شیدا مشهور*
چالشهای خشونت علیه کودکان، تبعات روانی و حقوقی به عنوان فرد اجتماعی در جامعه
هر گونه خشونت، بدرفتاری، آسیبهای روحی، روانی و جسمی به کودک، آزار محسوب میشود که میتواند تاثیرات مخربی را در آینده کودک به عنوان فردی اجتماعی بگذارد و جامعه را با چالش مواجه کند.
خشونت علاوه بر آن که موجب تغییر رفتار در کودکان و نوجوانان در کوتاه مدت خواهد شد، میتواند نقش زیادی در تعیین رفتار اجتماعی آنان برای رعایت حقوق هم نوعان خود در آینده داشته باشد. استمرار این رفتارهای نامناسب از کودکی تا بزرگسالی میتواند امنیت افراد را در جامعه به مخاطره بیندازد.
تغییر رفتار فرد از کودکی تا بزرگسالی در جامعه از شرایط عاطفی، احساسی، اجتماعی و تربیت خانوادگی اثرپذیر است و خشونت علیه کودکان به عنوان یکی از ناهنجارهای اجتماعی شناخته شده است که میتواند اثرات نامطلوبی را بر جامعه باقی گذارد؛ از این رو خشونت علیه کودکان را باید یکی از مشکلات جدی و دارای اولویت به شمار آورد زیرا خشونت تاثیرات فراگیری بر سلامتی و روان فرد در آینده خواهد گذاشت.
خشونت از جرایم ارتکابی علیه کودکان و نوجوانان است که در جوامعه کم و بیش با آن روبه رو هستیم که با تداوم این رفتارهای خشونت آمیز و گذر زمان شاهد تاثیرات منفی بر سلامت روحی فرد خواهیم بود که باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زمینه تحصیلات و آینده شغلی فرد نیز میشود. نه تنها رفتارهای خشونت آمیز خانواده بلکه هر کسی که رفتاری برخلاف عرف نسبت به افراد حساس جامعه نشان دهد طبق قانون محکوم خواهد شد.
حمایت قانون در این باره اینگونه است: ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده)؛ هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شؤون و حیثیت به آنان توهین کند به حبس از دو تا شش ماه و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
چه چیزهای باعث ایجاد پیشگیری خشونت علیه کودکان میشود؟
میتوان گفت آزار یک نوع آسیب است و پیشگیری از آن در دوران کودکی میتواند از بسیاری از جرمهای که توسط فرد آسیب دیده در آینده صورت میگیرد جلوگیری کند. رفتار اطرافیان به خصوص والدین در شکلگیری شخصیت کودکان بسیار قابل اهمیت است و بیشتر جرمهای که انجام میشود توسط افرادی است که در کودکی مورد تهاجم و خشونت اطرافیان خود قرار گرفتهاند. استمرار رفتارهای پرخاشگرانه در دوران کودکی علل بروز رفتارهای نامتعارف را در آینده کودک نشان خواهد داد. ممکن است فرد رفتارهایی که در کودکی با آن مواجه شده است را به صورت دیگری در جامعه نشان دهد که میتواند علت افزایش جرم در جامعه باشد.
در صورتی که پدر و مادر از یگدیگر جدا شده باشند و حضانت با یکی از زوجین باشد و کودک در آنجا با عدم مواظبت پدر یا مادر مواجه شود قانون در این باره این گونه بیان کرده است. ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی: هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضاییه تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است. ۱- اعتیاد زیانآور به الکل، مواد مخدر و قمار ۲-اشتهار به فساد اخلاق و فحش ۳- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی ۴- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدیگری و قاچاق ۵- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
علاوه بر رفتارهای پرخطری که ممکن است فرد آسیب دیده در رو به رو شدن با افراد از خود نشان دهد ممکن است به خود هم آسیب برساند که موجب کجروی و یا انحراف اجتماعی میشود. در این صورت برای او دیگر راه بازگشتی باقی نخواهد ماند. کودکان در سنین مختلف حساسیتهای به خصوص خود را دارند که میتوانند در هر دوره چیزی را فراگیرند که نه تنها به نفع خودش نیست، بلکه به نفع جامعه هم نخواهد بود. فعل و انفعالاتی که جوانان و نوجوانان از خود نشان میدهند ممکن است نشات گرفته از رفتارهای زمان کودکی آنان باشد.
امروزه با توجه به پیشرفت قابل توجه علم و فناوری راههای مختلفی برای اقدامات تربیتی وجود دارد که باید از آنان الگو گرفت. کودکان سرمایه یک کشور هستند و باید حساسیتهای تربیتی و رفتاری بر آنان اعمال شود. آزار و اذیت چه از نظر روانی و چه جسمانی در دوران کودکی میتواند زمینه ساز شکلگیری شخصیت نامطلوب فرد در آینده شود و شکلگیری این شخصیت نامطلوب میتواند زمینه ساز بزهکار شدن فرد در بزرگسالی و ارتکاب جرم در موارد مختلف در آینده شود.
دانشجوی حقوق و خبرنگار*
ارسال دیدگاه