مسعود صفایی مقدم*
خانوادهزدایی، یک روی دیگر کرونا
براساس برخی گزارشها متأسفانه آمار فوتیها بر اثر کرونا بسیار بیشتر از آمار رسمی است. بر اساس همین گزارشها، تعداد عزیزانی که در اثر کرونا تاکنون از دست دادهایم تقریباً برابری میکند با تعداد شهدای ما در جنگ تحمیلی. این شرایط ایجاب میکند که همه توجهات به سمت کاهش تلفات باشد.
اما باید نسبت به پیامدهای ناگوار و دیرپای این مرگومیرها هم بیتوجه نبود. پژوهشهای زیادی، آثار ناگوار روحی و روانی و همچنین اقتصادی جنگ تحمیلی در میان خانوادههای آسیبدیده از جنگ را مورد تأیید قرار دادهاند. و این درحالی است که این خانوادهها در هنگام شهادت فرزندان خود مورد بیشترین تکریمها از سوی جامعه و حکومت قرار میگرفتند. مردم خانوادههای شهدا را زیر چتر حمایت روانی خود گرفته و حکومت نیز از لحاظ اقتصادی آنانی را که به کمکهای مالی نیاز داشتند مورد حمایت خود قرار میداد. از طرف دیگر عمده شهدای ما جوان و مجرد بودند و در مدیریت معنوی و اقتصادی خانواده نقش چندانی نداشتند.
اما کرونا قربانیان خود را عمدتاً از میان کسانی انتخاب میکند که محور و ستون خانواده هستند. نیازمندی اعضای خانواده به آنان به گونهای است که فقدان آنان به سرعت تأثیر درازمدت خود را نشان خواهد داد. در هر حال، خانوادههای قربانیان کرونا از لحاظ روحی و روانی تقریباً مورد هیچ حمایتی قرار نمیگیرند و این هم به دلیل شرایط کرونایی است که خانوادهها را از یک دلجویی ساده از طرف مردم محروم کرده است. حکومت نیز از لحاظ اقتصادی در شرایطی نیست که بتواند از این آسیب دیدگان حمایت کند. در این شرایط، اعضای خانواده، و بیشتر پسران و دختران جوان خانواده، ناگهان خود را بیپناه میبینند. به ناگاه خانوادهای فاقد پدر یا مادر میشود. مفهوم خانواده به ناگاه از معنا تهی میشود. خانواده منهای یک یا چند فرزند کماکان خانواده است.
اما خانواده منهای پدر یا مادر یا هر دوی والدین، دیگر خانواده نیست. توجه داشته باشیم که در ایران، وابستگی فرزندان به والدین بسیار عمیق و دیرپا است. حال آنکه کرونا ما را با اضمحلال نهاد خانواده مواجه کرده است. پدیده نامبارکی که در آن فرزندان جوان خانواده، در حالی که بیشترین نیاز روحی به حمایت دارند اما شرایط کرونایی باعث میشود که عزیزترین کسان خود را در تنهایی تقریباً مطلق به دل خاک بسپرند. تجربهای بس شکننده و شگرف برای جوانانی بس نیازمند حمایتهای معنوی و چه بسا اقتصادی. تجربه احساس تنهایی و بیپناهی، برای کسانی که هرگز آن را تجربه نکردهاند و نیز هیچ نوع آموزشی هم برای مواجهه احتمالی با چنین شرایطی ندیدهاند میتواند منشأ بسیاری از رفتارهای پرخطر برای آنها باشد. پیامدهای ناگوار چنین مصیبت ملی مطمئناً در درازمدت آثار خود را بیشتر نشان خواهد داد. مدیریت کرونا در کشور از هماکنون باید مدیریت آن پیامدها را به جد در دستور کار خود قرار دهد.
*استاد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه شهید چمران اهواز
منبع: ایران
ارسال دیدگاه