همایون دارابی*
مثلث شوم اقتصاد ایران
بیستم مردادماه امسال، فعالان بازارسرمایه، دومین سالگرد شروع دوره افت بازار را تجربه کردند. بازارسرمایه در ایران، عموما گامهای کوتاه، اما شتابدار رشد و سالهای طولانی رکود را تجربه میکند و اینک پس از رشد پنجماه اول سال ۹۹، دو سال است که درگیر جریان رکودی و سنگین شده است.
در واشکافی دلایل این افت باید به برخی از دلایل بزرگ و کوچک اشاره کرد. بازار سرمایه از دیدگاه کلاسیک، آینه و دماسنجی برای اقتصاد کشور است، از این رو فراز و فرودهای اقتصاد کشور و درستی و نادرستی تصمیمات اتخاذشده در سطح کلان، باعث فراز و فرود شاخص میشود.
در اقتصاد ایران، به دلیل سهم بیش از ۸۰درصدی دولت از اقتصاد، سیاستهای کلان اقتصادی دولت، حاکم مطلق اقتصاد کشور است؛ از این رو، وضعیت کنونی بازارسرمایه را میتوان انعکاسی از ناکارآمدی ساختاری اقتصاد دولتی دانست. همچنین اقتصاد ایران نزدیک به پنجدهه قبل از انقلاب، درگیر اقتصادی متمرکز و دستوری بوده است که اکنون هم بهشدت ادامه دارد و قیمتگذاری دستوری، بهعنوان مهمترین نماد این اقتصاد دستوری در خلال سالهای گذشته همواره به اقتصاد کشور آسیب زده است. در حال حاضر، مهمترین چالش بازارسرمایه این است که رکوردشکنی تاریخی تورم در کشور و عبور از مرز ۵۳درصد، موجب تکاپوی دولت برای مهار تورم از مسیر قیمتگذاری دستوری شده و تحمیل قیمتهای غیرواقعی به بنگاهها بهویژه در شرایطی که بنگاه به دلیل حذف ارز ۴۲۰۰تومانی تحت فشار کمبود سرمایه در گردش است، سبب شده است تا برخی از گروههای سهام با افت شدید عملکردی مواجه شوند. در پی انتشار گزارشهای سهماهه در کنار وضعیت گروه خودرویی که ساختار قیمتگذاری دستوری و لاتاری آن را در هم کوبیده است، گروههایی نظیر لاستیکسازان و تولیدکنندگان شوینده نیز به تله زیاندهی به دلیل تحمیل قیمتگذاریهای غیرواقعی افتادهاند.
در کنار قیمتگذاری دستوری، نرخ بهره بالا مشکلات بنگاهها را دوچندان کرده است. همچنین با حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و جایگزینی ارز نیمایی، نیاز بنگاههای اقتصادی به سرمایه درگردش دوچندان شده است. این در حالی است که به دلیل تورم بالا، بانکمرکزی سیاست انقباضی شدیدی را در پیش گرفته و پرداخت تسهیلات سخت و گران شده است. از طرفی نبود سرمایه در گردش و در کنار آن، پیشنهاد سودهای بالا از سوی بانکها به دلیل بروز قحطی مصنوعی نقدینگی، باعث به تعطیلی کشیدهشدن بنگاههای کوچک و متوسط و افت شدید میزان تولیدات شده است.
عامل سوم در سلسله مشکلات بنگاههای اقتصادی بازارسرمایه، اختلاف ارز نیمایی و آزاد است. در حالی که امسال، براساس لایحه بودجه، معافیت مالیاتی صادرات لغو شده است و شرکتها موظف شدهاند ۵/ ۲۲درصد از درآمد صادراتی خود را به صورت مالیات پرداخت کنند، اختلاف ارز نیمایی و آزاد نیز بخشی دیگر از ارزش صادرات بنگاهها را میبلعد. در این شرایط، شرکتهای صادراتی کشور در درماندهترین وضع ممکن قرار گرفتهاند و بسیاری از بازارهای صادراتی به رقبای منطقهای و جهانی واگذار میشوند. در مجموع، مثلث شوم قیمتگذاری دستوری، نرخ بهره بالا و اختلاف ارز آزاد و نیمایی، مهمترین چالش کنونی بازارسرمایه است که رفع هر یک از اضلاع آن میتواند به رونق بازارسرمایه منجر شود.
*کارشناس بازارسرمایه
منبع: دنیای اقتصاد
ارسال دیدگاه