پژوهنده میراث‌فرهنگی و مدیر گروه میراث‌فرهنگی ناملموس ایکوم ایران:

فردوسی، نگهبان ریشه‌ها

تهران (پانا) - وقتی صحبت از فردوسی شاعر بلند آوازه جهان به میان می‌آید، اذهان عمومی به سوی شعر‌های حماسی و داستان‌های مشهور او از جمله رستم و سهراب سوق داده می‌شود، در صورتی‌که او در قالب شعر و شاهنامه خدماتی ارزنده به نسل‌‌ها ارائه داده که مدیر گروه میراث فرهنگی نا‌ملموس ایکوم ایران و دبیرکل باشگاه نوروز ایران به پاره‌ای از آنها اشاره می‌کند.

کد مطلب: ۱۲۷۱۴۹۶
لینک کوتاه کپی شد
فردوسی، نگهبان ریشه‌ها

شبان میر‌شکرایی؛ پژوهنده میراث فرهنگی و مدیر گروه میراث فرهنگی ناملموس ایکوم ایران به مناسبت زاد‌روز فردوسی و نیز به بهانه روز جهانی فردوسی گفت: «درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاید از منظرهای گوناگونی بتوان سخن گفت اما آنچه شاید از همه بیشتر مورد توجه واقع شده، چهره حکیم طوس به عنوان یک شاعر و حماسه سرای پارسی زبان است؛ اما فردوسی از نگاه میراث فرهنگی ناملموس می‌تواند چهره‌ای شایان توجه در حوزه اقدامات پاسدارانه موفق داشته باشد. از این نگاه، حفظ شاخص‌ها، داشته‌ها و ریشه های فرهنگی، در زمانی که تندباد حوادت تاریخی آنها را در معرض خطر نابودی قرار داده، اقدامی ارزنده و شایان توجه برای آیندگان بوده‌ است. فردوسی با درایت و زیرکی و با بیانی شیوا و گیرا، اسطوره‌ها، آیین‌ها، هنرها، دانش‌ها و مهارت‌ها را تاجایی که می‌توانسته، در قالب شعر حماسی و در جریان داستان‌های شاهنامه، ثبت و ضبط و معرفی کرده و نه تنها به مردم زمان خود بلکه به آیندگان نیز هدیه داده است. در واقع داستان هایی که در خدای نامک‌ها آمده بود را پرداخت کرده و آنها را بهانه‌ای برای باز‌سازی دوباره این شاخصه‌ها و ریشه‌های فرهنگی قرار داده که از نظر میراث فرهنگی نا‌ملموس، اقدامی پاسدارانه، پایا، مهم و موفق را به ثمر نشانده است.»

میر‌شکرایی در ادامه افزود: «در واقع فردوسی ریشه‌های فرهنگی را که از نسل‌های گذشته به او رسیده بود را زنده نگه داشته و نگهبانی آیندگان از آنها را به شیوه‌ای بسیار دوراندیشانه رقم زده است. از این رو می‌توان گفت عمل او الگویی شایسته‌ برای اقدامات پاسدارانه موفق و پایا‌ است؛ فردوسی با این کار ارزنده خود در هزاره پیش، تأثیری را ایجاد کرد که به مردم زمان خود محدود نبود و تا به امروز موثر واقع شد و حتی تا فرداهای پس از ما نیز این تأثیر پاینده است.»

وی عنوان کرد: «اقدام فردوسی تنها به کتاب شاهنامه نیز محدود نمانده و اشکال گوناگونی از مصادیق میراث فرهنگی ناملموس مانند نقالی و خیمه شب‌بازی و روایت‌خوانی‌های فولکلور را به دلیل ارزش بی‌نهایت اقدام او، تحت تاثیر قرارداده که از طریق آنها هدف معرفی و پاسداری از ارزش‌ها و ریشه ها گسترش یافته، موثر واقع شده و به ثمر رسیده است؛ از این شمار، هنر نقالی هم اکنون در فهرست جهانی میراث فرهنگی یونسکو به نام ایران به ثبت رسیده و در سال‌های اخیر نیز بسیار مورد توجه واقع شده است.»

دبیرکل باشگاه نوروز ایران گفت: «فردوسی، جهان نوروز و شاید همگان را با شیوایی سخن و آهنگ مثنوی حماسی، در مورد توجه به داشته‌هایشان آگاه ساخته و بسیاری از جشن‌ها و آیین‌ها از جمله نوروز و مهرگان را مورد توصیف قرار داده است.»

وی تصریح کرد: «شاهنامه فردوسی دارای سه بخش اصلی است که هر سه بخش به یک هدف و یک راستا منتهی می‌شوند؛ آغاز شاهنامه با بخش اسطوره‌ای و از اسطوره‌های زایش و انسان نخستین شکل می‌گیرد و هدف اصلی فردوسی یعنی معرفی ریشه‌ها و کارکرد فرهنگی این اسطوره‌ها در آن گنجانده می‌شود. بخش دوم؛ بخش پهلوانی شاهنامه است که شخصیتی به نام رستم در آن نقش ایفا می‌کند. رستم پهلوانی است با نیروی بسیار زیاد جسمی و روحی، اما انسانی و نه ماورایی و درکنار او اسبی وجود دارد به نام رخش با توانی فرا حیوانی و در کنار هر دو، سیمرغ؛ موجود اسطوره‌ای و خدای گونه به عنوان نیرویی ماورایی و خارق العاده دیده می‌شود تا کمک حال آنها باشد. رستم، زاده رودابه و فرزند زال است و شیوه زایش او را می‌توان «رستم-زاد» نام داد که امروز به نگاهی رومی آن را «سزارین» می‌نامیم. رستم در پایان بخش پهلوانی شاهنامه در دوراهی اسفندیار قرار می‌گیرد؛ یا باید به بند او درآید و ارزش‌های رستم و الگوی پهلوانی‌ها را خدشه‌دار کند و یا به فرجام سیه روزی حاصل از کشتن اسفندیار، نظر کرده دین بهین را به جان بخرد و در نهایت سیمرغ را به یاری فرا می‌خواند و بر اسفندیار پیروز می‌شود. فردوسی مرگ پهلوان پهلوانان ایران را عیان بیان نمی‌کند و عاقبت رستم را که به تیر برادرش شغاد گرفتار شده، در تاریکی چاهی به تصویر می‌کشد. البته رخش هم همراهی با رستم را در همان چاه برمی‌گزیند و از اینجا بخش تاریخی شاهنامه آغاز می شود که به سقوط سلطنت ساسانیان که داستان رستم فرخزاد از آن جمله است پایان می‌پذیرد.»

از نگاه میرشکرایی، فردوسی و بسیاری ادیبان و حکمایی از این شمار، نگاهبانان ریشه‌های فرهنگ، ادب، علم و هنر این حوزه فرهنگی هستند و بر ما واجب است که هدف وی را با پرداختن به داشته‌های فرهنگی و معرفی صحیح آنها به نسل‌های آینده به ثمر بنشانیم.

دانش‌آموز خبر‌نگار: کوثر شهرباف

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار