات اختلالات اضطرابی، فوبیاها(Phobia)، اختلالات شخصیت ، سومصرف مواد، افسردگی و ... ایجاد میگردد.
این مشاور در بخشی دیگر به اهمیت فراگیری مهارت زندگی در دوره کودکی و نوجوانی اشاره می کند و براین باور است :کودک، نوجوان و جوانی که مهارت زندگی نمی آموزد حتی در تنهایی خود هم به جهت اعتمادبه نفس پایین به جهت مقایسه ها و خودسرزنش گریهای خود غمگین است.
لذا آموزش و یادگیری مهارتهای ده گانه زندگی که شامل : مهارت خودآگاهی، مهارت همدلی،مهارت روابط بین فردی،مهارت ارتباط موثر،مهارت مقابله با فشار عصبی،مهارت مدیریت هیجان،مهارت حل مسأله،مهارت تصمیمگیری،مهارت تفکر خلاق ومهارت تفکر نقادانه است که سازمان بهداشت جهانی ءن را اعلام نموده است . و در کشورهای مختلف این مهارتها آموزش داده شده و اثر بخشی و باز خورد خوبی هم داشته است. به این آموزشها باید از دوران پیش دبستان و در مهدکودکها پرداخته شود تا روند اجتماعی شدن کودکان به خوبی شکل گیرد.
آذر تاش با تاکید بر آموزش مهارتهای ده گانه در دوره پیش دبستانی بیان می کند:بنابراین از دوره پیش دبستان ما باید این آموزش ها را انجام بدهیم. یادگیری این مهارتها در دوران نوجوانی هم نقش خود را بیش از پیش نشان می دهد زیرا اگر که نوجوان اعتماد به نفس کافی نداشته باشد ،توان نه گفتن در مقابل افرادی که بخواهند او را دعوت به سیگار کشیدن و یا رفتارهای پرخطر دیگر کنند، را ندارد.
بنابراین دیده شده افرادی که دارای مهارتهای زندگی هستند در برابر بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی مقاوم تر و آمار گرایش به رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد به الکل،مواد مخدر و محتواهای مستهجن در آنها کمتر است .
این زوج درمانگر با گریزی به مهارتهای دگانه و تاثیر آنها بر زندگی افراد توضیح میدهد:اکنون به مهارتها برگردیم این مهارتها شامل ۱۰ مهارت است که شامل :مهارت خودگاهی یعنی اینکه من چقدر نسبت به توانمندی ها ، استعدادها، نقاط ضعف،ارزشها و حقوق خودم آگاهم، که با شناخت نقاط قوت خود استعدادهای بالقوه را به بالفعل تبدیل کنم .و وقتی خودم را به خوبی بشناسم براساس علایق، هوش و شخصیت خودم دست به انتخاب رشته و شغل میزنم .
مثلا شخصیت فرد درون گراست و به دنبال شغل و رشته ای میرود که نیاز به ارتباط اجتماعی قوی دارد اینجاست که بازدهی و رضایت فرد پایین است و شغل مورد نظر مناسب شخصیت او نیست.
بنابراین هر فردی باید بداند دارای چه شخصیت ، استعداد و علاقه ای است که بر اساس آن دست به انتخاب بزند.و حتی در زمینه انتخاب همسر هم هر فردی باید ابتدا از نیازها و خواسته های خود آگاه باشد و بر اساس آن همسر انتخاب کند.
در اینجا به توضیح کوتاهی در مورد بعضی از مهارتها پرداختم، ضروری است که نسبت به یادگیری مهارتهای ١٠ گانه اقدام نمایید تا زندگی را بر خود و دیگران لذت بخش نموده و به رشد و شکوفایی برسید.تا بتوانیم مانع بسیاری از آسیبهای اجتماعی، جسمانی و روانی که در جامعه وجود دارد بشویم و از آن پیشگیری کنیم.
این زوج درمانگر در بخش پایانی این گفت و گو به موانع فراگیری مهارتهای اجتماعی پرداخت و بیان کرد :از نظر من تنها دلیل عدم آگاهی و توجه جامعه از اهمیت و ضرورت این مهارتهاست که بایستی از طریق رسانه ها و مرکز آموزشی در این خصوص اطلاع رسانی شود و آموزش و پرورش، آموزش این مهارتها را در اولویت قرار داده و حتی هرسال تکرار نماید تا ملکه ی ذهن فرد گردد.
ارسال دیدگاه