گذری بر زندگی معلم شهید محمد زراستوند
اراک (پانا) - شهید محمد زراستوند از زمان دانشگاه مقلد امام خمینی (ره) شده بود و با شروع جنگ تحمیلی در حالی که از اعضای شورای فرماندهی سپاه شهر اراک و مسئول واحد عقیدتی بود به مناطق جنگی اعزام شد.
شهید محمد زراستوند هفدهم تیر سال ۱۳۳۳ در شهرستان اراک چشم به جهان گشود؛ یک بهار از عمرش نگذشته بود که پدر خود را که چندین سال متوالی در بستر بیماری بود، از دست داد و ادامه زندگیاش با دو برادر و یک خواهر یتیم به دست مادرش که زنی پارسا و با تقوا بود، سپرده شد.
مادر محمد علاوه بر خانهداری از طریق قالیبافی به طور شبانهروز تلاش میکرد تا معیشت خانواده را تأمین کند، او با تلاشی ستودنی چهار فرزندش را بزرگ کرد و به موقعیتهای مناسب اجتماعی رساند.
محمد با حمایتهای مادی و معنوی و در سایه تلاش مادرش به مدرسه، دبیرستان و دانشگاه راه یافت و در آزمون سراسری شرکت کرد و در رشته زمینشناسی دانشگاه تهران قبول شد و به تحصیل پرداخت؛ بعد از ورود به دانشگاه مقلد امام خمینی(ره) شد و به فعالیتهای مذهبی و مبارزات انقلابی با حکومت شاه خائن روی آورد و چندین مرتبه در این رابطه توسط مأموران حکومتی دستگیر شد و مورد شکنجه قرار گرفت و در مبارزات خیابانی در شهرهای تهران و کرج شرکت داشت.
یک سال قبل از پیروزی انقلاب کتابخانهای را در فردیس کرج تأسیس کرد که امروز چند هزار نفر عضو دارد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا در جهاد سازندگی(سابق) مشغول خدمت شد و پس از آن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و انس و علاقه او به قرآن کریم مثالزدنی بود و در کنار پاسداران و بسیجیان در هر فرصتی به تشریح و تفسیر این کتاب آسمانی میپرداخت.
از شروع جنگ تحمیلی در حالی که از اعضای شورای فرماندهی سپاه شهر اراک و مسئول واحد عقیدتی بود به مناطق جنگی اعزام شد و پس از مجاهدتهای بسیار در راه پیشرفت اسلام ناب محمدی(ص) در ۵ آبان سال ۱۳۶۰ در کنار پل سابله در کربلای بستان به شهادت رسید و پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامه شهید
«یقین بدانید که این انقلاب به انقلاب جهانی امام مهدی(عج) متصل خواهد شد و دل قوی دارید و فعالیتهای خود را بیشتر و شتاب کنید که قافله شهیدان پیام خود را نوشتند و به سوی پروردگار خویش شتافتند و عجب شیرین است لقای خدا و عجب ننگ است قفس دنیا.»
ارسال دیدگاه