زینب سادات موسوی نژاد*
خبرنگاری عرصه درد و لبخند است
مروست (پانا) - در این عرصه با گریه های مردم دلم غمگین شد و گریه کردم، با خنده های مردم شاد شدم و خندیدم.
سال ۱۴۰۰ بود که وارد این عرصهی زیبا شدم. در آن سال بود که نمیدانستم خبرنگار بودن و قدم گذاشتن در این مسیر چیست، علاقهام باعث شد خبرنگاری را ادامه بدهم.
با آغاز خبرنگاری، وارد دنیایی دیگر، وارد عرصهای جامعه و کامل شدم که هر رشتهای و علاقهای را در بر میگیرد و من با نمیدانمهای فراوان وارد این کارزار شدم و تجربه به کوله بارم اضافه کردم و الان به جایگاه زیبا و ارزشمند خبرنگاری رسیدهام.
تا انسان سختی نکشد نمیتواند به ارزشهای بالا برسد، و در این راه سختیهای زیادی است و گاهی دیگر نیرو و توانی برایت نمیماند که ادامه دهی، ولی در عمق وجودم، حسی بود که به من توان میداد و این حس، همان حس زیبای بیان حقیقت و انعکاس اخبار خوب اطرافم بود.
حالا فهمیدهام خبرنگاری چه دنیای زیبای دارد. دنیایی که از هر گوشه و کنارش عشق و امید به مردم را پرورش میداد. در راه حق پیشرو بود. و در این راه که دیگر درد و رنج نبود. راهی بود پر از لبخند پر از حس و حالی که وصف ناشدنی است. خبرنگاری کاری است که از از عمق جان دوستش داری و نمیتوانی آن را با هر کسی شریک کنی.
در این سالها، با گریههای مردم دلم غمگین شد و گریه کردم. ساعتهایی گذشت که با خندههای مردم شاد شدم و خندیدم.
خبرنگاری، برای من مانند یک دوست است، چون زنده است، جان دارد، نفس میکشد، گوش میدهد و حرف میزند.
آری این خبرنگاری است.
خبرنگاران عزیز افکارتان متعالی، قلمتان مانا و جسم و روانتان سلامت
روز خبرنگار بر فعالان عرصه اطلاعرسانی و خبرنگاران مبارک باد
*دانش اموز خبرنگار استان یزد شهرستان مروست
ارسال دیدگاه