کارگردان فیلم «سه روز و سه قتل» در گفت‌وگو با پانا:

مسعود امیری تیرانی: غالب منتقدان هم کمتر حوصله سینمای هنر و تجربه را دارند

از فیلم «هنر و تجربه» نپرسید قصه چطور پیش می‌رود/ فیلم‌های تجربی قرار نیست مورد انتظار مخاطب باشد/ این نوع فیلم مخاطب‌های خاص خودش را دارد/ سینما با تکرار تجربه‌های گذشته زنده نمی‌ماند/ سینمای ایران با فیلم‌هایی که در ایران فروش بالا داشته یادآوری نمی‌شود

تهران (پانا) - «مسعود امینی ‌تیرانی» کارگردان فیلم «سه روز و سه قتل» معتقد است؛ قرار نیست فیلم‌های «هنر و تجربه» دقیقا مطابق باسلیقه مخاطبین سینما ساخته شود. انتظار اشتباهی است که فکر کنیم علاقه‌مندان سینمای قصه‌گو با تعریف معمولی که در ذهن داریم از این سینما باید استقبال کنند.

کد مطلب: ۱۱۶۰۸۵۸
لینک کوتاه کپی شد
مسعود امیری تیرانی: غالب منتقدان هم کمتر حوصله سینمای هنر و تجربه را دارند

فلسفه وجودی فیلم‌های گروه «هنر و تجربه» از آنجایی آغاز می‌شود که قرار بود پاتوقی باشد تا جمعی از آدم‌های اهل‌فن و هنر که نگاه تخصصی به فیلم و سینما دارند در آنجا ایده‌های تازه‌شان را ثبت و ضبط کنند اما ازآنجایی‌که اقتصاد سال‌هاست که همه‌چیزمان را تحت‌الشعاع خودش قرار داده این روایت هم در نیمه‌راه دائم با این سؤال مورد خطاب و عتاب قرار گرفت که چرا این فیلم‌ها فروش خوبی ندارند؟ این در حالی است که به گفته کارشناسان این گروه برای فروش طراحی نشده و برای ارتقاء و وسیع کردن چشم‌انداز تماشاگر طراحی‌شده است.
در سال ۹۲ «حجت‌الله ایوبی»، ریاست سازمان سینمایی وقت به شورای سیاست‌گذاری مأموریت داد پاسخی اصولی و منطقی برای مطالبات سینماگران نوگرا و جوان ارائه دهند. پس از شش ماه مطالعه، تحقیق و مذاکره از ۱۳ مهر ۱۳۹۳ گروه سینمایی هنر و تجربه با چهار سالن سینما در تهران (آزادی، کوروش، خانه هنرمندان و موزه سینما) و یک سالن در پردیس سینمایی هویزه مشهد، برنامه نمایش منظم فیلم‌ها را آغاز کرد. خبرگزاری پانا به بهانه ساخت فیلم «سه روز و سه قتل» توسط «مسعود امینی‌ترانی»، به‌عنوان فیلمی که در سینمای هنر و تجربه تعریف می‌شود به بررسی مسائل پیرامون فیلم‌های هنر و تجربه در ایران پرداخته است.

فیلم «سه روز و سه قتل» در چه ژانری ساخته‌شده و ایده اولیه ساخت این فیلم از کجا آمده است؟
این فیلم یک فیلم تجربی است، به همین دلیل ممکن است در تعاریف ژانریک سینما قرار نگیرد. البته می‌توان آن را در دسته فیلم‌های معمایی هم قرارداد اما همه مؤلفه‌های این ژانر در «سه روز و سه قتل» قابل‌شناسایی نیست. این فیلم پیشنهاد تازه‌ای در شکل بیان می‌دهد و می‌گوید با روش‌ها و الگوهای تازه‌ای هم می‌شود به موضوعات نگاه کرد. ایده این فیلم به سفری مربوط است که طی آن من وارد خانه‌ای شدم و بعدها متوجه شدم صاحب آن خانه قتل‌هایی در سه سال متوالی انجام داده و اجساد را به مدت ۵ سال در آن خانه دفن کرده است. من وقتی به آن خانه می‌رفتم آن اجساد در خانه دفن بودند همین موضوع ایده این فیلم شد. تصمیم گرفتم به این موضوع بپردازم که آن سه روز وحشتناک در آن خانه چطور گذشته است. مسئله‌ای که با آن مواجه بودم این بود که نگارشش به‌صورت معمول ممکن بود من را به سمت گونه‌ای تصویرسازی ذهنی ببرد که در سینما نمونه‌های آن را فراوان دیده‌ایم. هم نمونه‌های مستند داشتیم و هم روایت‌های دراماتیک قصه‌گو‌؛ اما موضوع فیلم من چیز دیگری است. از شش بازیگر خواستم وارد آن خانه شوند و به شیوه‌ی خود تصور کنند آن سه روز چگونه گذشته است. بنابراین فیلم اساساً ماهیت تجربی دارد و شاید بتوان گفت بیشتر به یک پرفورمنس و یا الگوهای نمایشی نزدیک است. به همین دلیل شاید به‌سختی بتوان همه مؤلفه‌های سینمای قصه گوی معمول را در این فیلم پیدا کرد.

این فیلم چه ویژگی‌هایی دارد که در سینمای هنر و تجربه قرار می‌گیرد؟
مهم‌ترین وجه، شیوه برخوردش با موضوع کشتن است. وجه دوم شکل اجراست که تلاش شده با موضوع، برخوردی به شیوه‌ی هنرهای تجسمی شود. یعنی موضوع را در کلیت تصور کرد نه در یک روایت قصه‌گو. بنابراین مؤلفه‌هایی که ممکن بتوانیم اشاره‌کنیم که «سه روز و سه قتل» یک فیلم تجربی است؛ یکی به شیوه بیانش مربوط است و به اینکه شکل اجرا که مهم‌تر از قواعد قصه‌گویی است. به نظرم شکل اجرای این فیلم منحصربه‌فرد است. بازیگران در سه روز متوالی در یک لوکیشن واقعی قرارگرفته‌اند و آگاهانه سعی کرده‌اند از قواعد دراماتیک قصه‌گویی خودشان را جدا کنند . آن‌ها بر اساس یک متن از پیش تعیین‌شده پیش نرفته‌اند. همه این‌ها مجموعه ویژگی‌هایی است که درمورد همه فیلم‌های تجربی می‌توانیم بگوییم و در این فیلم هم تلاش شده تا قابل‌دستیابی باشد.

چه کنیم تا سینمای هنر و تجربه باسلیقه تماشاگران بیشتر همسو باشد؟
از ویژگی‌هایی که فیلم‌های تجربی دارند این است که نقطه عزیمتشان مخاطب نیست و تلاش نمی‌کنند تا در قواعد نیازمندی‌های قصه یا در انتظارات مخاطب قرار بگیرند. فیلم تجربی اساساً تلاشی است در زبان سینما برای کشف یا تجربه‌ی روش‌ها و الگوهای تازه‌ی بیان محتواها و مضامین. پس این تصور که فیلم تجربی باید با سلایق تماشاچی همسو شود انتظار اشتباهی است؛ حتماً مخاطب‌های خاص خودش را این‌گونه از فیلم دارد. تصور غلط دیگر تلاش برای همسو کردن جامعه ی قطعی و مشترک سینمارو، که احتمالاً بیشترین علاقه‌مندی‌اش قصه است با این‌گونه از فیلم است. اینکه سلیقه‌ی سه چهار میلیون نفر بیننده همیشگی و دائم سینما را به‌عنوان تعیین‌کننده جهت و جریان همه‌ی فیلم‌ها در نظر بگیریم جفا در حق کل سینماست، کم‌کاری درزمینهٔ کشف مخاطبان جدید را نباید به‌حساب جلوگیری از اتفاقات و رویدادهای تازه در سینما گذاشت.

آیا سینمای هنر و تجربه می‌تواند نقطه عطفی در سینمای ایران باشد؟
سینما با تکرار تجربه‌های گذشته زنده نمی‌ماند. تجربه‌های نو هم با خطا همراه است. اما نمی‌دانم چرا در ایران هیچکس از انجام تجربه‌های نو خوشحال نیست؟ چرا همواره این تصور ضدیت با سینمای هنری و تجربی دامن زده می‌شود؟ برای سالها آنچه مزیت و برتری سینمای ایران بوده تجربه‌های خاص و منحصربه‌فرد و یا همان سینمای هنر و تجربه بوده است. سینمای ایران هیچ‌وقت با فیلم‌هایی که در خود ایران فروش بالا داشته یادآوری نمی‌شود . بنابراین حتماً زنده نگه‌داشتن این سینما یک ضرورت است .

برای اینکه فیلم تجربی راه خودش را به‌درستی پیدا کند، چه باید کرد؟
برای اینکه فیلم تجربی بتواند شناخته‌تر شود و راه خودش را پیدا کند، نیازمند گفت‌وگو و معرفی است . نیازمند محترم شمردن آن است . حتی اگر سخت دیده می‌شود. عجیب است که غالب منتقدان هم از همان سینمای متداول حرف می‌زنند و انگار کمتر حوصله این سینما را دارند. در موارد خاص هم نوع نگاه و نقدشان هم در جهت مشابهت‌سازی این نوع سینما با سینمای مرسوم و قصه‌گوست. برای مثال معمولاً از من سؤال می‌کنند؛ «قصه‌ات در فیلم چطور پیش می‌رود یا چطور باید پیش می‌رفت؟» در حالیکه اساساً در این فیلم من برخلاف مسیر قصه حرکت کرده‌ام. دارم کاری می‌کنم که اساساً قصه فراموش شود پس چرا باید متهم شویم به اینکه قصه چرا به‌خوبی بیان‌نشده است. لازمه برخورد با فیلم تجربی این است که در کنار فیلم‌سازهایی که باید این کار را انجام دهند، منتقدین هم کمک‌رسان باشند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار