در گفتوگو با پانا؛
روایت پویان جناتی از حضور در نمایش نوشتن بی مرز باریک
تهران (پانا) - پویان جناتی، خواننده و بازیگر، در جدیدترین تجربهاش روی با ایفای نقش در نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» به کارگردانی مهدی رکنی، نقشی چالشبرانگیز را ایفا میکند که بین خنده و عصبانیت مخاطب در نوسان است. او از پیچیدگیهای این نقش، مفهوم عمیق نمایش و تجربه تعامل با گروه اجرایی سخن میگوید.

پویان جناتی، بازیگر نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» نقشی چالشبرانگیز را ایفا میکند که بین خنده و عصبانیت مخاطب در نوسان است، با وی گفتوگویی داشتیم که میتوانید در مطلب ذیل بخوانید.
چه عواملی موجب شد که حضور در نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» را بپذیرید؟
پیشنهاد همکاری از سوی مهدی رکنی، که همواره کار کردن با او برایم جذاب بوده، اولین دلیل بود. هوشمندی، خلاقیت و دقتی که در کارهایش دارد، باعث میشود نتوان پیشنهادش را رد کرد. علاوه بر آن، متن زیبا و بینقص نمایش و تأثیرات اجتماعیاش برایم بسیار اهمیت داشت.
نقشی که در این نمایش ایفا میکنید، چه ویژگیها و پیچیدگیهایی دارد؟
نقشم بار طنز نمایش را به دوش میکشد؛ اما بدون آنکه مستقیماً برای خنداندن تماشاگر تلاش کند. این کاراکتر رفتارهایی دارد که ممکن است عجیب یا حتی آزاردهنده به نظر برسد و چالش اصلی این بود که مخاطب بتواند با او همذاتپنداری کند؛ از او عصبانی شود، به او بخندد و گاهی حتی دوستش داشته باشد. این ترکیب احساسات، پیچیدگی نقش را چند برابر میکرد.
عنوان نمایش «نوشتن بر مرز باریک نیاز» برای شما چه مفهومی دارد؟
مرز باریک همیشه با دلهره و ترس همراه است و وقتی واژه «نیاز» به آن اضافه شود، مفهوم عمیقتری پیدا میکند؛ مفهومی که به نیازهای ابتدایی انسانی گره خورده است. این عنوان بهخوبی فضای اثر را توصیف میکند؛ جایی که فاصله پیروزی و شکست، شادی و غم، به حداقل میرسد.
با توجه به اینکه نمایش قبلاً با عنوان «مهندس واشینگ کلوز» اجرا شده بود، آیا تغییری در رویکرد کارگردانی یا روایت احساس کردید؟
نمایش پختهتر و کاملتر شده است. اینکه شخصیت اصلی یک مرد است، به شکنندگی او عمق بیشتری بخشیده است. شکستن یک مرد روی صحنه میتواند تأثیرگذارتر باشد، چون گاهی جامعه از مردان انتظار ندارد زانو بزنند یا گریه کنند؛ در حالیکه آنها هم حق دارند خم شوند و بشکنند.
فرآیند آمادهسازی نقش برای شما چگونه بود؟
بزرگترین دغدغه ما با مهدی رکنی، «لوده» نشدن کاراکترم بود. با توجه به لحن و صدای خاصم، باید به دقت در جزئیات نقش کار میکردیم تا باورپذیر شود.
تعاملتان با گروه اجرایی چگونه بود؟
بینظیر. گروهی حرفهای، همدل و همراه که واقعاً برای رسیدن به هدف مشترک تلاش میکنند. فضای تمرینها بسیار مثبت و انگیزهبخش بود.
تماشاگران چگونه با نمایش ارتباط برقرار میکنند؟
تا امروز بازخورد منفی نداشتیم و خوشبختانه ۹۹ درصد واکنشها مثبت بوده. نکتهی برجستهی اجرا، درگیر شدن مخاطب در طول قصه است؛ نه فقط در یک بخش خاص.
لحظهای خاص در تمرینها یا اجراها وجود داشت که برایتان بهیادماندنی باشد؟
آنقدر لحظات تأثیرگذار داشتیم که در این مجال نمیگنجد...
ایفای نقش در تئاتر چه تفاوتهایی با سایر مدیومها دارد؟
در تئاتر انرژی مخاطب را بهطور مستقیم حس میکنی. این تبادل دائم حس، برای من بسیار هیجانانگیز و متفاوت است.
آیا این نقش تأثیری در رشد شخصی یا حرفهای شما داشته است؟
راستش نه چندان. کاراکتر این نمایش با من تفاوت زیادی دارد و ترجیح میدهم جای او نباشم. هرچند تجربهای متفاوت و قابل تأمل بود.
اگر فرصت نوشتن یا کارگردانی نمایشی را داشتید، به چه موضوعی میپرداختید؟
حتماً سراغ مفاهیمی میرفتم که در دل مردم جاریاند. جملهای که همیشه با من است: «اونی که بخواد بمونه راهشو پیدا میکنه، اونی که بخواد بره بهونشو...» و قطعاً روزی اجرایش خواهم کرد.
چه معیارهایی برای انتخاب نقشها دارید؟
نقش باید چالشبرانگیز باشد و در بطن قصه تأثیرگذار. این دو ویژگی برایم در اولویت هستند.
اگر مخاطب قرار باشد با پیامی خاص سالن را ترک کند، ترجیح میدهید آن پیام چه باشد؟
«حواسمون باشه»... گاهی بدون آنکه متوجه باشیم، به دیگران آسیبی میزنیم که شاید جبرانناپذیر باشد.
ارسال دیدگاه