امالبنین محمدی*
به بهانه فوت یک دانشآموز مدرسه فرزانگان
خانم معلم در دفتر تنها بود که پسر کوچکی، آرام در دفتر را باز کرد و با لحن محتاطی او را صدا کرد خانم معلم او را شناخت، اما بدون آن که بخواهد نارضایتی خودش را به رویش بیاورد، گفت: تو در امتحان نمره ۹ گرفتی و تنها کسی هستی که نمره قبولی نگرفته.
پسرک با خجالت و در حالی که صورتش سرخ شده بود سرش را بلند کرد و گفت: خانم معلم میشود ... میشود یک نمره به من ارفاق کنید؟ خانم معلم با عتاب مادرانه ای سرش را تکان دادو گفت: یک نمره ارفاق کنم؟
این ممکن نیست من طبق جوابهایی که در برگه امتحانات نوشتهای به تو نمره دادهام او اضافه کرد: نگران نباش، من که نمیخواهم به خاطر ضعف در امتحان، تو را تنبیه کنم. تو باید در امتحان بعد تلاش بیشتری کنی و نمره بهتری بگیری.
پسر با صدایی که نشان میداد خیلی ترسیده گفت: اما مادرم کتکم میزند. خانم معلم ساکت شد، او آرزوی والدین رادرک می کرد که می خواهند بچههایشان بهترین نمره ها را کسب کنند و موفق باشند ، از طرفی نمیتوانست در برابر بچه های بازیگوشی که در امتحاناتشان ضعیف هستند، نرمش نشان دهد. اما یک موضوع دیگر هم بود، او میدانست که کتک خوردن بچه ها هم هیچ کمکی به تحصیلشان نمیکند و حتی تاثیر منفی آن ممکن است آنها را از تحصیل باز دارد. نمیدانست چه تصمیمی بگیرد یک نمره ارفاق بکند یا نه، او در کار خود جدا اصول را رعایت می کند اما به هرحال قلب رئوف مادرانه هم داشت .
نگاهی به پسرک کرد هنوز تمام تن پسرک از ترس می لرزید و به گریه هم افتاده بود عاقبت رو به پسرک کردو گفت: ببین! این پیشنهادم را قبول می کنی یا نه؟ من به ورقهات یک نمره ارفاق نمیکنم ، فقط میتوانم یک نمره به تو قرض بدهم، تو هم باید در امتحان بعدی ۲ برابر آن را یعنی ۲ نمره، به من پس بدهی خوب است؟
پسرک با شادی گفت: چشم! من حتما در امتحان بعدی ۲ نمره به شما پس می دهم او با خوشحالی از خانم معلم تشکرکرد و رفت از آن پس برای این که بتواند در امتحان بعدی قرضش رابه خانم معلم پس بدهد ، با دقت زیادی درس می خواند تا اینکه در امتحان بعد نمره بسیار خوبی کسب کرد . از طرف مدرسه به او جایزه ای داده شد . از پس آن درس که خانم معلم به او داده بود ، مقطع دبیرستان را با نمرات عالی پشت سرگذاشت و وارد دانشگاه شد. او همیشه ماجرای قرض نمره را برای دوستانش تعریف می کند و از بازگویی آن همیشه هیجان زده میشود زیرا میداند که نمره ای که خانم معلم آن روز به او قرض داد سرنوشتش را تغییر داد.
آن پسرک جوان اکنون جزء ده ثروتمند دنیاست ...
مراقب تاثیر تصمیماتمان برسرنوشت افراد باشیم و کمک کنیم به کاهش اضطراب در فرزندمان.
اضطراب امتحان، یکی از اضطرابهای موقعیتی است که با عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و دانشجو در مراکز آموزشی رابطه تنگاتنگ دارد. اگر اضطراب عکسالعمل نسبت به شرایط زمان و مکان باشد نه تنها بیماری نبوده بلکه ممکن است سازنده باشد. مثلاً دلهره موقع امتخانات درسی و یا اضطراب دیر رسیدن به فرودگاه و یا ایستگاه قطار نمونههایی از اضطراب سازنده هستند.
دانشآموزان در ابتدا از امتحان، اضطراب شدیدی ندارند، اما بعضا برخورد معلمان، مربیان و والدین و ارزشگذاری بیش از حد برای امتحان و تاثیر سرنوشتسازی که برخی امتحانات بر زندگی دارند باعث شده عامل اساسی درایجاد شکلگیری و افزایش اضطراب در امتحان به وجود آید.
تمامی عوامل موثر در ایجاد اضطراب امتحان را می توان در یک طبقه بندی کلی به سه دسته عوامل فردی و شخصیتی، عوامل آموزشگاهی - جامعه ای و عوامل خانوادگی تقسیم کرد که در اینجا به دلیل نبود مجال کافی عوامل آموزشگاهی - جامعهای را به اختصار توضیح خواهم داد:
خواستهای معلمان : خواستهای متناسب و واقع گرایانه معلم از دانش آموز در پیشرفت تحصیلی او نقش مهمی دارد. معلمان باید از دانش آموزان انتظار داشته باشند که بیش از پیش عملکرد خود را بهبود بخشند، اما هرگونه انتظار نابجا می تواند به فشار روانی و در نتیجه اضطراب در دانش آموزان منجر شود. همچنین ممکن است توقعاتی را در معلم موجب گردد که اگر خارج از توان دانش آموزان باشد، باعث بروز اضطراب در وی شود.
حذف بجای ازمون مدارس تیزهوشان که این روزها در صدر اخبار رسانه های داخلی قرار گرفته نکته قابل تاملی است که برخی سودجویان سیاسی و اقتصادی چند ماهیست قصد دارند آن را به چالش بکشند.
آنچه محرز است این است که با تحولات صورت گرفته در نظام آموزشی از جمله تغییر آن از کمی و نمره ای به نظام کیفی و توصیفی در رابطه با آزمون های ورودی دوره متوسطه همیشه چالشهایی وجود داشته است به طوری که دانش آموزانی که تحت سیستم کیفی توصیفی تعلیم می بینند در پایه ششم خود رادر معرفی رقابتی سهمگین که کم از کنکور دانشگاه ها برای این کودکان ندارد می یابند.
شرایط زمانی سخت تر می شد که اصرار خانوادهها به دلایل مختلف ازنگرانی نسبت به آینده فرزند تا چشم و هم چشمی فشار برروی دانش اموزان را افزون می کرد.این چنین بود که فرزندان عزیزمان تمام نشاط کودکیاش را در استرس و لابلای تست ها و کلاسها به جا میگذاشت و با شرکت در ازمون های ورودی این مدارس، مهر پایان به دوران کودکی خود میزد، حال با موفقیت یا سرخوردگی از شکست.
بیاییم اجازه دهیم کودکان ما از زندگی لذت ببرند و مدرسه را مرکز یادگیری مهارتهای اساسی زندگی کنیم و معصومهها و رضاهای کشورمان را در نوجوانی از دامن مرگ ناگهانی و ناشی از اضطراب و استرس برهانیم.
به امید آن روز
*مدیر آموزش و پرورش ناحیه دو ساری
ارسال دیدگاه