مرضیه خزایی*

«معلم» و «معلمی» نیازمند حمایت ملت، دولت و مجلس

معلمی نه‌تنها یک شغل، بلکه یک مسئولیت بزرگ اجتماعی است که با تربیت نسل‌های آینده و آموزش ارزش‌ها به جامعه، نقشی حیاتی ایفا می‌کند، حفظ حرمت و شأن معلمان، نیازمند حمایت همگانی است؛ زیرا آنان با تمام وجود برای پرورش دانش‌آموزانی خلاق و مسئولیت‌پذیر تلاش می‌کنند. جوامعی که به مقام معلم ارج می‌نهند، در مسیر رشد و بالندگی قرار می‌گیرند.

کد مطلب: ۱۵۵۸۳۱۴
لینک کوتاه کپی شد
«معلم» و «معلمی» نیازمند حمایت ملت، دولت و مجلس

اغلب این سوال پرسیده می‌شود که تعریف واقعی معلم چیست؟ این سوالی است که شاید در ظاهر ساده به نظر برسد، اما در واقعیت، نقشی پیچیده و چند وجهی را در بر می‌گیرد. معلم فقط کسی نیست که دانش و مهارت را منتقل می‌کند، بلکه کسی است که دانش‌آموزان از او الهام می‌گیرند و او را الگوی خود می‌دانند، اوست که انگیزه می‌دهد و دانش‌آموزان را به سمت رشد فردی و تحصیلی هدایت می‌کند. در اصل، تدریس حرفه‌ای است که شامل کمک به دیگران برای کسب دانش، شایستگی‌ها و ارزش‌ها می‌شود. بار معنایی معلم است که مسئولیت بسیار زیادی را بر دوش او گذاشته و نیازمند تعهد عمیق او به حوزه آموزشی و پرورشی است.

نقش معلم فراتر از ارائه درس است، چون تحول و دگرگونی در معلم باعث تغییر و متحول شدن نظام آموزشی می‌شود. بنابراین تغییر و تحول در نظام آموزش و تربیت معلم و افزایش معلومات و اندوخته‌های او باعث رشد و توسعه افراد می‌شود. لذا وقتی به معلمی فکر می‌کنیم، در اصل به کسی فکر می‌کنیم که دارای توانمندی و اثربخشی است که می‌تواند به دانش‌آموزان احساس مهم بودن و ارزشمندی بدهد.

معلم واقعی کسی است که دائماً علم و دانش او در حال تغییر و تحول بوده و یک متفکر اهل اندیشه با برنامه راهبردی مدون برای آموزش است که دانش‌آموزان خود را تشویق می‌کند تا به پتانسیل کامل و استعدادهای نهفته خود دست یابند. آنها کسانی هستند که دانش‌آموزان را به سمت تعالی و کمال سوق می‌دهند. پیشرفت و ترقی دانش‌آموزان مرهون زحمات و تلاش‌های معلمان است، هرچقدر هم که کوچک باشد، آنها هستند که دانش‌آموزان را تشویق می‌کنند و دستاوردهای آنها را جشن می‌گیرند.

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و یا (Organization for Economic Co-operation and Development) به اهمیت تعریف مهارت‌ها و دانش مورد نیاز معلمان پرداخته است. آنها استدلال می‌کنند که این تعریف مشترک (بهره‌گیری مطلوب از سرمایه انسانی در بالاترین سطح ممکن و راه‌های بهبود کیفیت و انعطاف‌پذیری نیروی کار برای مؤثر ساختن سیاست‌های اجتماعی است) می‌تواند آموزش و توسعه حرفه‌ای معلمان را در طول حرفه آن‌ها هدایت کند.

این امر بسیار مهم است، زیرا هر کسی توانایی تدریس را ندارد و نمی‌تواند مانند یک معلم حرفه‌ای عمل کند. این امر مستلزم توانمندی، کارآیی، اثربخشی، یادگیری و سازگاری مداوم برای پاسخگویی به نیازهای متنوع دانش‌آموزان است.

معلم دارای ویژگی‌های خاصی است که او را از سایر افراد جامعه برجسته و متمایز می‌کند. این ویژگی‌ها فراتر از داشتن دانش و مدرک تحصیلی در یک حوزه بخصوص است بلکه به قلمرو مهارت‌های اجتماعی و ویژگی‌های شخصی افراد ارتباط دارد. مهارت‌ مدیریت زمان، توانایی‌ رهبری، اخلاق کاری قوی، مهارت‌ حل مسئله، هوش هیجانی بالا، سازگاری برای آموزش اثربخش و ایجاد ارتباط موثر و تاثیرگذار با دانش‌آموزان برای یک معلم لازم و ضروری است. اما واقعاً چه چیزی یک معلم بزرگ را می‌سازد؟ برای فهمیدن این موضوع باید به منبع اصلی که خود دانش‌آموزان هستند، مراجعه کرد.

در یک مطالعه طولی که با حضور بیش از ۱۰۰۰ دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد از کشورهای مختلف انجام شد، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا ویژگی‌های به یاد ماندنی‌ترین معلمانی را که الهام‌بخش آنها در زندگی فردی و اجتماعی بوده‌اند توصیف کنند. با کمال تعجب، پاسخ‌های آنها به ندرت به مدارک یا جوایز چشمگیر یک معلم اشاره می‌کرد.

آن‌ها بر روی ویژگی‌های شخصی و حرفه‌ای معلمان تمرکز کردند که یک محیط یادگیری غنی، جذاب و چالش‌برانگیز برای آنها ایجاد کرده بودند و معتقد بودند معلمان سرمایه دانشی، فرهنگی و اجتماعی خود را یعنی آنچه را که آموخته و تجربه کرده بودند با دانش‌آموزان، همکاران و جامعه به اشتراک می‌گذارند.

ایجاد ارتباط موثر معلمان با دانش‌آموزان و پاسخگویی به سوالات آنان و همچنین عملکرد خوب و تاثیرگذار آنها اغلب بهترین شاخص برای موفقیت آینده معلم در کارشان می‌دانستند و همچنین از قدرت رهبری، ارتباط موثر و تاثیرگذاری، معلومات کافی، تخصص و تجربه از مهم‌ترین شاخصه‌ها و عوامل موفقیت یک معلم در مدرسه نام بردند.

نقش معلم در پرورش توانمندی‌های دانش‌آموزان

نقش معلم در پرورش توانمندی‌های دانش‌آموزان، یک نقش چند وجهی است که فراتر از انتقال معلومات به دانش‌آموزان است. معلمان مدارس ابتدایی مسئولیت آموزش کودکان تا سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی را بر عهده دارند و این شامل آموزش طیف وسیعی از موضوعات است. با این حال، وظیفه اصلی آنها تشویق دانش‌آموزان به توسعه پتانسیل بهینه خود است. این امر تضمین می‌کند که دانش‌آموزان آموزش جامعی دریافت کنند که همه موضوعات ضروری را پوشش می‌دهد. اما آموزش فقط دنبال کردن یک برنامه درسی و ارائه اطلاعات نیست، بلکه شامل ایجاد روابط صمیمانه با دانش‌آموزان و ایجاد یک محیط آرام و مطمئن برای یادگیری بهتر آنان است. این امر نه تنها شامل ارائه اطلاعات می‌شود، بلکه تضمین می‌کند که دانش‌آموزان آنچه را که آموزش دیده‌اند، درک کنند.

الگو بودن و مربی بودن برای دانش‌آموزان یکی دیگر از نقش‌های کلیدی معلمان است. آنها تأثیر قابل توجهی بر رفتار و کردار دانش‌آموزان خود دارند و نقش زیادی در توسعه ارزش‌ها و مهارت‌های مهم زندگی و اجتماعی آنان ایفا می‌کنند.

علاوه بر این، معلمان همچنین باید با والدین و سایر مربیان همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که دانش‌آموزان بهترین آموزش ممکن را دریافت می‌کنند. این شامل برقراری ارتباط با والدین در مورد پیشرفت فرزندشان، شرکت در جلسات و کارگاه‌های آموزشی با معلمان دیگر و همکاری برای ایجاد یک محیط یادگیری supportive برای دانش‌آموزان است. در نتیجه، وظیفه اصلی یک معلم تشویق دانش‌آموزان به توسعه پتانسیل بهینه خود است. این نه تنها شامل آموزش، بلکه ایجاد روابط، ایجاد یک محیط یادگیری مثبت، ارزیابی پیشرفت دانش‌آموز، الگو بودن و همکاری با دیگران است.

نقش معلم در مدرسه، یک نقش چالش‌برانگیز و در عین حال ارزشمند است که تاثیر حیاتی در شکل دادن به آینده جامعه و سرنوشت آن ایفا می‌کند.

قدرت آموزش موثر 

یک معلم خوب مانند یک بازیگر حرفه‌ای است که می‌تواند تغییر نقش بدهد و خود را با نیازهای دانش‌آموزان سازگار کند. آنها هم مانند دانش‌آموزان خود دائماً در حال یادگیری و تکامل هستند.

اما آنچه معلمان را از بقیه متمایز می‌کند، توانایی آنها در برقراری ارتباط و فراتر رفتن از چارچوب‌های قالبی آموزش و مهارت‌آموزی و جذاب‌سازی جریان آموزش برای دانش‌آموزان است. به هر حال، اگر دانش به گونه‌ای ارائه شود که دانش‌آموزان نتوانند آن را درک کنند و با آن درگیر شوند، بی‌فایده است. اینجاست که هنر آموزش موثر مطرح می‌شود. چگونه معلمان می‌توانند تاثیر موثر و مثبتی بر دانش‌آموزان خود داشته باشند؟ و این تاثیر را از چه طریقی می‌توان ارزیابی کرد؟

اما چیزی که واقعا یک معلم خوب را می‌سازد، تعهد آنان به شناخت و احترام به دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان است. تدریس یک رویکرد یکسان و ساکن نیست، بلکه یک امر پویا، فعال، متحرک و همیشه در حال تحول است که همه جنبه‌های وجودی افراد را تحت تاثیر قرار داده و یک تمرین همیشه در حال تغییر و دگرگونی است که باید به نیازهای دانش‌آموزان در لحظه پاسخ دهد. اینجاست که برنامه‌ریزی همراه با استراتژی و نظام‌مند وارد عمل می‌شود. هنگامی که معلمان برای برنامه‌ریزی دروس خود با در نظر گرفتن دانش‌آموزان خود وقت بگذارند، می‌توانند یک محیط یادگیری فرهنگی خاص و مرتبط ایجاد کنند. اما آموزش موثر و ایجاد یک محیط یادگیری مثبت و هدفمند فراتر از چیزی است که بتواند بلافاصله قابل مشاهده یا اندازه‌گیری باشد و تنها زمانی محقق می‌شود که معلمان عشق واقعی به موضوع خود داشته باشند و از تجربه و معلومات خود برای ایجاد تجربیات یادگیری با کیفیت بالا استفاده کنند.

یکی از ویژگی‌های کلیدی یک معلم مفید و موثر، داشتن شخصیت صبور، دلسوز و مهربان است. این نه تنها به جذب و ایجاد انگیزه در دانش‌آموزان کمک می‌کند، بلکه یک محیط آموزشی امن و حمایتی نیز ایجاد می‌کند و هنگامی که معلمان با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند، با همکاران یا انجمن‌های حرفه‌ای مشورت می‌کنند.

مداخله مکرر و خارج از ضوابط در کار معلم، نداشتن طرح و برنامه مشخص برای تدریس، حجم زیاد کتب درسی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دانش‌آموزان و محیط آموزشی، برنامه درسی که آموزش مهارت‌های سطح پایین را در اولویت قرار می‌دهد و غیره می‌تواند ارائه تدریس با کیفیت بالا را برای معلمان دشوار کند. به همین دلیل ضروری است که همه معلمان برای دستیابی به بهترین نتایج برای همه دانش‌آموزان، به‌ویژه آن‌هایی که محروم‌تر هستند، حمایت شوند.

قدرت آموزش: فراتر از انتقال دانش

هدف اولیه آموزش، انتقال دانش و خرد است و معمولا فراتر از آن چیزی است که در کتاب‌های درسی یافت نمی‌شود.

معلمان نقش مهمی در کمک به دانش‌آموزان برای کسب دانشی که فراتر از برنامه درسی است، ایفا می‌کنند. آموزش ارائه یک تجربه یادگیری جامع برای کودک است. این شامل آموزش دروس زندگی و مهارت‌های اجتماعی مانند آداب و رسوم اجتماعی، حس مسئولیت‌پذیری، رعایت حقوق شهروندی و غیره علاوه بر دروس مدرسه است.

این درس‌ها می‌تواند تاثیر قابل توجهی بر دانش‌آموزان داشته باشد و آنها را به افرادی کاملا منطقی تبدیل کند. هدف از آموزش، تجهیز دانش‌آموزان به دانش، درک، مهارت‌ها، توانایی‌ها و سبک‌های شناختی لازم برای تصمیم‌گیری آگاهانه برای خود، خانواده و جامعه است.

این سوال که هدف آموزش چیست و چه اهداف یادگیری اضافی برای دانش‌آموزان مختلف مطلوب است، مستلزم قضاوت‌های ارزشی است که تک تک دانش‌آموزان و محیط‌های یادگیری آنها را در نظر می‌گیرد. معلمان باید در رویکردشان نسبت به دانش‌آموزان و از همه مهم‌تر نحوه ارائه آموزش تجدید نظر کنند و هدف خود را از ورود به عرصه آموزش را دوباره کشف کنند. یکی از تأثیرگذارترین کارهایی که یک معلم می‌تواند انجام دهد، این است که به دانش‌آموز کمک کند هدف خود را در زندگی پیدا کند.

مدرسه‌ای را تصور کنید که در آن تدریس به جای یک شغل معمولی به عنوان یک حرفه فنی و تخصصی در نظر گرفته می‌شود. این بدان معناست که نقش معلم در مدرسه و آموزش دانش‌آموزان تغییر پیدا کرده است. آموزش با شیوه‌های قدیمی مانند «نمایش و سخن گفتن» به همان اندازه متفاوت است که تکنیک‌های پزشکی مدرن با روش‌هایی مانند استفاده از زالو و خون‌ریزی متفاوت است.

آموزش، اصولاً شامل سخنرانی برای دانش‌آموزانی نیست که در پشت میز می‌نشینند و گوش می‌دهند و آنچه را که می‌شنوند حفظ می‌کنند، بلکه آموزش مدرن به هر دانش‌آموز یک تجربه یادگیری ارزشمند و منحصر به فرد ارائه می‌کند. محیط آموزشی محدود به کلاس درس نیست، بلکه در خانه و جامعه و در سراسر جهان گسترش می‌یابد. اطلاعات فقط در کتاب‌های درسی قید نمی‌شود. آن را در همه جا می‌توان یافت. یعنی آموزش همه‌جا و همه‌زمانی شده، آموزش بدون زمان و مکان است.

همراه با تغییرات آموزش و پرورش

دانش‌آموزان صرفاً مصرف‌کننده حقایق نیستند، آنها خالقان فعال دانش و مشتاقان یادگیری هستند. مدارس فقط سازه‌های آجر و ملات نیستند، آنها مراکز یادگیری مادام‌العمر هستند و از همه مهم‌تر، تدریس به عنوان یکی از چالش‌برانگیزترین و مهم‌ترین انتخاب‌های شغلی شناخته شده که برای سلامت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشورها کاملاً حیاتی است.

موتور تحول و دگرگونی در نحوه ارائه فعالیت‌های آموزشی و پرورشی در دنیا به حرکت درآمده است. کشورها سعی دارند با استفاده از فنون و شیوه‌های مختلف آموزشی و تربیتی، فرزندان خود را برای دنیای جدید تربیت کنند، دنیایی که در آن انسان‌ها چند وجهی با توانمندی‌های منحصر به فرد زندگی می‌کنند. امروزه بذر چنین تحول شگرفی در آموزش و پرورش در حال کاشت است. مدارس در سراسر جهان به دلیل انقلاب‌های عظیم در دانش، فناوری اطلاعات و تقاضای عمومی برای یادگیری بهتر و راحت‌تر، به آرامی خود را مطابق با تغییرات و تحولات روز بازسازی می‌کنند.

هزاران معلم در جهان مشغول اصلاح و بازنگری آموخته‌های خود و یادگیری آموزه‌های جدید هستند از جمله: روابط خود با دانش‌آموزان، همکاران و جامعه، استفاده از ابزارها و تکنیک‌های جدید آموزشی، حقوق و مسئولیت‌های اجتماعی و تربیتی، شکل و محتوای برنامه درسی، استانداردهای آموزشی و تربیتی، چگونگی ارزشیابی و اعمال شاخص‌های آن و دنبال توسعه حرفه‌ای مستمر خود در ساختار نظام آموزشی هستند. به طور خلاصه، معلمان در حال اختراع خود و شغل خود برای خدمت بهتر به دانش‌آموزان و جامعه هستند.

شیوه‌های جدید آموزشی

به‌طور سنتی، آموزش ترکیبی از توزیع اطلاعات، مراقبت از کودکان و جدا کردن دانش‌آموزان با پایه‌های مختلف تحصیلی از دیگر دانش‌آموزان بود. الگوی زیربنایی برای مدارس یک کارخانه آموزشی بود که در آن معلمان، با دستمزد ساعتی یا روزانه، دانش‌آموزان را برای درس‌ها و آزمون‌های استاندارد، بی‌حرکت نگه می‌داشتند. به معلمان گفته می‌شد که چه چیزی، چه زمانی و چگونه تدریس کنند. آن‌ها موظف بودند که هر دانش‌آموزی را دقیقاً به همان شیوه قدیمی آموزش دهند و اگر در این بین دانش‌آموزان نتوانند به پایه بالاتر ارتقاء پیدا کنند، معلم مسئولیتی نداشت.

از آن‌ها انتظار می‌رفت که با استفاده از روش‌های مشابه نسل‌های گذشته تدریس کنند و هر گونه انحراف از رویه‌های سنتی توسط مدیران مدارس و یا توسط قوانین و مقررات آموزشی بی‌شماری منع می‌شدند. بنابراین، بسیاری از معلمان به سادگی جلوی کلاس می‌ایستادند و سال‌ها همان درس‌ها را ارائه می‌کردند و از اینکه اجازه نداشتند کاری را که انجام می‌دادند، تغییر دهند، دچار فرسودگی شغلی می‌شدند.

با این حال، امروزه بسیاری از معلمان تشویق می‌شوند تا شیوه‌های جدیدی را که هم هنر و هم علم یادگیری را تصدیق می‌کند، تطبیق داده و اتخاذ کنند. آنها درک می‌کنند که ماهیت آموزش رابطه نزدیک بین یک بزرگسال آگاه، دلسوز و یک کودک مطمئن و با انگیزه است. معلمان درک می‌کنند که مهم‌ترین نقش آن‌ها این است که هر دانش‌آموز را به عنوان یک فرد بشناسند تا نیازهای منحصر به فرد، سبک یادگیری، پیشینه اجتماعی و فرهنگی، علایق و توانایی‌های او را درک کنند. این توجه به ویژگی‌های شخصی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. معلمان باید متعهد به ارتباط با دانش‌آموزان با فرهنگ‌های مختلف باشند، از جمله آن دسته از جوانانی که با آموزش سنتی، ممکن است از سیستم آموزشی رها شده باشند - یا مجبور شده باشند.

کار معلمان مشاوره دادن به دانش‌آموزان در حین توسعه فکری، رشد و بلوغ آنان است - کمک به آن‌ها در یکپارچه‌سازی رشد اجتماعی، عاطفی و فکری - بنابراین اتحاد این ابعاد گاهی مجزا، توانایی‌های جستجو، درک و استفاده از دانش را به همراه می‌آورد. برای تصمیم‌گیری بهتر در زندگی شخصی خود و برای کمک به جامعه ارزش قائل شوند.

آن‌ها باید آماده و اجازه داشته باشند که در هر زمان و به هر نحوی برای اطمینان از وقوع یادگیری، مداخله کنند. معلمان به جای اینکه خود را صرفاً به عنوان آموزش‌دهنده موضوعات درسی مانند تاریخ، ریاضی یا علوم ببینند، به‌طور فزاینده‌ای درک می‌کنند که باید عشق به یادگیری را نیز در دانش‌آموزان نهادینه کنند. در عمل، این رابطه جدید بین معلمان و دانش‌آموزان شکل مفهوم متفاوتی از آموزش را به خود می‌گیرد. تنظیم نحوه یادگیری واقعی دانش‌آموزان، بسیاری از معلمان را وادار می‌کند که تدریسی را که عمدتاً به نفع آموزش است که دانش‌آموزان را برای ایفای نقش فعال در یادگیری به چالش می‌کشد، رد نکنند.

معلمان ماهر و با تجربه کشف کرده‌اند که چگونه با ارائه موضوعات آموزشی و تربیتی مبتنی بر پروژه مشارکتی، دانش‌آموزان را در فرآیند آموزشی مشارکت دهند. آن‌ها می‌دانند که برای اینکه دانش‌آموزان در آموزش و یادگیری خود مشارکت داشته باشند، برنامه درسی باید با زندگی آنها مرتبط باشد، فعالیت‌های یادگیری باید کنجکاوی طبیعی آن‌ها را درگیر کند و ارزیابی‌ها باید دستاوردهای واقعی را اندازه‌گیری کرده و بخشی جدایی‌ناپذیر از یادگیری باشند.

دانش‌آموزان زمانی که معلمان نقشی در تعیین شکل و محتوای مدرسه به آن‌ها می‌دهند، سخت‌تر کار می‌کنند - به آن‌ها کمک می‌کنند برنامه‌های یادگیری خود را طراحی کنند و تصمیم بگیرند که چگونه نشان دهند که در واقع آنچه را که برای یادگیری توافق کرده‌اند، یاد گرفته‌اند. شغل روزانه معلم، به جای پخش محتوا، طراحی و هدایت دانش‌آموزان از طریق فرصت‌های یادگیری جذاب و متنوع است. مهم‌ترین مسئولیت یک معلم جستجو و ایجاد تجربیات آموزشی معنادار است که به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد مسائل دنیای واقعی را حل کنند و نشان دهند که ایده‌های بزرگ، مهارت‌های قدرتمند و عادات ذهنی و قلبی را که مطابق با استانداردهای آموزشی مورد توافق است، آموخته‌اند.

نتیجه این است که دانش انتزاعی و بی‌اثری که دانش‌آموزان برای حفظ کردن از کتاب‌های درسی غبارآلود استفاده می‌کردند، با مشارکت آن‌ها در ایجاد و گسترش دانش جدید زنده می‌شود.

ابزارها و محیط‌های جدید آموزشی

یکی از قدرتمندترین نیروهای تغییر نقش معلمان و دانش‌آموزان در آموزش، فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات جدید است. مدل قدیمی آموزش بر اطلاعاتی تکیه داشت که سال‌ها از چاپ و نشر آنها می‌گذشت و اطلاعات آنها قدیمی و کهنه بود. معلمان و کتاب‌هایشان منبع اصلی اطلاعاتی بودند که دانش را با یک روش مشخص و معین در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌داد و از تنوع اطلاعات در ارائه مطالب درسی خبری نبود.

اما دنیای امروز مملو از اطلاعات بسیاری از منابع چاپی و الکترونیکی است. وظیفه اساسی آموزش دیگر توزیع حقایق نیست، بلکه کمک به کودکان برای یادگیری نحوه استفاده از آنها با رشد توانایی‌های خود برای تفکر انتقادی، حل مشکلات، قضاوت آگاهانه و ایجاد دانشی است که هم برای دانش‌آموزان و هم برای جامعه مفید باشد. معلمان که از مسئولیت ارائه‌دهندگان اطلاعات اولیه رها شده‌اند، زمان بیشتری برای کار با دانش‌آموزان دارند. بازسازی رابطه بین دانش‌آموزان و معلمان مستلزم این است که ساختار مدرسه نیز تغییر کند. اگرچه هنوز در بسیاری از مکان‌ها عادی است که معلمان را در اتاق‌های بلوک دیواری با دانش‌آموزان هم‌رده سنی که در طول یک ترم هر ساعت در کلاس‌ها چرخش می‌کنند - یا هر سال، در محدوده مدرسه منزوی می‌شوند، این الگو در موارد بسیاری کنار گذاشته شده است و مدارس بیشتری هستند که می‌خواهند به معلمان زمان، مکان و حمایت برای انجام کارهایشان بدهند.

دوره‌های آموزشی طولانی مدت و روزهای مدرسه و همچنین برنامه‌های سالانه سازماندهی مجدد، همگی به عنوان راه‌هایی برای جلوگیری از تقسیم یادگیری به بخش‌های اغلب دلخواه بر اساس زمان محدود امتحان می‌شوند. همچنین، به‌جای گروه‌بندی غیرقابل انعطاف دانش‌آموزان در کلاس‌ها بر اساس سن، بسیاری از مدارس دارای کلاس‌های مختلط هستند که در آن دانش‌آموزان دو یا چند سال را با معلمان یکسان می‌گذرانند.

علاوه بر این، در گروه‌های دانش‌آموزی پویا و توانمند، باید دانش‌آموزان کم‌استعداد هم حضور داشته باشند تا بتوانند در کنار آنها به موفقیت برسند، با این درک که آزمون‌های استاندارد کنونی بسیاری از توانایی‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کنند یا روش‌های متفاوتی را که افراد به بهترین شکل یاد می‌گیرند در نظر نمی‌گیرند، به چالش کشیده می‌شوند. یکی از مهم‌ترین نوآوری‌ها در سازمان آموزشی، آموزش تیمی است که در آن دو یا چند معلم آموخته‌های گروهی از دانش‌آموزان را به اشتراک می‌گذارند. این بدان معنی است که یک معلم تنها دیگر لازم نیست برای همه دانش‌آموزان همه چیز باشد. این رویکرد به معلمان اجازه می‌دهد تا نقاط قوت، علایق، مهارت‌ها و توانایی‌های خود را به بهترین نحو به کار ببرند، زیرا می‌دانند که کودکان از نقاط ضعف خود رنج نمی‌برند، چون می‌دانند فردی با مجموعه‌ای از توانایی‌ها وجود دارد که از آن‌ها پشتیبانی کند.

برای حرفه‌ای کردن تدریس، ما باید نقش‌هایی را که یک معلم ممکن است ایفا کند بیشتر متمایز کنیم. همانطور که یک شرکت حقوقی خوب دارای ترکیبی از کارکنان خوب و ماهر است، مدارس نیز باید دارای ترکیب بیشتری از معلمان باشند که بر اساس توانایی‌ها و سطوح تجربه، سطوح مناسب و مختلفی از مسئولیت‌ها را بر عهده دارند. همچنین، همانطور که بسیاری از کارهای یک وکیل در خارج از دادگاه انجام می‌شود، باید بدانیم که بسیاری از کار معلمان خارج از کلاس درس انجام می‌شود.

مسئولیت‌های جدید حرفه‌ای معلمان

معلمان علاوه بر بازنگری در مسئولیت اصلی خود به عنوان راهبران آموزش دانش‌آموزان، نقش‌های دیگری را نیز در مدارس و حرفه خود بر عهده می‌گیرند. آن‌ها با همکاران، اولیاء دانش‌آموزان، صاحب‌نظران حوزه تعلیم و تربیت و دیگران کار می‌کنند تا استانداردهای واضح و قابل حصولی را برای دانش، مهارت‌ها و ارزش‌هایی که باید از دانش‌آموزان انتظار داشته باشند، تعیین کنند. معلمان در تصمیم‌گیری‌های روزانه در مدارس شرکت می‌کنند، در کنار هم برای تعیین اولویت‌ها کار می‌کنند و با مشکلات سازمانی که بر یادگیری دانش‌آموزان آنها تأثیر می‌گذارد، برخورد می‌کنند.

بسیاری از معلمان وقت خود را در زمینه تحقیق در مورد شیوه‌های تدریس و سؤالات مختلف درباره اثربخشی و تأثیرگذاری آموزشی صرف می‌کنند که این می‌تواند درک، پویایی و یادگیری آنان را گسترش دهد. معلمان اکنون وقت بیشتری برای راهنمایی دانش‌آموزان و همکاران حرفه‌ای خود صرف می‌کنند تا مطمئن شوند فارغ‌التحصیلان مدارس، برای چالش‌های پیچیده جامعه آماده هستند.

اختراع مجدد نقش معلمان در داخل و خارج از کلاس درس می‌تواند منجر به مدارس بهتر و دانش‌آموزانی با توانمندی و اثربخشی بهتر شود. اما اگرچه ریشه‌های چنین پیشرفت‌هایی در مدارس امروزی جا افتاده است، آن‌ها برای رشد و تغییر واقعی چشم‌انداز یادگیری به پرورش مداوم نیاز دارند. مدیران مدرسه و مسئولان آموزش و پرورش باید نقش و جایگاه خود را در روند آموزش و تربیت دانش‌آموزان بازنگری و اصلاح نمایند و نقش حمایتگری از معلمان را بر عهده بگیرند تا معلمان با آزادی و اعتماد به نفس بیشتر بتوانند دانش‌آموزانی کنجکاو، پرسشگر، نقاد، توانمند، اثربخش و مؤثر برای خود و آینده جامعه تربیت نمایند.

مقام و منزلت معلم

در نتیجه، معلمی یک شغل حرفه‌ای، فنی و چند وجهی با کارکردهای مختلف است که مهم‌ترین کارکرد آن انتقال علم و دانش روز به دانش‌آموزان و در نهایت یادگیری بهتر و مؤثرتر دانش‌آموزان در روند تعلیم و تربیت است. آگاهی معلمان از شرایط و مقتضیات جامعه برای ایجاد درک و فهم مشترک در دانش‌آموزان نسبت به محیط اطراف و رویدادهای جامعه، می‌تواند آنان را در تربیت دانش‌آموزان خلاق، نوآور، مسئولیت‌پذیر و مؤثر در ایجاد تحول در جامعه کمک کند.

این مهم جز با حمایت از معلم و حفظ شان، جایگاه، عزت و حرمت آنان ممکن نیست، چون معلم محور اصلی تحرک اجتماعی و فرهنگی در جامعه است که دست‌پرورده‌های آنان فردای جامعه را رقم می‌زنند. معلم در کشورهای دیگر از بالاترین جایگاه و ارزش اجتماعی برخوردار است به‌طوری‌که هیچ شغلی به اندازه معلم دارای ارزش و اعتبار نیست. رفع غفلت مزمن نسبت به معلم و سیستم آموزشی و آسیبی که از این راه به نظام آموزشی و تربیتی فرزندان این مرز و بوم در آینده وارد می‌کند، غیر قابل جبران است، چون آینده در دست پرورش‌یافتگان امروز است که به وسیله معلم برای پذیرش مسئولیت‌های فردا تربیت می‌شوند.

پس حفظ شان، حرمت و جایگاه معلمان باید به یک دغدغه ملی تبدیل شود تا حرمت معلم حفظ شود. دانش‌آموز به خانواده خود حرمت نخواهد گذاشت، تا شان و جایگاه معلم حفظ نشود هیچ فردی قدر و منزلت دیگر انسان‌ها را نخواهد فهمید. چون معلم است که قدر، ارزش و منزلت‌ها را برای دانش‌آموزان در کلاس درس تبیین می‌کند که چطور باید حرمت خانواده، بزرگترها، همسایه‌ها و در نهایت انسان‌ها را نگه‌داشت. پس حرمت معلم یعنی حرمت جامعه و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم؛ این مهم را کشورهای دیگر به خوبی به آن پی برده‌اند و آن را عملی کرده‌اند.

هر جامعه‌ای که قدردان خدمات و منزلت معلم باشد، آن جامعه در راه رسیدن به اهداف موفق‌تر و منسجم‌تر حرکت خواهد کرد. معلم آبرو و تمام توان خود را برای تربیت دانش‌آموزان خلاق، مسئولیت‌پذیر، تأثیرگذار و کارآمد می‌گذارد. معلم هر چه دارد در طبق اخلاص می‌گذارد و به میدان می‌آورد تا دین خود را به فرزندان این مرز و بوم ادا کند، این نیازمند حمایت ملت، دولت و مجلس از اوست تا دلگرم باشد برای ساختن آینده‌ای بهتر برای کشور.

*معلم ابتدایی بخش فیروزان(بخش خزل شهرستان نهاوند)

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار