اسماعیل کوثری*

مقاومت قدرتمندتر از همیشه

آمریکا برای تداوم حضور خود در منطقه نیازمند جریان علی‌الدوام تنش و ناامنی است و راهبرد نویسان این کشور، منافع واشنگتن را در ایجاد تشنج و ناآرامی تعریف کرده‌اند.

کد مطلب: ۱۲۴۴۱۶۲
لینک کوتاه کپی شد
مقاومت قدرتمندتر از همیشه

جریان دادن مستمر ناامنی از سرچشمه گل‌آلود کاخ سفید یک فاکتور مهم در مناطق مختلف جهان است و به غرب آسیا نیز محدود نمی‌شود.

آمریکا اکنون با همراهی متحدانش قصد دارد که در دریای چین جنوبی و شرق آسیا حضورداشته باشد تا این کشور را به‌اصطلاح از این طریق، نظارت و مدیریت کند. دخالتی که کشورهای غربی در تایوان پس از گذشت سال‌ها تقسیم چین اعمال کرده‌اند، این منطقه آرام را به سمت افزایش بی‌سابقه تنش امنیتی و جنگ هدایت کرده است.

سؤال اینجاست که چرا آمریکا هر جا مستقر می‌شود و بر روی هر کشور و منطقه‌ای دست می‌گذارد، تهدیدات امنیتی و ناامنی افزایش پیدا می‌کند؟ پاسخ را باید در سیاست کاخ سفید در غرب آسیا جستجو کرد. واشنگتن از حکومت‌هایی دفاع می‌کند و با آن‌ها عقد اخوت بسته که به قول قدما خانه آن‌ها از پای‌بست، سست و ناپایدار است و به دلیل فساد گسترده‌ای که دارند، اساساً ارتباط خوبی هم با مردم ندارند و همین تنش در روابط بین حاکمیت و مردم، موضوعی است که آمریکا از آن برای اهداف خود سوءاستفاده می‌کند.

یک وجه راهبرد شهید سلیمانی برای قلع و قمع ناامنی مصنوعی ایجادشده در منطقه، زمین‌گیر کردن سیاست کلان آمریکا و روی دیگر آن، توجه ویژه به مردم منطقه بود. از این رهگذر، یک مبارزه همه‌جانبه علیه منافع آمریکا قوام و حقیقتاً دوام یافت.

هنوز چند ماهی از خیزش داعش نگذشته بود که آمریکایی‌ها صراحتاً اعلام کردند نابودی این گروه تکفیری دستکم دو الی سه دهه نیازمند زمان است! این اعلام در حقیقت، بیان مدت‌زمان سیاست واشنگتن در ابقای داعش به شمار می‌رفت. کاری که سردار سلیمانی انجام داد و همه ناظران داخلی و خارجی بر آن تصریح کردند، این بود که با مدیریت و تلاش شبانه‌روزی وی، تکفیری‌ها بسیار زودتر از آن چیزی که بسیاری از رهبران جهان تصور می‌کردند، از بین رفتند.

ایده امنیت مردمی و به‌عبارت‌دیگر مردم‌پایه سردار سلیمانی از این جهت حائز اهمیت بود که عموم مردم غرب آسیا تجربه‌ای از رویارویی با چنین تهدید خطرناکی را نداشتند و این مسئله قابل‌انکار نیست که مجاهدت‌های سردار بزرگ ما توانست نقشه‌های دشمنان را برای ایجاد یک موج بسیار شدید از ترور، خشونت و قتل‌عام ناکام بگذارد.

از طرفی، شهادت سردار آسمانی حاج قاسم سلیمانی به گفته آمریکایی‌ها، به دو دلیل انجام شد. اول اینکه فرمانده شهید سپاه قدس برنامه‌های آن‌ها را در منطقه بر هم زده بود و دوم، انتقام‌جویی. اتفاقاتی که پس از شهادت سردار افتاد، ثابت کرد که هدف آمریکایی‌ها محقق نشده و به عبارت روشن‌تر، ترور بزدلانه و وحشیانه این فرمانده اسطوره‌ای نتیجه کاملاً معکوس داشت.

به نوشته نشریه «نشنال اینترست»؛ «آمریکا با ترور ژنرال سلیمانی به‌جای این‌که فضای امنی را برای خود ایجاد کند، عملاً ایران را تحریک به قدرت گیری بیشتر کرد و میزان ناامنی پیرامون خود را نیز به نحو قابل‌توجهی افزایش داد.»

در تأیید این نشریه تخصصی در امور نظامی و سیاست خارجی آمریکا، پس از حدود یک ماه و نیم از شهادت سردار سلیمانی، ارتش آمریکا در عراق، تقریباً هر روز هدف حملات قرارگرفته که این اتفاق، کاملاً بی‌سابقه است. علاوه بر این، پارلمان عراق به دلیل به شهادت رساندن سردار سلیمانی که مهمان عراقی‌ها بود، مصوبه اخراج نیروهای آمریکایی را تصویب کرد و روز گذشته رسماً اعلام شد که پس از هفت سال، همه نیروهای رزمی پنتاگون از این کشور فرار کردند. مقاومت البته به این میزان بسنده نکرده و اعلام کرده است که حضور هیچ نیروی آمریکایی، چه رزمی و چه مستشاری را بر نخواهد تافت.

این در حالی است که واشنگتن در حال حاضر، توازن و تعادل خود را در غرب آسیا از دست داده و پس از حذف فیزیکی محبوب‌ترین شخصیت منطقه به‌شدت منفور شده است. ترور سردار سلیمانی و همراهانش در فرودگاه بغداد، نفرت مضاعفی ایجاد کرد که به‌سادگی قابل امحا و پاک‌سازی نیست. اگر به سخنرانی «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا پس از ترور سردار نگاه کنیم، زبان بدن او ترس و وحشت از انتقام مقاومت و خشم مردمی را فریاد می‌زد.

او با ژست کاملاً انفعالی و با لحنی بسیار متفاوت که ناشی از ضعف مفرط او در آن روزها بود، در واقع فضای روانی شکست‌خورده آمریکا و ضربه‌ای را که به این کشور خورده بود، به همه مردم جهان مخابره کرد. از سوی دیگر، کنگره آمریکا نیز در ارزیابی خود که پس از ترور سردار سلیمانی انجام داد به این جمع‌بندی رسید که کاخ سفید نه‌تنها از این طریق به اهدافش نرسید، بلکه منافعش به خطر افتاد. ضمن اینکه وحشت دولتمردان سابق آمریکایی از «انتقام سخت»، همچنان باقی است و از این بابت نیز دچار تشویش خاطر دائمی و اضطراب همیشگی هستند.

به فرموده رهبر حکیم انقلاب؛ «دشمنان خیال می‌کردند با شهادت سلیمانی، ابومهدی و دیگر همراهان ایشان، کار تمام خواهد شد... جریان مقاومت و ضد استکباری در منطقه، امروز از دو سال قبل، پررونق‌تر، شاداب‌تر و امیدوارتر در حال کار و حرکت است. قاتلان او همچون ترامپ و امثال آن، در زباله‌دان تاریخ گم‌وگور می‌شوند، البته پس از آنکه تقاص جنایت دنیوی خود را پس بدهند.» (۱۱ دی ۱۴۰۰)

در حقیقت حذف فیزیکی حاج قاسم، کار را برای آمریکایی‌ها بسیار دشوارتر کرده و نیروهای جبهه مقاومت از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و فلسطین و یمن، همگی طرح‌های خود را برای پیروزی نهایی، عمیق‌تر، گسترده‌تر و پیچیده‌تر کرده‌اند و امروز شاهدیم که مقاومت فلسطین، سخن از نبرد پایانی و روزهای آخر صهیونیست‌ها به زبان می‌آورند.
نکته پایانی اینکه «برخورد حذفی مستکبران با شهید سلیمانی در فضای مجازی نشانه ترس آن‌ها حتی از اسم شهید و واهمه‌شان از رواج و تکثیر آن الگوی گران‌سنگ است.» (رهبر معظم انقلاب - ۱۱ دی ۱۴۰۰). به بیان دیگر، روی آوردن دشمنان به حذف هر نوع اثر از رهبران شهید مقاومت در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز حاکی از آن است که آن‌ها در عرصه میدانی، دیگر حرفی برای گفتن ندارند، به آخرین سنگر خود یعنی فضای مجازی عقب‌نشینی کرده‌اند و در آینده نیز به شکست‌های سنگین‌تر تن خواهند داد.

*عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس

منبع: حمایت

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار