جلال میرزایی*
غبار سیاستزدگی بر پیکره کلی کشور
مطرح شدن موضوع پیوستن ایران به لایحهCFTبیش از هر چیز این پرسش را در میان افکار عمومی مطرح ساخته که واقعیت این سازوکار مالی چیست و چه پیامدهایی بر اقتصاد و صنعت کشورمان دارد. پاسخ روشن به این سوال نیازمند فهم درست و دقیق از ماهیت اقتصاد ایران و مناسبات پنهانی نهفته در آن است. آنچه که غیرقابل انکار است اینکه اقتصاد ایران با توجه به بزرگی بخش دولتی و فقدان بخش خصوصی رقابتی، بیشتر شبیه اقتصاد باندی و رانتی است.
با وجود تاکید بر اصل ۴۴ قانون اساسی مبنی بر واگذاری بخشهای دولتی به شرکتهای رقابتی خصوصی، در عمل شاهد دست به دست شدن این شرکتها و مجتمعهای بزرگ صنعتی و تجاری از وزارتخانهای به وزارتخانه دیگر و در نهایت انتقال آن به شرکتهای خصولتی هستیم. طبیعتا این عدم شفافیت و از همه مهمتر انحصار و عدم رقابتپذیری، نتیجهای جزء فربهتر شدن هر چه بیشتر بخش دولتی و به تبع آن فسادهای اقتصادی کلان از سوی این نهادهای مالی ندارد.
با نگاهی به همین اخبار و اتفاقات چندماه گذشته در کشور به روشنی هر چه تمامتر میتوان به عمق فساد مالی در کشور پی برد. هک شدن سایت وزارت صنعت و معدن در بحث واردات خودروهای لوکس، گرانی افسار گسیخته ارز و طلا، گم شدن دکلهای بزرگ نفتی، قاچاق روزانه ۱۰ الی ۱۳ میلیون لیتر سوخت از کشور و فرارهای بزرگ از سوی میلیاردرها به خارج از کشور همگی گواه بر وجود شبکهای سازمان یافته از فساد مالی در کشور است. کار فساد آنقدر در جامعه بالا گرفته و برای همگان مکشوف شده که در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، تقریبا هر چهار نامزد حاضر یکدیگر را به شکلهای مختلف متهم به فساد مالی میکردند. با عطف به این امر است که ایران تقریبا حضوری صدر جدولی در شاخص فساد در طبقه بندی سازمانهای شفافیت مالی دنیا قرار دارد. یکی از این سازمانهای مهم، موسسه حکمرانی بازل در سوئیس است که هر سال با بررسی سطح شفافیت، استانداردهای مالی و بانکی، نظارت قانون و نحوه رسیدگی به متهمان، گزارشی از ریسک پولشویی در کشورهای مختلف جهان ارائه میدهد.
شوربختانه ایران طی سالهای اخیر به خصوص بعد از تشدید شدن تحریمهای آمریکا، رتبه اول را در رابطه با خطر پولشویی داشته است. حال با عطف به این واقعیتها باید چه استراتژی و راهبردی برای مهار فساد در ایران گرفت. بی گمان پیوستن به نهادهای شفافیت مالی یکی از روشهایی است که میتواند دولت جمهوری اسلامی ایران را در امر مبارزه با فساد یاری دهد. این نهادها که FATF از بزرگترین و مهمترین آن است به شکلهای مختلف اعم از مشورتی و دادن گزارشهای سالانه، مکانیسم مقابله با منافذ فساد، دادن اطلاعات دقیق نسبت به تراکنشهای مشکوک، میتواند کمک بزرگی به دولت در مقابله با شبکه فاسدان اقتصادی داشته باشد.
منتهی نکته در اینجاست که باید اول نوع نگاه و برداشت ما نسبت به این سازوکارهای مالی اصلاح شود. باید پذیرفت که اف ای تی اف یک نهاد بینالمللی مالی است و فراتر از کنشها و اندرکنشهای سیاسی حاکم بر روابط بینالملل عمل میکند. نگاه این مجموعه مالی صرفا اقتصادی است. برای همین منظور در داخل هم بایستی نگاهی کاملا اقتصادی و تخصصی به این نهاد مالی داشت. در عمل ما شاهد این هستیم که خیلی از کشورها بدون حواشی و صرف هزینههای گزاف به این سازمانهای مالی پیوستهاند و به تناسب از مزیتها و امکانات مالی این سازمانها هم بهرهمند شدهاند. این در حالی است که عموم نگاه ما در ایران به این طیف از سازمانها سیاسی است.
ما تصور میکنیم که FATF ابزار دست قدرتهای بزرگ، از جمله آمریکاست و این کشور در تلاش است از این سازوکار مالی برای اعمال سلطه و قدرت اش در جهان استفاده کند. جالب اینجاست که خود آمریکا بعضا در گزارشهای اف ای تی اف به عنوان کشوری که در آن خطر پولشویی وجود دارد، مطرح میشود. از سوی دیگر در بحث سازمانهای تروریستی، لیست گروههای تروریستی مورد قبول برایFATF،سازمان ملل است. در سازمان ملل هم گروههایی مثل حزب ا... به عنوان گروه تروریستی مطرح نیست. برای همین لازم است که نگاههای سیاسیون در داخل اولا نسبت به موضوعات و اتفاقات بینالمللی جنبه تخصصی و علمی به خود بگیرد و نباید ورود غیرتی و احساساتی به موضوعات داشت و تصور کرد که دشمن همیشه مدام در حال سناریو نویسی برای ما است.
واقعیت این است که نظام بینالملل به سمت تکثرگرایی و چند قطبی در حال حرکت است و در این فضا نقش نهادهای غیر دولتی چه بسا در بعضی از مواقع بیش از نهادهای رسمی دولتی است. با این نگاه بهتر میتوانیم از مزیتها و فرصتهای بینالمللی برای اقتصاد و صنعت کشورمان بهره گیریم. تجربه نشان داده که نگاه سوء ظنی به بیرون از مرزها همیشه برای ما هزینه به بار آورده است. برای مثال در بخش ورزش و به خصوص عرصه فوتبال به وضوح نظارهگر، روزمرگی، توقف و سیکل ناکامی هستیم. در حالی که همین همسایگان نزدیک ما در آسیا، در این بخش از ورزش به پیشرفتهای بسیار مهم رسیدهاند و توانستهاند حتی در عرصه جهانی نام و نشانی برای خود ایجاد کنند. این کشورها به راحتی پذیرای دنیای بیرون و بهرهگیری از استعدادهای خارجی برای بالفعل در آوردن ظرفیتهای بومیشان شدهاند. در حالی که ما درداخل کماکان نگاه غیرتی به موضوعات ورزشی داریم و اینکه ما نیازی به مربیان هوشمند خارجی نداریم و خود در داخل ظرفیت بالایی داریم. این نکته را باید پذیرفت که دنیای امروز، دنیای بدون مرز است و برای زیستن در این عرصه، نیاز به بینالمللی شدن داریم.
منبع:آرمان
* نماینده ایلام در مجلس
ارسال دیدگاه