گفت وگو با منصور انوری، پژوهشگر و نویسنده «جاده جنگ» طولانیترین رمان ایرانی
بدون ادبیات، تاریخ مردمی نمیشود
تهران (پانا) - در زمانهای که برخی دوره رمانهای حجیم را به سر آمده میدانند «منصور انوری» سراغ «جاده جنگ» رفته؛ البته حالا که نه، سالها قبل تألیف آن را شروع کرده است؛ رمانی که قرار است ۲۴ جلدی شود و تا به اینجا که نیمه نخست آن در دسترس علاقهمندان قرار گرفته، انوری موفق به کسب جوایز متعددی از جمله جایزه جلال شده، آنهم تا وقتی که این رویداد ادبی هنوز عنوان گرانترین جایزه فرهنگی سراسر کشورمان را داشت.
بهگزارش ایران، این نویسنده و پژوهشگر در «جاده جنگ» درباره تاریخ پرفراز و نشیب نیم قرن اخیر کشورمان نوشته، آنچنان که دوازده جلد نخست آن با حمله متفقین به کشورمان طی جنگ جهانی دوم شروع میشود و در اوایل دهه چهل هم پایان می یابد، اما در نیمه دوم رمان به واقعه انقلاب و از سویی جنگ تحمیلی عراق پرداخته است. او در حالی سراغ تألیف رمانی برخاسته از تاریخ رفته که تا به امروز مسیر دشواری را جهت دستیابی به اطلاعات تاریخی و مستندات مکتوب و شفاهی مرتبط با موضوع این رمان چند جلدی پشت سر گذاشته است. با این حال گلایهای ندارد و حتی تأکید دارد عشق که باشد سختیها رنگ میبازند. درباره این رمان تاریخی گفتوگو با منصور انوری را بخوانید.
قبل از هر سؤالی از این بگویید که ادامه «جاده جنگ» تا ۲۴ جلد را برای خوانندگان امروزی که اغلب رمانهای خلاصه و کم صفحه را ترجیح میدهند زیاد نیست؟ به نظر میرسد با توجه به شرایط فعلی نشر و حتی مخاطبان ریسک کرده باشید!
نه، ریسک نکردم و گفتههایی از این دست را که مردم دیگر رمانهای طولانی نمیخوانند هم قبول ندارم. برعکس من معتقدم رمان خوب و برخوردار از استانداردهای لازم با استقبال خوانندگان روبهرو میشود، حالا اثری طولانی و حجیم باشد یا به قول شما خلاصه! وگرنه ممکن است رمانی کوتاه، حتی کمتر از ۲۰۰ صفحه هم از سوی علاقهمندان نادیده گرفته شود.
نیمه نخست رمان «جاده جنگ»، یعنی ۱۲ جلد آن منتشرشده است. اطلاعی از چگونگی استقبال مخاطبان دارید؟
بله، اتفاقاً بررسی مختصری در این زمینه داشتهام و تا حدی در جریان اقشار مختلفی که آن را خواندهاند هم هستم. جالب است با اینکه در این رمان چند جلدی با موضوعی تاریخی و جدی مواجه هستیم ،اما از نوجوان چهاردهساله تا مخاطب کهنسال آن را مطالعه کردهاند، البته نهفقط درباره رمان من، هر نوشته خوب دیگری هم قادر است مخاطبان بسیاری جذب کند. اینجا بحث همان گفته شاید تکراری در میان است که کتاب خوب راه خود را پیدا میکند. درباره خود ما اهالی کتاب هم این مسأله صادق است؛ بارها پیشآمده که کتابی را به نیمه نرسانده رها کردهام ،اما برای نوشته دیگری حتی از وقت کارهای روزمرهام تا حد ممکن زدهام.
«تاریخ جنگ» برخاسته از تحولات سیاسی برهه قابل توجهی از کشورمان است، چرا سراغ چنین موضوعی رفتید؟
به اغلب کشورهایی که همچون ما انقلابی را پشت سر گذاشتهاند نگاه کنید. انقلاب آنان به طور جدی در قالب ادبیات داستانیشان هم ثبت شده است. همه این کشورها رمانهای مخصوص انقلابهای خود را دارند، رمان مشهور بینوایان «ویکتور هوگو» بهنوعی منعکسکننده انقلاب فرانسه است؛ «دُن آرام» «میخائیل شولوخف» هم در واقع رمان انقلاب روسها، شوروی است و «برباد رفته» «مارگارت میچل» نیز جنگ داخلی بین شمال و جنوب امریکا را نشان میدهد. نمونههایی ازایندست میان آثار شاخص ادبی جهان بسیارند. بعد از وقوع انقلاب مدتها منتظر ماندم اما دیدم خبری از خلق چنین رمانی در بین نوشتههای پیشکسوتان ادبیات خودمان نیست، البته آثار داستانی متعددی با مضمون انقلاب منتشرشده اما پرداخت آنها، در بردارنده نگاه جامعی نبود. بنابراین خودم دستبهکار شدم، امیدوارم حاصل نهایی کار برای خوانندگان و منتقدان ادبی جایگاه قابل تأملی داشته باشد. تنها برای نیمه نخست این رمان، که برابر ۱۲ جلد است حدود بیست سال زمان صرف کردهام.
این رمان ۲۴ جلدی به واقعه انقلاب اختصاص دارد؟
تاریخ تقریباً پنجاه سال از کشورمان را شامل میشود، دورهای که از منظر اتفاقات سیاسی برههای بسیار پرالتهاب به شمار میآید. در این دوره تاریخی ایران با جنگهایی همچون جنگ جهانی دوم و بعدتر هم وقایع انقلاب اسلامی روبهرو میشود که پایان آن نیز با آغاز جنگ تحمیلی مصادف است. این محدوده زمانی تقریباً نیم قرن تاریخ معاصرمان را در برمیگیرد، البته علاوه بر مسائل تاریخی، در جاده جنگ به آداب و رسوم و فرهنگ عامه یا فولکلور مناطق مختلف پرداخته شده است. از زندگی عشایر گرفته تا قومیتهایی که مشخصههای بارز آنها در گذر زمان در حال فراموشی هستند.
پیشتر تأکید کردهاید که جاده جنگ سفارشی نیست، در شرایطی که برای نیمی از آن حدود ۲۰ سال صرف کردهاید نگران نبودید که بدون حمایت قادر به اتمامش نباشید؟
«جاده جنگ» سفارشی نبود اما از اینکه بدون حمایت متولیان فرهنگی قادر به ادامه این رمان تا پایان آن نشوم هم نگران نبودم، البته از حق نگذرم حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی «سوره مهر» تا حد امکان همراهیام کردند. توفیق تألیف این رمان برای من نوعی ادای دین به دلاوریهای مردم کشورمان نیز است. هدفم ثبت لحظات مرتبط با این واقعه تاریخی مهم بود که برای ضبط آن در ادبیاتمان تلاش بسیاری به خرج داده و خواهم داد؛ در گذر نسلها و جایگزین شدن آنان با آیندگان اگر کاری برای ثبت اتفاقات اینچنینی انجام نشود نسل جوان با ابهام و سؤالات بسیاری روبهرو میشوند. درصورتی که ثبت آنها به شکل رمان منجر به ماندگاری هر چه بیشترشان میشود؛ شبیه اتفاقی که نمونههای مشهوری از آن را درباره دیگر کشورها و انقلاب آنها گفتم، البته اینها در قالب آثار تاریخی هم ثبت میشوند اما مخاطبان آن کتابها اغلب متخصصان تاریخ و علاقهمندان جدی هستند. وقتی ادبیات به کمک تاریخ بشتابد عموم مردم میتوانند از اطلاعات تاریخی بهرهمند شوند.
چرا از سال ۱۳۲۰، زمان اشغال ایران طی جنگ جهانی دوم، حدود سی سال قبل از پیروزی انقلاب شروع کردهاید؟ این جنگ و وقایع بعد از آن را بهعنوان پیشزمینههای وقوع انقلاب آوردهاید یا چون به هر حال اتفاقات مهم دوره معاصرمان هستند از آنها صرف نظر نکردهاید؟
به نکته خوبی اشاره کردید. «جاده جنگ» را از حدود سی سال زودتر از پیروزی انقلاب شروع کردهام تا در وهله نخست مقایسهای میان دو جنگ مهمی شود که در این نیمقرن ناخواسته درگیر آنها شدهایم؛ جنگ جهانی اول که دور از رمان «جاده جنگ» است، اما جنگ جهانی دوم نزدیکتر است که حوادث بسیاری را هم سبب شده. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و استراتژیک خاصی که در آن قرارگرفته بهعنوان گذرگاهی میان اروپا و آسیا، از همان ابتدا نقش بسیار مهمی داشته، دارد و همچنان هم خواهد داشت.
مقایسه تبعات ناخواسته جنگ جهانی دوم با جنگ تحمیلی را از چه زاویهای انجام دادهاید؟
بیشتر از جهت چگونگی حضور مردم در این دو جنگ که مهمترین تفاوت آنها نیز به شمار میآید. ایران در جنگ جهانی دوم بد ظاهر شد، علاقهای به شرکت در آن نداشته، جنگ را به آن تحمیل کرده بودند. در جنگ خودمان، در دفاع مقدس ما با آدمهایی روبهرو هستیم که یکی- دو نسل قبلتر آنان تنها کمتر از چند ساعت در مقابل متفقین مقاومت میکنند، اما در جنگ تحمیلی مردم از جان و دل برای هشت سال مقاومت کردند. این تنها جنگی است که ما حتی یک وجب از خاک سرزمینمان را از دست ندادیم، درست برخلاف جنگها و درگیریهایی که درگذشته به کشورمان تحمیل شده بود. بحث چرایی این تفاوت برای من مهم بوده، اینکه چرا آن زمان در کمتر از چند ساعت متفقین امور را به دست میگیرند، اما اینجا بهرغم نبردی نابرابر و طولانی به پیروزیهایی بزرگ دستیافتیم. دراین بین از نقش بنیانگذار کبیر انقلاب هم نمیتوان صرف نظر کرد، حضرت امام خمینی(ره) آنقدر خالصانه بر سر اعتقادات خود ایستادند که توانستند همراهی مردم را به بهترین شکل داشته باشند.
چرایی آغاز رمان از خراسان به این بازمیگردد که متفقین از شمال شرقی وارد ایران میشوند؟
بله.همینطور است.
نه تنها آغاز این رمان، بلکه پایان آن نیز به خراسان ختم میشود، تأکیدی که بر این خطه دارید برخاسته از علاقهمندی به زادگاه خودتان است یا بیشتر بحث دلایل تاریخی در میان بوده ؟
خب اینکه متولد نیشابور هستم به طور قطع در این انتخاب نقش داشته، البته نه از جهت تعصب، بلکه بابت شناخت بیشتری که نسبت به این جغرافیا و حتی وقایع تاریخی و نقشآفرینیهای ساکنان آن دارم، اما نکتهای که نقش بسیار مهمی در این انتخاب داشته به جادهای باز میگردد که نقشی حیاتی در آن دوران برای کشورمان ایفا میکرده است. در جنگ جهانی دوم، تلاش برای دستیابی به این جاده سبب اشغال کشورمان شد. امریکا وقتی در این جنگ به کمک متفقین رفت، شوروی از نظر آذوقه و مهمات با کمبود زیادی روبهرو بوده و نیازمند همراهی همپیمانان خود شد، البته متفقین هم شوروی را دشمن خود میدانستهاند اما در آن زمان برای برخورداری از جبهه وسیع روسیه برای شکست آلمان دست به این همکاری میزنند. برای کمک به شوروی، کشتیهای حامل مواد غذایی و مهمات را به بنادر جنوبی کشورمان میرساندند و از آنجا با قطار تا شاهرود میآوردند و ادامه مسیر را هم با کامیونهای بزرگ امریکایی میبردند.کامیونها از راه میانبری به قوچان، بعد هم عشقآباد و از آنجا هم به جبهه جنگ در شوروی سابق میرسیدند. این بود که جاده مذکور نقش مهمی داشته است.
در سطرهای قبلی از این گفتید که در خلال انعکاس وقایع تاریخی- سیاسی به فرهنگعامه هم توجه کردهاید. نگران نبودید که توجه به این مقوله، روایت اصلی رمان را تحت تأثیر قرار داده و حتی تعادل میان آنها را برهم بزند؟
درست میگویید، کار بسیار مشکل، اما قابل انجامی بود. حفظ تعادل میان خط اصلی داستان و از سویی فرهنگ شفاهیمان نکته حساسی بود، اما خوشبختانه روال رمان تا به امروز که مشغول نگارش هفدهمین جلد از آن هستم خوب پیش رفته است.
توجهی که به فرهنگعامه نشان دادهاید تنها در ارتباط با مناطقی است که این جاده از آنها میگذشته؟
اصل دخالت متفقین در کشورمان پیرامون همین جاده بوده، از بنادر جنوبی تا ایستگاه راهآهن شاهرود و جاده میانبری که به جاده جنگ مشهور است تا عشقآباد و... بنابراین داستان این رمان چند جلدی حول این محور شکلگرفته است. بنابراین طبیعی است باید اقوام ساکن در اطراف این مسیر موردتوجه قرار بگیرند. در این محدوده شاهد حضور فرهنگ و سنن بخش عمدهای از قومیتهای کشورمان هستیم. بگذارید توضیح مختصری در این رابطه بدهم، خراسان از همان ابتدا خاستگاه حوادث بسیاری در کشورمان بوده، از همین رو میزبانی اقوام مختلفی را هم برعهده داشته و دارد، از کُرد و ترک گرفته تا ترکمن و... در کل خلاصهای از فرهنگها و آداب و رسوم کل کشورمان در آن جمع شده است.
با این حساب «جاده جنگ» حتی برای علاقهمندان اطلاع از فرهنگعامه مردم کشورمان هم خواندنی است.!
تلاش کردهام تا این وجه هم در رمان پررنگ باشد. هرچند که متأسفانه اطلاعرسانی چندانی درباره این کتاب صورت نگرفته و اغلب آنهایی که کتاب را خواندهاند خیلی تصادفی در جریان انتشارش قرارگرفتهاند. امیدوارم بعدها مخاطبان بیشتری این کتاب را بخوانند و شناخته شود.
بحث نبود اطلاعرسانی کافی به میان آمد؛ اغلب نویسندگان دفاع مقدس و انقلاب معتقدند که خاطرهنگاریهای این دو حوزه از شانس بیشتری برای دیده شدن برخوردار هستند تا مجموعه داستانها و از سویی رمانها. شما هم به این گفته معتقدید؟
بله، هرچند که منکر اهمیت هیچ یک از اینها نیستم اما تأکید دارم که همه این کتابها باید فرصت برابری برای دیده شدن پیدا کنند؛ هرچند که این ضعف تنها شامل کتابهای حوزه دفاع مقدس و انقلاب نیست، بهنوعی همه بخشها را شامل میشود. با این حال بیشترین آسیب را این کتابها متحمل شده و میشوند. ای کاش توجه بیشتری به رمانهای تاریخی شود چراکه اینها تاریخ را به قلب خانههای اکثریت مردم کشانده و آن را ماندگار میکنند.
تألیف این مجموعه تا چه اندازه متکی بر مطالعه مستندات است؟
نه تنها مطالعه مستندات در شکلگیری آن نقش جدی داشته بلکه افزون بر آثار مکتوب و مستندات تاریخی به سراغ تحقیقات میدانی و مصاحبه با افراد مختلف هم رفتهام، تا جایی که آثار تاریخی- ادبی مرتبط را مطالعه کردهام این مسأله، تفاوت مهم «جاده جنگ» با نوشتههای دیگر است. مطالب منتشرشده بهاندازه کافی نبود. بنابراین به سراغ افرادی رفتم که بهرغم سن و سال زیاد هنوز آن دوره را به خاطر داشتند، افرادی که وقایع موردنظر را دیده بودند. به لطف برخورداری از این تاریخ شفاهی، مخاطبان در «جاده جنگ» با اطلاعاتی روبهرو میشوند که بسیاری از آنها شاید پیشتر حتی منتشر هم نشده باشند.
در این رمان شما برههای از تاریخ را انتخاب کردهاید که کشورمان فرازوفرودهای سیاسی و از سویی تحولات بسیاری را به خود دیده، با تکیه بر این مسأله در مسیر کسب اطلاعات لازم با چه مشکلاتی روبهرو شدید؟
هرگاه که مراجعه به سازمانها یا افراد ضروری بود با همکاریهای خوبی روبهرو شدم اما مشکل اصلیام این بود که درباره بسیاری از مسائلی که خواهان کسب اطلاعات درباره آنها بودم نکات کافی در دست نبود. نمیدانم شاید از بس خالصانه و با علاقه زیاد سراغ تألیف این رمان رفتم هرگز سختیها به من غلبه نکرد وگرنه موانع کم نبودند اما خوشبختانه هر دفعه به طریقی قادر به عبور از آنها میشدم و کار هرگز متوقف نشد. من حتی به سراغ پایان نامههای دکترین دانشگاهها در رشته تاریخ هم رفتم اما در آنها هم مسائل مورد نظرم نبود. بگذارید به نمونهای اشارهکنم که اطلاع از آن برای خود من بسیار جالبتوجه بود. در آن زمان اطلاعی از اینکه راهآهن تهران - مشهد در جنگ جهانی دوم تا کجا بوده نداشتم. تصور خودم بر این بود که این راهآهن از تهران تا مشهد برقرار بوده، بخشی از داستان نیز بر همین مبنا پیش رفت تا اینکه طی یکی از همین مطالعات میدانی متوجه شدم راهآهن آن زمان تا مشهد نبوده! همین سرنخ سبب شد که تحقیق بیشتری انجام بدهم. برای کشف اینکه راهآهن تا شاهرود بوده ناچار به جستوجوی زیادی شدم، حتی خود مسئولان راهآهن هم اطلاعی در این رابطه نداشتند
تا اینکه درنهایت از طریق دوست بسیار باسوادی پاسخ سؤالم را پیدا کردم. این جزئیات در پی بردن به چرایی اهمیت جاده موردنظر بسیار مهم بوده است. اینها مواردی است که در گفتوگو با افرادی، از جمله «رضا روس»، یکی از قهرمانان داستان که تا همین چند سال قبل زنده بود آنها را متوجه شدم. وقتی او را پیدا کردم که تازه به ایران بازگشته بود، علاقه بسیاری به موضوع رمان نشان داد و چکیدهای از اوضاع آن روزها را با من درمیان گذاشت.از همین بابت است که تأکید دارم اگر پای علاقه در میان باشد سختیها توان آدم را نمیگیرد. گاهی در مسیر این بررسیها به مطالبی دست پیدا میکردم که کمترین اطلاعی درباره آنها نداشتم و این آنقدر لذتبخش بود که سختی کار را در نظرم کمرنگتر میکرد.
واقعی بودن شخصیتهای رمان جاده جنگ درباره دیگر قهرمانهای کتاب هم صادق است؟
بیاغراق بیش از ۹۵ درصد شخصیتها واقعی هستند.
حتی اسامی آنان؟
بله، اغلب با اسامی واقعیشان در رمان حضور دارند؛ البته حضور یا حتی فعالیتهای آنان بنا بر ضرورتهای رمان قدری کموزیاد شدهاند. اما اینکه هرکدام در داستان چه نقشی ایفا کردهاند بنا به نگاه خود من بوده است. بههرحال نمیتوان منکر این شد که در همه دنیا، رمانهای برخاسته از تاریخ، صد درصد تاریخی صرف نیستند و خود نویسنده هم در چگونگی انعکاس آنها تأثیر بسزایی دارد.
هماکنون جاده جنگ به جلد چندم رسیده؟
همانطور که اشاره شد نیمه نخست «جاده جنگ» منتشرشده، نیمه دوم آنهم با عنوان «گذرگاه» به جلد پنجم رسیده که برابر با جلد هفدهم مجموعه میشود. اتفاقاً این روزها مشغول نگارش این بخش رمان هستم.
بخش دوم این مجموعه دربردارنده وقایع جنگ تحمیلی است؟
بله، در بخش نخست این مجموعه ماجراها از جنگ جهانی دوم آغازشده و تا ۱۳۴۰، زمان ارتحال آیتالله بروجردی ادامه پیدا میکند که ازآنجا تاریخ ایران وارد مرحله جدیدی میشود. نیمه دوم هم بر وقایع انقلاب و جنگ متمرکز شده است. البته من به غیراز «جاده جنگ» طی این سالها آثار دیگری هم نوشتهام که ازجمله آنها میتوان به «برفراز آشیانه عنقا» اشاره کرد.
همان نوشتهتان که درباره وضعیت کردستان در دوره جنگ است؟
بله، این کتاب شامل زندگینامه و خاطرات سردار شهید محمود کاوه است که در آن به وضعیت کشور در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و از سویی فداکاریهای رزمندگان در کردستان هم پرداخته شده است. ۲ جلد آن منتشرشده، جلد سوم را هم نوشتهام که باید کار چاپ آن انجام شود. اما کتاب دیگری هم با عنوان «از عشق آباد تا عشقآباد» منتشر کردهام که یک مستند تاریخی از واقعهای در سال ۱۳۴۲ است، جلد سوم این رمان زیر چاپ است.
چرا بهرغم آنکه از بخش دوم رمان جاده جنگ تا جلد شانزدهم را تمام کردهاید هنوز کتابی منتشرنشده؟ از جلد دوازده به بعد هنوز شاهد انتشار کتابی از این مجموعه نیستیم!
بحث زمانبندی انتشار کتابهای این مجموعه به عهده، «سوره مهر» ناشر کار است.
چرا این مجموعه را تا ۲۴ جلد ادامه میدهید؟ بحث ثبت عنوانتان به نام نویسنده طولانیترین رمان ایرانی در میان بوده؟
نه، شاید اگر جوانتر بودم این چیزها برای من هم جذاب بود، اما در سن من و از سویی تجربهای که کسب کردهام دیگر تنها چیزی که مهم است بطن کار و انجام آن به بهترین شکل در میان است.
در آخر از این بگویید چه اتفاقی افتاده که طی سالهای اخیر شاهد توجه نویسندگان جوان به دفاع مقدس و انعکاس آن در قالب رمان و داستان کوتاه نیز هستیم؛ درصورتیکه برای دههها در این عرصه عمده نوشتهها به خاطرهنگاریها محدود میشد؟
خب بخشی از این دههها صرف تجربهاندوزی شده، بنابراین عجیب نیست که ببینیم خاطرهنگاری بر دیگر قالبهای نوشتاری ادبی غلبه داشته است. هرچند وجود آنها هم واجب است و حتی شاهد انتشار آثار ارزشمندی در حیطه خاطرهنگاری هستیم.درباره ادبیات جنگ به همه نوع قالب نوشتاری نیاز داریم؛ شاید عدهای گمان کنند بهاندازه کافی از دفاع مقدس گفته شده و دربارهاش دیگران نوشتهاند. اما شما به ادبیات کشورهای غربی و امریکایی نگاه کنید! هنوز که هنوز است طوری درباره جنگ جهانی دوم مینویسند و حتی فیلم میسازند که انگار اتفاقی تازه است! جالب اینجا است که مخاطبان هم استقبال میکنند. این را گفتم که به آنهایی که تأکید دارند دوره نوشتن درباره جنگ و دفاع مقدس به سر آمده یادآور شوم که هنوز کار چندانی نکردهایم و بیهیچ تعارف و اغراقی تازه در ابتدای راه هستیم.
ارسال دیدگاه