اسکار گاهی حالت خیریه دارد
تهران (پانا) - نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «تمام پولهای جهان» ساختهی ریدلی اسکات پس از نمایش در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، مازیار فکری ارشاد که در این نشست به عنوان منتقد، میهمان محمدرضا مقدسیان بود این فیلم را که در سال ۲۰۱۷ ساخته شده اثری متوسط اما سرگرمکننده دانست و گفت: فیلم بیشتر از آنکه خودش مهم باشد حواشی آن را مهم کرده است. فیلم کاملاً بد نیست و ارزشهایی دارد اما حاشیهها بیشتر باعث مطرح شدن آن شد.
مقدسیان نیز با اشاره به اینکه کوین اسپیسی که بنا بود در فیلم نقش «گتی» را ایفا کند اما به خاطر رسوایی اخلاقی از پروژه کنار گذاشته شد و کریستوفر پلامر جایگزین او شد و اسکار گرفت گفت: به نظر میرسد پلامر به عنوان یک چهرهی نامدار در لحظات پایانی به پروژه اضافه شد تا پروژه جمع شود و به سرانجام برسد و اسکاری هم که به او تعلق گرفت بیشتر حالت قدردانی از یک عمر فعالیت هنری داشت و علاوه بر آن عاملی بود که به فروش فیلم کمک کند.
فکری ارشاد با تأکید بر اینکه با یک فیلم متوسط طرفیم گفت که کوین اسپیسی بازیگر بسیار توانمندی است اما پلامر هم با ۵۰ سال سابقهی بازی در هالیوود بازیگر کارکشتهای است. اما سبک کار این دو نفر با هم تفاوت دارد و گذشته از ریزهکاری های بازی اسپیسی، حضورش تفاوت چندانی در فیلم ایجاد نمیکرد.
در ادامه مقدسیان با اشاره به ویژگیهای شخصیتی کاراکتر اصلی فیلم که ثروتمندترین فرد جهان و فردی خبیث است گفت: بازی پلامر نمیتواند خباثت کاراکتر را به بیننده منتقل کند و شیوهی بازی، بیان و زبان بدن او منطبق با نقش نیست و اسپیسی بیشتر مناسب نقش بود.
مازیار فکری ارشاد نیز با تایید این حرف مقدسیان افزود: اسکار گاهی حالت خیریه دارد و برای آقای پلامر هم حکم یک قدردانی داشت اما او بازیگر توانمندی است و چند حرکت در فیلم دارد که به خوبی معرفی کاراکتر است. تفاوت بازی در سینما و تئاتر اینجا مشخص میشود که در سینما بازیگر هر قدر قدرتمند باشد بدون دکوپاژ و میزانسن درست کارگردان دیده نمیشود.
مقدسیان نیز با اشاره به اینکه ریدلی اسکات کارگردان بزرگی است و کارنامهی پرباری دارد گفت: او در سالهای اخیر چند فیلم متوسط را کارگردانی کرده و فکری ارشاد در ادامه حرف او گفت: او در ۱۰ - ۱۵ سال اخیر تبدیل شده به کارگردان بزرگی با رزومهی قوی که پروژههای بزرگ را میگیرد و یک فیلم متوسط تحویل میدهد که نمی شود به عنوان یک منتقد از آن ایراد نگرفت و در عین حال نمیشود از آن متنفر بود. در این فیلم هم همینطور است؛ گرههای روایتی خیلی سادهاند اما هرچقدر جلو میرویم این گرهها بسادگی اما بطور باورپذیر عمیق میشوند و قصه پیچیده میشود و قضیه برای مخاطب جذاب میشود.
او با گفتن اینکه ریتم فیلم بسیار مناسب است، افزود: با این حال ضعف اساسی فیلم در پایانبندی آن است که مبتلا به اکثر فیلمهای امروز هالیوودی است. فیلم شروع خوبی دارد و به شیوهای متفاوت روایت میشود اما در آخر فیلم، اتفاقات باورپذیر نیست و نقش حادثه خیلی پررنگ میشود.
مقدسیان نیز در همین باره گفت در سکانسهای نهایی انگار کارگردان خسته بوده و حوصله نداشته و اتفاقات سرهمبندی شده تا فیلم تمام شود و گویا او وسواسی که در فیلمهایی مثل «هانیبال» و «گلادیاتور» داشته را دیگر ندارد.
فکری ارشاد نیز گفت این ضعف مربوط به نیم ساعت پایانی فیلم است و تا دقیقهی ۹۰ فیلم خوب و پویاست اما در نیم ساعت آخر، فیلم از دست میرود منطقه روایت لنگ میزند و اتفاقاتی میافتد که در بخشهای قبلی فیلم زمینهای نداشته است.
فکری ارشاد در ادامه با بیان اینکه فیلمسازانی مثل اسکات امضای خاص خود را ندارند، گفت: این فیلمسازان مطابق با استانداردهای کلاسیک هالیوود کار میکنند، با این حال در جاهایی مثل نماهای داخلی و زوایای دوربین که پای دکوپاژ و میزانسن به میان میآید، ردپای اسکات بخوبی دیده میشود. تفاوت اسکات با اسپیلبرگ و نولان و فینچر همینجاست که او به استانداردها پایبند است اما آنهای دیگر، جهانبینی خاص خود را به تمام فیلم وارد میکنند اما اسکات تنها یک اپراتور مجرب است.
مقدسیان در ادامه ضعفهای ساختاری فیلمنامه را به چالش کشید و گفت: در این صورت احتمالاً تفاوت باید در فیلمنامه باشد که باعث میشود فیلم نهایی خوب باشد یا بد؛ فیلمنامه کمی پراکنده و نامنظم است و موقعیتها و عمق پیدا نمیکنند.
فکری ارشاد نیز درباره فیلمنامه فیلم گفت: فکر میکنم اسکات خواسته نوآوری کند که موفق عمل نکرده؛ شیوهی روایت از نظر ساختاری شبیه فیلمهای جاسوسی است اما فیلم تریلر است که رفته رفته معمایی میشود. اسکات خواسته یک نوآوری بینژانری کند اما از جایی به بعد دیگر این کار را رها کرده است و به نظر این نوآوریها از جنس فیلم نیست و از بدنهی اصلی فیلم بیرون میزند. به هر حال فیلمنامه از منظر روایت قابل بحث و بررسی است اما علیرغم جذابیت آن، شور اشتیاق اولیهی تماشای فیلم را ارضا نمیکند و مخاطب را ناامید میکند.
او افزود: فیلم مبتنی بر مقداری راز و دروغ و پنهانکاری است که هر لحظه یکی از آنها رو میشود. بدون شک استاد مسلم این شیوه اصغر فرهادی است و اسکات خواسته چنین کاری بکند اما آنقدر ناشیانه عمل کرده که به فیلم لطمه زده و نقطهضعف فیلم ناشی از بلند پروازی خامدستانهی ریدلی اسکات است.
ارسال دیدگاه