جایگاه مستندسازان در ساخت مستندهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری کجاست؟

علی‌محمد قاسمی: فیلم‌سازهای خوب ما با عُقده نساختن فیلم‌هایشان مُردند

آدم‌های یک پاراگرافی جای متخصصین واقعی را گرفته‌اند/ مستندسازها به دلیل فشارهای زیاد منفعل شده‌اند/سینما صرفاً تصویر متحرک نیست که هرکسی دوربین دست بگیرد فیلم‌ساز شود

تهران (پانا) - سال‌هاست که نام کارگردانان شناخته‌شده در سینمای ایران با انتخابات ریاست جمهوری گره‌خورده است و در دوره‌های مختلف کاندیداهای ریاست جمهوری از عنوان و شهرت کارگردان‌ها به بهانه ساخت مستند تبلیغاتی برای جلب آرای مردم استفاده کرده‌اند، اما آنچه از سوی کاندیداها نادیده گرفته‌شده مسئله تخصص مستندسازی است. «علی‌محمد قاسمی» معتقد است، افرادی که یک پاراگراف از تخصصی را خوانده‌اند جای متخصصین واقعی را گرفته‌اند و با این فرصت جولان دادن کاندیداها به افراد غیرمتخصص نمی‌توان انتظار مملکت‌داری مبتنی بر تخصص از کاندیداها داشت.

کد مطلب: ۱۱۹۰۹۵۶
لینک کوتاه کپی شد
علی‌محمد قاسمی: فیلم‌سازهای خوب ما با عُقده نساختن فیلم‌هایشان مُردند

ماجرای حضور کارگردانان مطرح سینمای ایران در ساختن مستندهای تبلیغاتی کاندیداها به سال ۱۳۸۴ برمی‌گردد. در آن سال «رخشان بنی‌اعتماد» برای مصطفی معین، «کمال تبریزی» برای هاشمی‌رفسنجانی، «مهدی فخیم‌زاده» برای علی لاریجانی، زنده‌یاد «رسول ملاقلی‌پور» برای محسن رضایی، «بهروز افخمی» برای مهدی کروبی، «جواد شمقدری» برای محمود احمدی‌نژاد و «محرم زینال‌زاده» برای محسن مهرعلیزاده مستند تبلیغاتی ساختند؛ اما ماجرای حضور چهره‌های شناخته شده حوزه سینما در عرصه انتخابات فقط به همان دوره منتهی نشد و در سال ۸۸ سینماگران حضور پررنگ‌تری داشتند تا به‌نوعی مردم را به سمت کاندیداهای موردنظر خودشان بکشانند. احمدرضا درویش، مجید مجیدی و زنده‌یاد علی معلم از دیگر فیلم‌سازانی بودند که به ساخت مستندهای تبلیغاتی برای کاندیدا‌ها اقدام کردند، اما در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲، «حسین دهباشی» فیلم تبلیغاتی حسن روحانی را ساخت. «حسین شمقدری» نیز برای سعید جلیلی فیلمی را کلید زد. سیدمحمود رضوی که سرپرست تبلیغات قالیباف بود، «بهروز شعیبی» را برای کارگردانی فیلم تبلیغاتی این کاندیدا دعوت کرد. همچنین در آن سال «محمدحسین لطیفی» برای علی‌اکبر ولایتی، «مجید برزگر» برای محمدرضا عارف، «جلال عطارزاده» برای محمد غرضی و «اسماعیل فلاح‌پور» برای محسن رضایی پا به عرصه سیاست گذاشتند و مستندسازی تبلیغاتی را تجربه کردند.
در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری علی‌رغم تنوع نامزد‌های انتخاباتی کمتر نامی به‌طور رسمی از کارگردان‌هایی که مستند‌های تبلیغاتی نامزدها را ساخته‌اند برده می‌شود.

فیلم‌سازهای خوب ما با عُقده نساختن فیلم‌هایشان مُردند. آدم‌های بزرگی که امکان و پتانسیل ویژه مملکت ما درسینما و مستندسازی بودند وندید گرفته شدند و این باعث کنار کشیدنشان شد. خیلی‌ها مجبور شدند کم‌کار و بیکار شوند. وقتی فرصت جولان به آدم‌هایی که تخصص ندارند، داده شد همین می‌شود که هست. در همه این سال‌ها سینمای مستند چه در پخش و چه در تولیدش اجحاف شد و اگربه شکلی اتفاقی در جایی فیلم خوبی تولید شد حاصل مدیریت سیستماتیک و فکرشده نبود، حاصل تلاش انفرادی فیلم‌ساز بود

هرکسی یک پاراگراف خواند، فکر می‌کند همه تخصص همان یک پاراگراف است
«علی‌محمد قاسمی» که مستندهایی چون «بیست‌ودو میلیون گره»، «گزارش شنبه» و «لذت کشتن» را در کارنامه خود دارد درباره سپرده نشدن کار تخصصی مستندسازی کاندیداهای انتخاباتی به مستندسازها گفت: «طی همه این سالها هیچ‌چیزی سرجای خودش نبوده و آدم‌های غیرمتخصص درباره تخصص‌های مختلف تصمیم گرفته‌اند. من به کاندیداها کاری ندارم اما آدم‌ها درجایی قرارگرفته‌اند که جایشان آنجا نیست حالا از کاندیداها گرفته تا به‌تبع آن پایین‌تر که بیاییم این اتفاق می‌افتد که همه خود را متخصص می‌دانند. هرکسی یک پاراگراف راجع به تخصصی می‌خواند، فکر می‌کند همه تخصص همان یک پاراگراف است. در مملکت ما همه آچارفرانسه شده‌اند و فکر می‌کنند در حیطه‌های مختلف متخصص‌اند و در سینما و تلویزیون هم همین اتفاق ‌افتاده است. برای مثال، در تلویزیون فضا و شرایط به سمتی رفت که آدم‌هایی که باید تصمیم می‌گرفتند و متخصص بودند کنار گذاشته شدند و آدم‌های یک پاراگرافی جای آن‌ها را گرفتند. امروز حال و وضع تلویزیون را می‌بینیم، آدم‌های الف دیگر نیستند و در تلویزیون کار نمی‌کنند. کارشناس‌های الف و گاها آدم‌های ب هیچ‌گاه جلوی دوربین تلویزیون نمی‌روند و آدم‌های جیم و دال و ه می‌روند و مقابل دوربین تلویزیون قرار می‌گیرند.»
هرکسی تصویر متحرکی ضبط می‌کند فکر می‌کند فیلم‌ساز شده است
علی‌محمد قاسمی با اشاره به مسیر طولانی حرفه‌ای شدن در سینما عنوان کرد: « برای راننده شدن می‌گویند ۳۰ جلسه آموزش ببین و بیا و امتحان رانندگی بده اما در سینما و تلویزیون و مخصوصاً با آمدن دوربین‌های جدید که یک دگمه رکورد می‌زنیم و ضبط می‌شود، همه فکر کردند که فیلم‌بردار شده‌اند. هرکسی تصویر متحرکی را ضبط می‌کند فکر می‌کند فیلم‌ساز شده است. درحالی‌که سینما فشار دادن آن دگمه نیست، سینما صرفاً تصویر متحرک نیست که هرکسی دوربین دست بگیرد فیلم‌ساز شود و افاضات بفرماید. اصل و اساس سینما سالها تلاش و ممارست و مطالعه و تجربه است که احیانا بتوان به تفکر یا نگاهی رسید و پنجره ای برای نگاهی متفاوت به زندگی باز کرد.»
وی افزود: « عرصه سینما با توجه به پیچیدگی‌های خاصش مدیر اندیشمندی می خواهد متفاوت از همه مدیریت‌های مرسوم، در مملکت ما هنوز این نکته فهمیده نشده است. مدیری را به یاد دارم که باذوق بسیار افتخارش گرفتن عکس با یک فیلم‌ساز دست چندم سرگرمی ساز طناز بود. همه فکر می‌کنند با خرید یک دوربین، فیلم‌ساز یا عکاس هستند و تصمیم‌گیرنده و اجراکننده، یک توهم جمعی فضای مدیریت سینمای ایران را در برگرفته است. خروجی این مسئله همینی است که می‌بینیم. وقتی اسب‌ها را کنار بگذاری طبیعتا قاطرها جلودار می‌شوند و درنهایت این می‌شود که تعدادی مستندهای کمدی داریم و بخش بامزه قصه اینکه، فکر می‌کنند شاخ غول شکسته‌اند.»
مستندسازها به دلیل فشارهای زیاد منفعل شده‌اند
کارگردان فیلم «سگ و دیوانه عاشق» در پاسخ به اینکه چرا مستندسازها تاکنون به این مسئله اعتراضی نکرده‌اند، گفت:«اولا در طی این سال‌ها مستندسازها فشار زیادی را تحمل کرده‌اند و بسیار زیاد توی ذوقشان زده‌اند، بال‌وپرشان را بسته‌اند. بودجه‌ها درجاهایی که نباید، صرف شده است و درنهایت مستندساز منفعل می‌شود و دلیل دوم اینکه مستندساز باید راغب به موضوع باشد و بعید می‌دانم با کاندیدهای موجود رغبتی و جود داشته که احیاناً مستندسازی تمایل به همکاری می‌داشت.»
وی افزود: « به خاطر فشارهای اقتصادی بسیار زیادی که مستندسازها متحمل شده‌اند و کسی نبوده که از آن‌ها حمایت کند، منفعل شده‌اند. خودشان را کنار کشیده‌اند و به جزیره تنهایی خود پناه برده اند، تلویزیون با آن حجم نیاز و بستر می‌توانست جایگاه اصلی مستندسازی باشد اما کارهایش را که مرور کنی محفل آدم‌های جیم، دال و ه شده است»
فیلم‌سازهای خوب ما با عُقده نساختن فیلم‌هایشان مُردند
علی‌محمد قاسمی عنوان کرد: «فیلم‌سازهای خوب ما با عُقده نساختن فیلم‌هایشان مُردند. آدم‌های بزرگی که امکان و پتانسیل ویژه مملکت ما درسینما و مستندسازی بودند و ندید گرفته شدند و این باعث کنار کشیدنشان شد. خیلی‌ها مجبور شدند کم‌کار و بیکار شوند. وقتی فرصت جولان به آدم‌هایی که تخصص ندارند، داده شد همین می‌شود که هست. در همه این سال‌ها سینمای مستند چه در پخش و چه در تولیدش اجحاف شد و اگربه شکلی اتفاقی در جایی فیلم خوبی تولید شد حاصل مدیریت سیستماتیک و فکرشده نبود، حاصل تلاش انفرادی فیلم‌ساز بود برای ساخت فیلم خوب و آدم مخل در آن تصمیم نگرفت و البته به استثنا کاری ندارم ولی عموماً این‌گونه است.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار