ماجرای رامبد جوان و ستاره اسکندری از زاویه دید ۲ نماینده مجلس
سلحشوری: مردم سخنان فرخنژاد را برنتابیدند
سیاوشی: جامعه رفتار دوگانه سلبریتیها را نمیپذیرد
تهران (پانا) - طیبه سیاوشی و پروانه سلحشوری معتقدند که علت حساسیت این روزهای جامعه نسبت به سلبریتیها، دو علت دارد؛ اول رفتار دوگانهای است که آنان از خود بروز دادهاند و مردم این مسئله را بر نمیتابند و دوم شکاف طبقاتی که میانشان وجود دارد، برای مردم سخت است.
به گزارش خبرآنلاین، یکی دو دهه پیش ستارههای سینما و تلویزیون که امروزه با نام سلبریتی بیشتر شناخته میشوند، بهعنوان مامن و مرجع مردم تلقی میشدند و بسیاری شیفتهوار آنها را دوست داشتند. اما گسترش ارتباطات و شکلگیری شبکههای اجتماعی عاملی شد تا دیگر ارتباطها به آن سادگی گذشته نباشد و طرفداران سلبریتیها از جزییات و اتفاقاتی که پیشتر بیاطلاع بودند، آگاه شوند تا آنجا که امروز دیگر هر عمل و رویکردی که سبلریتیها دنبال میکنند در میان اهالی جامعه با واکنشهای متنوع و متعددی همراه میشود.
در واقع دیگر همچون گذشته سلبریتیها جنبه مرجعیت خود را ندارند و بهراحتی عملکردشان مورد قضاوت طرفداران و مخاطبانشان قرار میگیرد. در این چند وقت اخیر نمونههای بسیاری از این دست را شاهد بودیم، از حمید فرخنژاد که درباره زندگی شخصیاش سخن گفت و با بازخوردهای تندی روبهرو شد تا رامبد جوان که بهدلیل سفر به کانادا برای تولد فرزندش حاشیهساز شد و ستاره اسکندری که فیلمی به نمایش درآمده از او جنجال بهپا کرد.
در واقع بهنظر میرسد که حساسیت جامعه نسبت به عملکرد سلبریتیها بسیار زیاد شده است و مردم دیگر از کنار هر اقدامی از سوی آنها بهراحتی عبور نمیکنند. اتفاقی که برخی معتقدند جنبه سیاسی دارد و حرکتی برنامهریزی شده است و برخی هم مشکلات و معضلات اقتصادی را عامل آن میدانند.
بههمین بهانه و برای یافتن پاسخ پرسشها با طیبه سیاوشی و پروانه سلحشوری اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به گفتوگو نشستیم.
سلبریتیها چرا برای جامعه حساس شدند؟
یکی از مسایلی که این روزها در جامعه حسابی داغ است، حساسیت بیش از اندازه بر سلبریتیها و عملکردشان است، اتفاقی که باعث میشود فضای عمومی جامعه هم تا حدودی دوگانه شود، اما چه شد که نسبت به سلبریتیها در ایران اینچنین حساسیت ایجاد شد؟ این پرسشی است که طیبه سیاوشی در پاسخ به آن با اشاره به جایگاه سلبریتیها در همه دنیا گفت: «سلبریتی در همهجای دنیا سلبریتی است، از هنرپیشه گرفته تا فوتبالیست و برای مردم هم الگو میشود. من معتقدم که این موضوع یک الگوی جهانی است که به ایران هم بهنوعی انتقال پیدا کرده و مورد عجیب و متفاوتی نیست که مدام میگویند و میشنویم که با سلبریتیها چه کنیم؟ در واقع قرار نیست کاری کنید، مردم خودشان راه را پیدا میکنند.»
پروانه سلحشوری هم با انتقاد از به کار بردن واژه سلبریتی، نظر خود را اینچین مطرح کرد: «من با واژه سلبریتی مشکل دارم، چون خوشم نمیآید هر واژهای که از خارج میآید را مستقیم بهکار ببریم. یک زمانی میگفتیم ستاره مگر چه اشکالی داشت که آن را به کار نمیبریم؟ میخواهیم بگوییم خیلی مدرن هستیم؟ چه چیزی را میخواهیم نشان دهیم؟ خود این عامل تمایز بین این افراد با مردم میشود. با اصل اینکه ما نباید واژههایی از هر جای دنیا چه عربی، چه انگیسی و ... بیاوریم، زبان فارسی زبانی است که ما با آن صحبت میکنیم و در صورتیکه واژه معادل وجود داشته باشد باید از آن استفاده کنیم و در صورتی که نداریم اگر توانستیم واژه مناسب پیدا میکنیم و اگر نه همان واژه را به کار میبریم.»
او بیان کرد: «ما قبلا میگفتیم ستارگان سینما، حال چرا میخواهیم کلاس بگذاریم و بگوییم سلبریتی؟ من بهنظرم تمایز از همین جا شروع میشود. ما از همین نقطه تمایز قایل شدیم و یک عده را در غیاب گروههای مرجع، برجسته کردیم، گروههای مرجع تاثیرگذار بهنحوی اثرگذاریشان را در طی زمان بهعلت مشکلاتی که با آن مواجه شدند، بهتدریج از دست دادند که البته من هنوز هم معتقدم که اثرگذار هستند و وقتی در سطح اجتماعی آنها را بررسی میکنیم میبینیم که اعتبارشان خیلی بین مردم زیاد است مانند معلمان، مردم، دانشجویان، پزشکان و ... ببینید الان سعی زیادی میشود که پزشکان تخریب شوند و این تمایزات برایشان ایجاد شود اما هنوز هم گروه مرجع هستند.»
مردم از دوگانگی رفتار و سخن سلبریتیها میرنجند
در میان رویکرد مردم در قبال ستارهها و چهرههای مشهور هم در سالهای اخیر تغییر کرده است و هر رفتار و عملشان را مردم بر نمیتابند که البته بسیاری معتقدند وقتی رفتارها و عملکرد سلبریتیها با سخنان و آنچه به مردم گفتهاند یکی نیست این تعارضات ایجاد میشود.
سیاوشی در این باره به اشاره به تغییر رفتار مردم، توضیح داد: «همانطور که مردم یک زمان مانند بت سلبریتیها را می پرستیدند، الان به نقد رویهشان میپردازند. نقد کردن رفتار اینها هم از آن دوگانگی رفتارشان بر میآید، به هر حال یک سلبریتی که در زمان سیل، زلزله و اتفاقات بدی که رخ داد ملجا مردم بود و بهعنوان اینکه مورد اعتماد مردم است اقدام ملی انجام داد، اگر اقدامی انجام دهد که بهنظر مردم سنخیتی با جنس آنچه که قبلا ادعا میکرد ندارد، او را نقد میکنند.»
سحلشوری تریبون نداشتن سایر گروههای مرجع را نیز، عامل شکلگیری این حساسیت دانست و بیان کرد: «از طرف دیگر در غیاب نداشتن تریبون توسط سایر گروههای مرجع، ستارگان سینما و تئاتر که اهل هنر هستند مطرح میشوند، اما باید این را بپذیریم که اینها سبک زندگی بسیار متفاوتی نسبت به ما داشته و دارند.»
او ادامه داد: «آنچه بهنظرم میرسد مقداری کدورت خاطر ایجاد کرده است و در جامعه ما یک عدهای منتظر هستند یک مسئلهای را برجسته کنند و از آن مشکلات اساسی جامعه ما را دور کنند تا سر اصل اتفاقاتی که در ممکلت رخ داده است نرویم. آنچه نگرانکننده است و من را ناراحت میکند این است که مثلا شما تریبون تلویزیون را دارید، هر هفته و شاید بیشتر صحبت میکنید و کسی مانند من که نماینده مجلس هستم این تریبون را ندارم، این خیلی مهم است من سه سال تمام نماینده مجلس هستم و بهجز برنامههای الکی هرگز از من بهعنوان یک فرد سیاسی دعوت نمیشود تا در برنامه زنده حضور داشته باشم. ببینید این تریبون مهم است و هر هفته در اختیار کسی است و از آن تریبون حرفهایی میزند که خود به آن عمل نمیکند، این با دوگانگی باعث ناراحتی میشود.»
شکاف طبقاتی بین سلبریتیها و مردم
مقوله دیگری که بحث آن به میان آمده است علل ایجاد این حساسیت در دل جامعه است. برخی معتقدند که فاصله و شکاف طبقاتی ایجاد شده از نظر اقتصادی میان مردم و سلبریتیها عامل این اتفاق است و برخی ماجرا را برنامهریزی شده توسط گروه یا جریان خاصی میدانند.
سلحشوری با تاکید تاثیر فضای دو قطبی در جامعه در اینباره نظرش را اینطور بیان کرد: «من معتقدم که دو قطبیسازی در جامعه در حال رخ دادن است که به این مسئله هم دامن میزند، مانند ستارههای سینما و مردمی که نان ندارند، بحث سیاسیون، پزشکان و... در این میان نیست اما من کلا این نوع برخوردها را نمیپسندم، کسانی هستند که خود را سلبریتی مینامند و من خود به شخصه دیدم خیلی دوست دارند متمایز باشند، همه ما مردم عادی هستیم و در نهایت همه در انسان بودن باهم مشترک هستیم، من اگر در خیابان بروم و پیرمرد و پیرزنی را ببینم هیچ برتری به آنها ندارم.»
او همچنین عنوان کرد: «دوستان سلبریتی را دیدم و خیلی هم برایم آزاردهنده بود که این حس تمایز و برتری در خودشان هم هست و این حس جامعه را از بین میبرد، حال بهعنوان مثال حمید فرخنژاد صادقانه و از تهدلش گفته است «زن و بچه من آن طرف هستند و برای تامین رفاهشان دچار مشکل شدم» اما مردمی که گرفتار معیشتشان هستند برایشان سخنان او سخت است. ما باید بدانیم هر جامعهای طبقات مختلفی دارد. در ایران شکاف طبقاتی بیداد میکند، فاصله غنی و فقیر بهعلت سیاستهای اعمال شده بهشدت زیاد شده است و مسئولان ما مقصر هستند و این مسئلهای است که باید به آن توجه شود.»
این نماینده مجلس با اشاره به حس تنفری که در جامعه ایجاد شده است، بیان کرد: «ضمن اینکه یک حس تنفر بین مردم ما از هم بهوجود آمده است، مقوله فرهنگی بسیار مهمی است. من به شخصه روی این موضوع کار میکنم که ما نباید باهم بد باشیم، همدیگر را نقد کنیم، از هم گلایه کنیم ولی تنفر و خشم بهوجود نیاید. امیدوارم بتوانم این پویش را به سرانجام برسانم.»
سیاوشی هم با رد اینکه جریانی این اتفاقات را مدیریت میکند، گفت: «اینکه دستهایی پشتپرده است، توطئهای هست و برخی این فضاسازی را ایجاد میکنند را قبول ندارم، بلکه معتقدم مردم ایران به آن سطح دانایی و عقلانیت رسیدهاند که راهی را که طی میکنند اگر به سمتی برود که طرف را بهشکل بت برایشان در بیاورد، راه دیگری پیدا میکنند که راه عقلانیت است و فعالیت آن طرف را نقد میکنند. مورد کشور هند را فراموش نکنیم، بدبختترین آدمها در این کشور زندگی میکنند ولی سلبریتیهایشان را هم میپرستند.»
سحلشوری هم در اینباره گفت: «در هند اصلا با سرمایه دارشان هم مشکلی ندارند، ما هر کسی در جامعه وضع مالی خوبی داشته باشد فکر میکنیم که حق بقیه را خورده است. در هند فقر بیداد میکند و فاصله طبقاتی را هم میبینیم اما تنفر را نمیبینیم، یک آدم را میبینیم که با یک دوچرخه راه میرود، یک رادیو هم به آن وصل کرده و آهنگش را زیاد کرده است و کیف عالم را میکند، نان و سیب زمینی هم میخورد و نمیگوید آنکه پولدار است من را بدبخت کرده است.»
ارسال دیدگاه