خاطرات دفاعمقدس گنج بیپایانی در اختیار داستاننویسان گذاشته است
تهران (پانا) - ادبیات داستانی دفاع مقدس در سالهای اخیر رشد و بالندگی قابل توجهی داشته آنچنان که نویسندگان تازه نفسی هم به جمع نویسندگان پیشکسوت این حوزه پیوسته و غنای آثار خلق شده در این حوزه را دوچندان کردهاند.
بهگزارش ایران، یکی از این نویسندگان جوان، «آذر خزاعی سرچشمه» است که از حدود یک دهه قبل فعالیت فرهنگی خود را شروع کرده و خیلی زود به جمع داستاننویسان دفاع مقدس پیوسته است. تاکنون کتابهای «برادرها»، «خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ»، «نگاهی دیگر»، «دستان کوچک، نقشهای بزرگ»، «تا پلاک ۱۴۰» و «هر روز ساعت هفت و ده دقیقه» از سوی وی منتشر شده است. در هفته دفاع مقدس با این نویسنده فعال در حوزه ادبیات پایداری گفت وگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
جدیدترین اثر شما در حوزه ادبیات دفاع مقدس، مجموعه داستان«هر روز ساعت هفت و ده دقیقه» است که داستانهای آن اغلب به مسائل و دغدغههای خانوادههای رزمندگان میپردازند، درباره این مجموعه بیشتر توضیح بدهید.
بله، در این مجموعه بیشتر به نقش خانوادههای رزمندگان و شهدا در مواجهه با مفهوم ایثار و شهادت پرداخته شده و اغلب قهرمانان داستانها بهرغم اینکه در خطوط مقدم نبرد و جبهههای جنگ حضور ندارند اما در زندگی روزمره خود، نشانهها و تبعات جنگ را لمس کرده و با آن زندگی میکنند. در این مجموعه، سعی کردم به دغدغهها و دلتنگیهای دخترانه در مواجهه با پیامد جنگ بپردازم.
یکی از آثار شما با عنوان «تا پلاک ۱۴۰» خاطرات اهالی قلم از دوران دفاع مقدس است، درباره ایده این کار و مراحل شکلگیری آن بگویید.
وقتی ایده اولیه این کتاب به ذهنم رسید ابتدا به سراغ عکاسها و عکسهای آنان رفتم تا از درون آنها لحظات و جریان زندگی در دوران دفاع مقدس چه در جبهه و چه در پشت جبهه را در بیاورم اما بعد از اینکه با اهالی فرهنگ حوزه دفاع مقدس مشورت کردم به این نتیجه رسیدم که به سراغ اهالی قلم و فرهنگ دفاع مقدس بروم. در کتاب «تا پلاک ۱۴۰» چون شکل آن جمع آوری خاطرات اهالی قلم درباره جریان زندگی در دوران دفاع مقدس بود ابتدا درباره روایتهای مستند زندگی در جنگ در جهان تحقیق کردم و بعضی از کتابهایی که نوشته شده بود در این مورد را خواندم بعد فهرستی از اهالی قلم گردآوری کردم. برایم در جمعآوری این فهرست سابقه، شهرت و جایگاه مهم نبود بلکه بیشتر بیان متفاوت و تأثیرگذار جریان زندگی در دوران دفاع مقدس مهم بود و بعد شروع به جست و جو درباره آثار افراد و کارهایی که تاکنون در زمینه مکتوب کردهاند و بعد مصاحبه و گفتوگو با کسانی انجام دادم که فرصت مکتوب کردن خاطره خود را نداشتند و بعد پیادهسازی، تنظیم متن مصاحبه و بعد مشاهده مصاحبه شونده از متن تنظیم شده است.
کتاب «نگاهی دیگر» شما با محوریت ظرفیتهای نمایشی خاطرات مکتوب دفاع مقدس است، آیا مطالعه و پژوهشی در این زمینه داشتید که این اثر را منتشر کردید؟
طرح این کتاب را ابتدا به بنیاد حفظ آثار ارائه دادم. چون کار خیلی گسترده بود میخواستم مکتوب و غیرمکتوب حتی داستانها و کلیه آثار تاریخ شفاهی و تاریخی را هم بررسی کنم، به خاطر گستردگی کار و کمبود نیرو و بودجه، آن زمان این کار عملی نشد. همزمان که کتابهای خاطرات را جمع آوری میکردیم، شروع کردیم به خواندن کتابها، البته کار تیمی هست و خاطرات اندک اندک خوانده شد. به این نتیجه رسیدیم که تنها خاطرات مکتوب را از وضعیتهای نمایشی اش بیرون بکشیم. هدف از این کار هم چون در تاریخ شفاهی و خاطرات مکتوب کارهای بسیار خوبی در دفاع مقدس هست و تاکنون از ظرفیت نمایشی اینها استفاده درستی نشده ما تمام تلاشمان را کردیم که نمونههایی از این ظرفیتها را در اختیار مخاطبان نمایشنامه نویس، کارگردانهای تئاتر و حتی فیلمنامه نویسها و کارگردانهای سینما و تلویزیون قرار بدهیم.
شما در قالبهای ادبی متعددی به ادبیات پایداری پرداختهاید. از جمله در کتاب«خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ» از قالب داستانک بهره بردید. ظرفیتهای این قالب ادبی در بخش ادبیات دفاع مقدس را چگونه میبینید؟
مینی مالیسم عنوانی عمومی است که در کاربرد عامیانهاش هراثر زیاد کوتاه را شامل میشود. مینی مالیسم هر چند از ادبیات و هنرهای کلامی آغاز شد، اما در ادبیات و بویژه ادبیات داستانی بود که اقبال و ماندگاری بیشتری یافت. داستان مینی مالیستی روایتی رئالیستی از زندگی روزمره و وقایع آن است اما تأثیر نهایی داستان بر خواننده فراتر از این است. داستان مینی مالیستی جرقه ای کوتاه است که بناست تصویر بزرگی را از زندگی انسان امروز نشان دهد. پس از این ظرفیت و قالب میتوان به خوبی برای داستان دفاع مقدس بهره برد و روایتهای مستند و خاطرات را از آن قالب به این قالب که ویژگی منحصر به فرد آن ایجاز است در آورد بخصوص برای جامعه امروزی که فرصت و حوصله کمی برایشان باقی مانده است، این قالب قالب مناسبی است برای نشان دادن و به تصویر کشیدن حماسهها و وقایع دوران دفاع مقدس.
با توجه به این که شما یکی از زنان فعال در حوزه ادبیات پایداری هستید، نقش نویسندگان زن در این بخش را چگونه ارزیابی میکنید؟
گرچه جنگ یک امر مردانه و در میدان جنگ شروع و پایان مییابد اما زنان نیز در آن نقش انکارناپذیری دارند. زنان همان گونه که نیمی از مسئولیتهای اجتماعی را در داخل و خارج خانه به عهده گرفتهاند، همواره در تمام امور نیز مشارکت داشتهاند. در داستان هایی که در زمان سال های جنگ و پس از آن نوشته شده شاهد نقش آفرینی زنان و مردان در کنار هم هستیم. در این داستانها زن چه به عنوان مادر، چه به عنوان همسر، چه به عنوان خواهر و چه به عنوان فرزند حضور تأثیرگذار و پررنگی دارد بخصوص داستانهایی که توسط خود زنان نوشته شده است بیشتر جلوه ملی دارند. نگاهی کلی به داستانهای دفاع مقدس در ابتدا نشان میدهد که اکثریت قابل توجه داستانهایی که زن در آنها نقش اصلی دارند در روابط روحیاش با مرد، بیشتر در کانون خانواده مطرح میگردد. در داستانهای دهه ۶۰ همه عوامل داستانی برای تعمیق و ترویج مضامین حماسی- عاطفی دخیل میشوند. در داستانهای این دوره بعد تبلیغی اهمیت بیشتری دارد. توصیف خانوادههای رزمندگان، جانبازان و شهدا مشکلات پس از جنگ است. در این دوره نگاه عمومی نویسندگان یک رویکرد ایدهآلگرایانه است. این تلقی در تجلی حضور زنان در
داستان هم نمود بارزی دارد. زنان شخصیتهای صبور، بردبار و شکیبا هستند که اگرچه مصیبتهای فراوان تحمل میکنند اما شجاعانه و امیدوارانه برای رسیدن به پیروزی تلاش میکنند. اما روایت نقش زنان در دورههای بعد، روایت واقع گرایانهتری است. زنان این دوره زیر بار مصیبتها و آفتهای پس از جنگ میشکنند و انگار که بار تمام دوران جنگ را به تنهایی حمل میکنند و سنگینی این بار روی شانههای آنهاست. دوره دوم در واقع دوره پایان جنگ تاکنون دربرگیرنده زنان معلول و جانباز، زنان منتظر و چشم به راه، زنان سوگوار و زنان پرستار جانبازان است. زنان چه در صحنههای نبرد و چه در پشت صحنههای نبرد نقشهای مؤثری را ایفا کردهاند.
در حوزه ادبیات پایداری کدام یک از قالبهای ادبی روایی مانند داستان، خاطره و زندگینامه داستانی تا به حال موفق بوده است؟ آیا دلیل خاصی در این زمینه میبینید؟
در حوزه ادبیات پایداری داستانها تاکنون مخاطب بیشتری به خود جذب کردهاند. یکی از دلایل آن را میتوان در این یافت که با شروع جنگ تحمیلی عده ای از جوانان داوطلب که به جبهه اعزام شده بودند دست به قلم شدند و شروع به نوشتن یادداشت روزانه کردند و مراکز و نهادهایی چون ستاد تبلیغات جنگ، روابط عمومی سپاه و... نیز دست به کار شد و نوشتهها و دستنوشتههای آنان را به کار گرفتند و از طرف دیگر خبرنگارانی که از روزنامههای رسمی اعزام میشدند نیز در این امر تأثیرگذار بودند و با درج گزارشهای مستند خود در ستونی در روزنامه به صورت روزانه یا هفتگی بر تأثیرگذاری این امر روی مخاطبین افزودند. این امر بعد از پایان جنگ تحمیلی و تشکیل دفتر ادبیات مقاومت در حوزه هنری شکل منسجم و ساختارمند به خود گرفت و در آنجا باعث کشف استعدادها و نوشتن کارهای ماندگاری در ادبیات مستند دفاع مقدس گردید.
شما جزو نسل جدیدی از نویسندگان دفاع مقدس هستید که بیشتر به تبعات جنگ در زندگی روزمره افراد جامعه تمرکز دارید. آیا برای این منظور مطالعهای در منابع دارید یا بیشتر بر پایه مشاهدات و دریافت خود از جامعه مینویسید؟
به قول دوست نویسندهای باید یک کتاب بخوانی تا بتوانی یک سطر بنویسی و من بیشترین مطالعه را در این حوزه در خاطرات دوران دفاع مقدس داشتهام که واقعاً خود گنجی است بیپایان و البته مشاهده و دریافت مستقیم خود نیز مانند تجربهای است که آدمی زیسته است و این دو درکنار هم است که آدمی را به کشف و شهودی روشن میرساند و از تاریکیهایی که درون و بیرون در مسیر راهش قرار میگیرد به روشنی میرساندش.
کارنامه ناشران ادبیات دفاع مقدس در سالهای اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
ناشران آثار ادبیات دفاع مقدس بیشتر ناشران دولتی هستند که البته در زمینه خاطرات و زندگینامه و مستندات جنگ خیلی خوب کار کردهاند. اما ادبیات داستانی نیاز به حمایت مادی و معنوی بیشتری دارد. یک داستاننویس نیاز به فراغت و اینکه تمام وقت به مسأله داستان بپردازد دارد و نمیتواند با وقتهای پرتی که در اختیار دارد داستان بنویسد و آن داستان ماندگار شود. پایه و اساس قالبهای دیگری چون سینما و نمایش، داستان است. اهمیت داستان از همینجا پیدا میشود که باید داستاننویس بیشترین حمایت را داشته باشد یعنی امکانات تحقیق، مطالعه و سفر از یک طرف و از طرف دیگر هزینه زندگیاش باید فراهم شود تا یک اثر ماندگار بهوجود آورد. وگرنه با اینگونه حمایتی که ناشران از داستاننویسان میکنند، نباید توقع داشته باشیم که کار ماندگاری خلق شود. ناشران دولتی دفاع مقدس بیشتر تولید آثار را در صدر کار خود قرار میدهند که البته ساختار آنها اینگونه تعریف شده است. بعد از تولید در پی بازار هدف و جذب مخاطب نیستند و ناشران خصوصی که اصلاً کمتر در حوزه دفاع مقدس ورود پیدا کردهاند و بیشتر به سراغ ژانرهای دیگر و کارهای عامهپسند در زمینه ادبیات داستانی
میروند تا بتوانند ادامه حیات دهند. تا زمانی که سیاستگذاری درستی در ادبیات داستانی دفاع مقدس توسط متولیان فرهنگی در این حوزه نشود و تا زمانی که بازار هدف و مخاطبین دیده نشود، نمیتوان امید به داستانهای ماندگار در این حوزه داشت.
به نظر شما کیفیت آثار ادبیات پایداری نسبت به سایر ژانرهای ادبی در ایران چگونه است؟
در حوزه ادبیات پایداری در روایتهای مستند و ناداستانها تاکنون آثار بسیار خوب و ماندگاری تولید شده است که هم مخاطب را جذب میکند و هم سبک و سیاق خاص خود را در این حوزه پیدا کرده است. اما در ادبیات داستانی پایداری فاصله زیادی تا کار ماندگار داریم هرچند آثار خیلی خوبی در حوزه داستان کوتاه و بلند تاکنون تولید شده است اما اینکه چقدر مخاطب را میتوانند جذب کنند و نسبت به سایر ژانرها چقدر موفقاند این باز خود جای سؤال دارد و این داستانها میتوانند تصویری درست از جنگ تحمیلی برای مخاطب امروز و نسل امروز ما داشته باشد از طرف دیگر اگر این داستانها به زبانهای دیگر برگردانده شود آیا میتواند ارتباط با خوانندگان زبانهای دیگر برقرار کند؟ در تمام دنیا ژانر جنگ، ژانر پرمخاطبی است و هر ساله داستانها و رمانهای زیادی درباره جنگهای جهانی نوشته میشود و از روی آنها تاکنون فیلمهای موفقی نیز ساخته شده است. این ژانر توانسته است مخاطبین خود را در سراسر دنیا جذب کند و وقایع آن دوران را بهصورت داستان برای مخاطبینش روایت کند. آیا داستاننویسان دفاع مقدس ما توانستهاند مخاطبین و نسل امروز را جذب کنند این سؤالی است که
متولیان این امر باید دلایل جذب یا عدم جذب آن را پیدا کنند و برای آن برنامهریزی کنند.
توزیع کتابهای ادبیات دفاع مقدس در بازار کتاب ایران با چه موانعی رو به رو است و پیشنهاد شما برای بهبود این وضعیت چه است؟
تا زمانی که پل ارتباطی بین داستاننویس، ناشر و مخاطب برقرار نشود، هیچگونه بهبودی در امر توزیع و بازار کتابهای داستانی دفاع مقدس یافت نمیشود. امر توزیع و بازار کتاب یک امر تکبعدی نیست، بلکه امری است که وابسته به مؤلف و مخاطب است و برای هر دو اینها باید ساختارمند برنامهریزی و هدفگذاری کرد و با تشکیل تنها انجمن و اتحادیه در این زمینه نمیتوان به بازار هدف رسید. در شرایطی که جهان امروز به سمت کوچکتر شدن در حوزههای مختلف میرود و فضای مجازی و هوش مصنوعی در همه امور دخیل شدهاند. نمیتوان بدون هدفگذاری و برنامهریزی و نادیده گرفتن داستان نویس و مخاطب به تنهایی وارد بازار هدف و توزیع شد و تا ارتباط درست بین ناشر، مؤلف و مخاطب ایجاد نشود بازار مناسبی نمیتوان برای این حوزه یافت.
به نظر شما جلسات نقد و بررسی کتابهای دفاع مقدس در رشد و نمو این ادبیات چه تأثیری دارند؟
نقد کتاب و معرفی و بررسی هدفمند آن مسلماً باعث جذب مخاطب بیشتر و تبلیغات گستردهتر میشود و از طرف دیگر به مخاطب در درک و فهم درست اثر کمک میکند و او حظ و لذت لازم را از خواندن اثر درکنار نقد آن میبرد. و اینگونه نقد نیاز به ساختاری درست و روشمند دارد که جایگاهش در دانشگاههاست. اما متأسفانه دانشگاههای ما از آن به دور هستند و ادبیات داستانی معاصر ما در آنجا جایگاهی ندارد و کمتر ارتباطی برقرار میشود. در زمینه دفاع مقدس که یک ژانر در میان ژانرهای دیگر است وضعیت از این بهتر نیست. نقد داستان جایش در حوزههای آکادمیک و دانشگاهی است در حوزه دفاع مقدس با اینکه چند سالی است ادبیات دفاع مقدس نیز وارد رشتههای دانشگاهی شده اما هنوز به صورت جدی در حوزههای نقد و بررسی این ژانر دانشگاهها وارد نشده. نشستهای غیردانشگاهی نیز گاه هست و گاه نیست و ساختارمند و روشمند نیست و نمیتواند تأثیری را که باید در این حوزه داشته باشد.
در حال حاضر کتابهای منتشره در حوزه ادبیات دفاع مقدس چه وضعیتی دارند؟
در گونه خاطرات دفاع مقدس مخاطبین خود را پیدا کردهاند اما در سایر حوزهها به دلیل عدم تبلیغ مناسب نتوانستهاند بازار هدف و مخاطب خود را پیدا کنند. کتاب برای مخاطب نوشته میشود و تا مخاطب خود را در ردههای مختلف سنی پیدا نکند معنی پیدا نمیکند برای این امر نیز بعد از ارتباط درست ناشر و داستاننویس؛ ارتباط این دو با مخاطب است از راههای مختلف تبلیغات. متأسفانه در زمینه تبلیغ در حوزه کتاب ما بسیار ضعیف عمل کردهایم و با توجه به شرایط امروز و فضاهای مختلف نتوانستهایم استفاده لازم و کافی را ببریم. کودک و نوجوان ما در مدرسه غیر از کتاب درسیاش با کتاب و نویسنده دیگری مواجه نمیشود و این مسیر در دانشگاه هم ادامه پیدا میکند و این دیوار تا ثریا میرود. در خانواده هم پدر و مادرها وقت و حوصله و هزینه کافی را ندارند برای کتاب پس جامعه روز به روز از کتاب دورتر میشود. باید کتاب در سبد خانوادهها وارد شود تا آیندهای مطلوب برای این حوزه و سایر حوزهها پیدا کند و این امر در دست متولیان فرهنگی و اقتصادی است.
با توجه به فراز و نشیبهای ادبیات دفاع مقدس در سالهای اخیر، آینده این ادبیات را چگونه را میبینید؟
با توجه به گنج بیپایانی که خاطرات دفاع مقدس در اختیار داستاننویسان گذاشته، با رفتن به عمق این اقیانوس بیپایان میتوان آثاری خلق کرد که ماندگار و جهانی شود من به آینده آن بسیار خوشبینم البته نباید از برنامهریزی متولیان امر فرهنگ نیز غافل بود. آنها باید برای داستاننویسان مسیر و مسائل و مشکلات نوشتن در این حوزه را هموار کنند تا آثاری ماندگار نوشته شود.
ارسال دیدگاه