عاطفه بزرگنیا
از «بای سیکل ران» تا «آواز قو» مهرپویا چگونه جاودانه شد
تهران (پانا)- –چهارم خرداد بیستوششمین سالروز کوچ آوازهخوانی است که صدای بم او در آهنگهای «مرگ قو» و «قبیله لیلی» در خاطره فارسیزبانان جاودانه شده است.
نخستین بار در اواخر دهه ۱۳۳۰ بود که آهنگ «مرگ قو» نام عباس مهرپویا را برسر زبانها انداخت: شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد/ فریبنده زاد و فریبا بمیرد/ شب مرگ، تنها نشیند به موجی/ رود گوشهای دور و تنها بمیرد... شاعر این غزل مهدی حمیدی شیرازی بود. همان شاعری که شاملو شعر معروفش «برای خون و ماتیک» را در اعتراض به او و یکی از اشعار او سروده و درشعرش او را دلقک و دریوزه خطاب کرده است: بگذار عشقِ اینسان/ مُردارْوار در دلِ تابوتِ شعرِ تو ـ تقلیدکارِ دلقکِ قاآنی ــ گندد هنوز و/ باز/ خود را/ تو لافزن/ بیشرمتر خدای همه شاعران بدان!... بگذریم؛ با انتشار مرگ قو، حمیدی که البته شهرتی میان اهل ادب داشت، تبدیل به چهره ای شناخته شده برای مردم عادی شد. ترانه «مرگ قو» گرچه نقطه عطفی در موسیقی پاپ ایرانی بود، نقطه آغاز مهرپویا نبود.
عباس مهرپویا در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد و کار را از هیجده سالگی از تالارهای تئاتری از جمله «جامعه باربد» آغاز کرد ولی بعد مسیرش را به سمت موسیقی عوض کرد. ابتدا نواختن عود را نزد یک نوازنده عرب آموخت و بعد بدون آموزگار به سراغ گیتار رفت. کمی که به راه افتاد، از سر تصادف با «آروین موره» گیتارنواز معروف اسپانیایی آشنا شد که در آن ایام در تهران به سر می برد. نخستین کار جدیاش در گیتارنوازی اجرای قطعهای به نام «کلبه سرخپوستان» با گیتار الکترونیکی در انجمن هنری تهران به سال ۱۳۳۶ بود. گفته میشود مهرپویا نخستین کسی بود که گیتار برقی را وارد ایران کرد و همزمان به نواختن آن پرداخت. بعد از این دوره بود که با انتشار قطعه «مرگ قو» صدای باس - باریتون مهرپویا، که اندوهی باستانی در خود داشت، مورد توجه اهالی موسیقی و مجامع روشنفکری قرار گرفت.
سفری از گیتار به سیتار
شوق جهانگردی و علاقه به هنر و موسیقی مشرق زمین او را در اوایل دهه ۱۳۴۰ به هندوستان کشید. همان زمانی که زنگ سیتار به موسیقی بیتلها هم رسیده بود، عباس مهرپویا برای فرا گرفتن این ساز راهی سفر هند شد. سازی که میگویند امیرخسرو دهلوی آن را از ایران به هند برده است. گفته میشود، مهرپویا در این سفر با «راوی شانکار» سیتارنواز برجسته هندی و چهره مشهور بینالمللی آشنا شد و چیزهایی هم از او فراگرفت؛ اما معلم مستقیمش محمودمیرزا بوده است.
نوای غمانگیز و جادویی سیتار مهرپویا در ترانه معروف «آسمان میگرید امشب» به گوش اغلب هموطنان ما رسیده است؛ البته این هنرمند ترانههای دیگری نیز با سیتار خوانده است. در سال ۱۳۹۲ درست ۲۱ سال بعد از مرگ مهرپویا آلبوم « آسمان میگرید امشب» شامل مجموعه ای از آهنگهای معروف این خواننده در ایران منتشر شد.
آثار جاودان مهرپویا
در سال های پایانی دهه چهل، ترانههای دیگری از او به بازار آمد که برخی از آنها در جامعه روشنفکری فراگیر شد. غروب پاییز، ساز غمگین، قایقران، آسمان می گرید امشب، کولی گلفروش، گیتار من و قبیله لیلی از ترانه های شهرتیافته اوست.
ترانه «قبیله لیلی» شاید خاطرهانگیزترین اثر این هنرمند است که با شعری از پرویز وکیلی در سالهای دهه ۴۰ منتشر شد و تا امروز در خاطر فارسیزبانان دنیا جاودانه ماند: حدیث عشق من و تو/ حدیث ابر بهاری/ به من چه می رسد ای دوست/ از این همه غم و زاری/ تو از قبیله لبخند/ من از قبیله اندوه/ فضای فاصله صد آه/ فضای فاصله صد کوه/ تو از قبیله لیلی/ من از قبیله مجنون/ تو از سپیده و نوری/ من از شقایق پر خون...
بعد از انقلاب
آموزشگاه موسیقی مهرپویا پس از انقلاب اسلامی تعطیل شد. در این سالها مهرپویا در کسوت سکوت در ایران و در کنار خانواده اش زندگی کرد. صدای سیتار مهرپویا آخرین بار در موسیقی متن فیلم بایسیکل رانِ مخملباف در همکاری با مجید انتظامی بهگوش رسید.
مهرپویا در ۴ خرداد ۱۳۷۱ در ۶۴ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان، پس از تحمل دو سال بیماری درگذشت. پیکر او در امامزاده عبدالله شهرری با حضور جمعی از هنرمندان و دوستدارانش به خاک سپرده شد.
ارسال دیدگاه