نوشتهای برای فلسطین؛
به عشق کودکان فلسطینی مینویسم
زنجان (پانا) - قلم، تیر کمان دختران و پسران ایران است که این روزها به عشق کودکان فلسطینی برقلب سنگی دشمن صهیونیزم نشانه میرود.
قلم به سوی غزه می شتابد. مهدِ لحظاتی که شعر های کودکانه، بر گلبرگ های خونین لاله ها حک شده اند. صدای لالایی مادران، قاب عکسی در گوشه ی قلبشان است، که با رنگ حسرت نقاشی میشود.
داغ تازه ای دل را میسوزاند و دوباره در حرارت انتقام، آن را زنده میکند.
فلسطین، کربلای دیگر است. حال شبیخون اهریمن، دستان کوچک گره خورده ی کودکانی را میبیند؛که ندای«الله اکبر» سر میدهند.
آری، داستان کودکان غزه، در برگ تاریخ تکرار میشود و تکرار امان نامه های بی امان.
لشکر یزید، به خیمه ی مظلومیت حمله کرده است. تیر بر گلوی شیرخواران میزند، تا پیام عاشورا خاموش بماند.
پدری جسم سرد و بی روحِ فرزندش را، به آغوش کشیده و بی صدا اشک میریزد. زیرا از او، صدای گریه دلبندش را گرفته اند. دختری غم فراق پدرش را به دوش میکشد و پسری از دنیا، عزیزانش را میخواهد.
اینجا، خانواده ای دورهم نیست؛ اما خانواده ی هم بستگی و اتحاد ما بنیان محکمی دارد.
ریشه ظلم، هیچگاه نمیتواند بر قلب هستی نفوذ کند. چون هستی، منتظر دستانیاست که درخت حیله و مکر را به نیستی کشاند.
به عشق کودکان غزه مینویسم. این قلم، تیر من از کمان شیر دختران ایران است. از سرزمین غیور مردی که با شنیدن نامش، پرچم اسرائیل و آمریکا به لرزه میافتد.
آری، این تنها صدای ایران نیست! بلکه صدای دل هاییاست که برای مظلومان میتپد. این صدای ماست، تا گوش ناشنوای رژیم صهیونیستی صدای انتقام را بشنود.
برای غزه مینویسم، همچون حاج قاسم که جان در نثار بی پناهان گذاشت.همچون علی لندی، که دل به آتش زد تا ندای کمک خواستن فردی در آتش حماقت دیگران نسوزد.
آری، برای غزه مینویسم، تا در جهان کسی سر در برف نکند و از جهنمی که ستم آن را میافروزد آگاه باشد.
خبرنگار دانش آموز:زهرا امیدی
ارسال دیدگاه