ابوالفضل سلیمانی
تعطیلی مدارس و دردودل های یک معلم
قزوین (پانا)- من یک معلمم اما دیگر مدرسه ای نیست که من با خیال راحت تدریس کنم.
حالا باید در خانه هم مادر باشم و هم معلم.
فرزند یک ساله ام نمی فهمد من دارم فیلم تدریس ضبط میکنم. گریه می کند و من مجبورم بارها و بارها فیلم را ضبط کنم.
هر لحظه که فرزندم مشغول می شود به گوشه ای می روم تا تکالیف دانش آموزانم را اماده کنم.
باید پیگیر دانش آموزانم باشم . با اولیای انها در تماس باشم تا مبادا از درس هایشان عقب بمانند.
فرزند دیگرم کلاس سوم است. هر روز معلم دلسوزش مطالبی را ارسال می کند و من باید به فرزندم منتقل کنم.
همسرم دور از ما زندگی میکند پس من باید وظایف او را هم انجام دهم.
من در فضای مجازی فعالیت دارم و هر روز تعدادی زیادی پیام و درخواست از اولیا و همکاران دارم که از من کمک می خواهند.
هر روز گوشی ام چند بار شارژ میکنم و بسته های اینترنتی میخرم تا بتوانم فیلم ها و تدریس هایم را ارسال کنم.
این روزها کارم چند برابر شده ساعت کاری ام از ۶ ساعت در روز به تمام روز افزایش یافته .اما عده ای فکر میکنند معلم ها دارند در خانه استراحت میکنند و حقوق زیادشان را مفت و بی درد سر میگیرند.
اما خوشحالم که من هم در صف اول در کنار پرستاران و دکترها و افرادی که این روزها کارشان چند برابر شده است برای آینده فرزندان میهنم تلاش میکنم.
و خدا مرا بس است.
ارسال دیدگاه