جعفر قادری*
مقابله قدرتمندانه با سناریوهای دشمن
قانونگذاران و دولتمردان آمریکایی در هر دورهای به فراخور مهیا بودن زمینه، از ابزار تحریم برای اعمال سیاستهای خود استفاده کردهاند. کارکرد تحریمها نیز متناسب با هر مقطع، ویژگی خاص خود را داشته اما مؤلفه همه آنها، «تغییر محاسبات» و «تضعیف نظام» بوده است.
در دوره ترامپ، چهار هدف برای تحت فشار قرار دادن ایران تعریفشده بود که عبارت بودند از «تقویت همکاری با شرکا برای غیرفعال کردن سیاست منطقهای»، «ایجاد مانع برای اخلال در حمایت از گروههای مقاومت»، «محدودسازی توان تسلیحاتی» و «مسدودسازی تماممسیرهایی که بهزعم آنها جمهوری اسلامی از طریق آنها در پی دستیابی به سلاح هستهای بود». با شیوع پاندمی کرونا، آمریکا از مشکلات پیشآمده سوءاستفاده ناجوانمردانهای کرد و افزون بر چهار مورد فوق، کوشید تلفات و آمار مرگ و میر را به گردن حاکمیت بیندازند.
آمریکاییها از زمان «جورج بوش» و «باراک اوباما» رسماً اعلام میکردند که تحریمهای به اصطلاح «فلجکننده» را در دستور کار قرار دادهاند و بعد از ترامپ با آن همه هیاهو، «جو بایدن» با شعار بازگشت به برجام وارد میدان شد اما با گذشت بیش از یک سال از ریاست جمهوری او، حتی یک تحریم از دورههای گذاشته را کاهش نداد و تحریمهای جدیدی را نیز اعمال کرد. واشنگتن علاوه بر اعمال تحریمهای اولیه، تحریمهای ثانویه را هم اجرایی کرد. به این مفهوم که نهتنها اجازه تجارت شرکتهای آمریکایی را با ایران نمیداد، بلکه هر طرفی خارجی دیگر را که مایل بود با ایران مراودات اقتصادی داشته باشد نیز زیر تیغ تحریم میرفت.
سرمایهگذاری آمریکاییها عمدتاً روی پاشنه آشیل کشورمان یعنی نفت صورت گرفت و رسماً اعلام کردند هیچ کشوری حق خرید نفت از ایران را ندارد تا فروش ما به صفر برسد. این در حالی بود که امروز مقامات کشورمان اعلام کردهاند فروش نفت از مرز یکمیلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز فراتر رفته و وجه آن را هم دریافت میکنیم.
از آنجا که «خود کرده را تدبیر نیست»، جنگ اوکراین با موش دوانی غرب، اوضاع را بدتر کرد و کار به جایی رسید که قیمت نفت به بالاترین سطح خود از سال ۲۰۰۸ به این سو رسید. این رکورد بیسابقه طی ۱۴ سال گذشته باعث شد بایدن به فکر تخفیف تحریمهای نفتی متحدان ایران ازجمله ونزوئلا بهمنظور جبران کسری بازار بیفتد و رسانههای آمریکایی، کاخ سفید را تحتفشار گذاشتهاند که تنها با ورود نفت ایران و ونزوئلا میتوان جلوی سونامی افزایش قیمت نفت و مشتقات آن را گرفت.
به عبارت دیگر، آمریکا از دو ناحیه ناک اوت شد. یکی از این منظر که کشورهای دیگر برای امر و نهی واشنگتن تره خرد نمیکنند و این کاخ سفید بود که منزوی شد، نه ایران. دوم اینکه امروز برای پیشگیری از بحرانهای داخلی ناشی از افزایش قیمت سوخت و ممانعت از تلاطم در اروپا، ورود نفت کشورمان به سبد انرژی جهان، راهکاری غیرقابل اجتناب است. به تعبیر وزیر اقتصاد آلمان، «انرژی با سرعتی بیسابقه در حال رشد است» و اگر امروز درباره بهرهمند شدن کشورها از نفت با کیفیت ایران تجدیدنظر نکنند، ضررهای سنگینی را باید متحمل بشوند.
به بیان سادهتر، آمریکا و غرب از هیچ کوششی برای فشار حداکثری فروگذار نکرده و رسماً اعلام کردند انقلاب اسلامی نباید ۴۰ سالگی خود را جشن بگیرد اما ورق برگشت و همانها اعترافات دردناکی به زبان آوردند. «کریس مورفی»، سناتور ایالت کنتیکت آمریکا ماه گذشته به فرو ریختن رژیم تحریمهای آمریکا اذعان کرد و گفت: «این سیاست فاجعهبار بود... ایالات متحده از تحریمهای فشار حداکثری ترامپ علیه ایران چیزی به دست نیاورد. در واقع اوضاع بدتر شد. حملات بیشتری به نیروهای آمریکایی صورت گرفت. برنامه هستهای ایران بزرگتر شد. ما باید آماده باشیم آن تحریمها را در ازای بازگشت ایران به پایبندی به توافق هستهای برداریم.»
«رابرت مالی»، رئیس تیم آمریکا در مذاکرات وین نیز همین ادبیات را پیشتر بیان و اذعان کرد که «کارزار فشار حداکثری که دولت ترامپ علیه ایران اعمال کرده بود، به طرز وحشتناکی شکست خورد و این به طرز بدی به منافع ایالات متحده آسیبزده است».
در هر صورت اگر کشورها با سران کاخ سفید دچار چالش شدهاند و به تهدیدات واشنگتن اعتنایی نمیکنند، فرصتی بزرگ برای جمهوری اسلامی فراهم شده تا از این طریق، شبکه دولتهای متحد با ایران تقویت گردد و با اتکا به دیپلماسی منطقهای، تحریمها بیاثر و خنثی شوند. در حال حاضر، در سایه سیاست خارجی متوازن، ایران برای همگرایی با بازیگران فعال و قدرتهای بزرگ اقتصادی منطقه، برنامهریزی کرده که نمونه آن را در عضویت در «پیمان همکاری شانگهای»، سوآپ گازی میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان و مذاکرات رسمی کشورمان با اتحادیه اقتصادی اوراسیا جهت تبدیل موافقتنامه فعلی ایران با این اتحادیه به موافقتنامه تجارت آزاد میتوان مشاهده کرد.
ایران اما راه تعامل با غرب را نبسته و بسته به میزان حسن نیت آنها و سطح احترام متقابلشان، راه را برای تبادلات تجاری باز میکند. توهم آمریکا تا حدود یک سال پیش این بود که موفق شده دست و پای ایران را در مناسبات اقتصادی ببندد ولی امروز بیآنکه حتی یک خط معاهده میان ایران و غرب امضا شود، کشورمان در مسیر بازسازی زیر بنایی اقتصاد با توسل به دو بال شراکتهای منطقهای و توانمندیهای داخلی است.
طبعاً اگر غرب بر سر عقل آید و بپذیرد که ایران یک قدرت منطقهای است، میتواند از تبادلات تجاری با کشورمان سود ببرد اما در صورتی که بخواهد گزینههای دیگر را فعال کند، با سد محکم ملت و دولت طرف میشود و بیش از گذشته، دچار خسارت و ضرر خواهد شد.
*نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی
منبع: حمایت
ارسال دیدگاه