به‌آفرین عزیزی*

یکی از اصول مهم در مستندسازی، انتخاب زاویه دید مناسب است

در «چاو»، زاویه دید نه ترحم‌آمیز است و نه صرفاً توصیفی، بلکه تلاش می‌کند تجربه مادری نابینا را از زاویه‌ای نشان دهد که امید و توانمندی او را برجسته کند

در دل روایت‌های مستند، گاه داستان‌هایی نهفته است که با دیدنشان نمی‌توان بی‌تفاوت ماند؛ داستان‌هایی که از اراده، امید و انسانیت می‌گویند. مستند «چاو» ساخته مهدیه سادات محور، دقیقاً چنین اثری است. این فیلم نه‌تنها یک روایت از زندگی یک مادر نابینا، بلکه یک تصویر جسورانه از توانایی انسان برای ایستادن در برابر دشواری‌ها است.

کد مطلب: ۱۵۲۵۰۱۲
لینک کوتاه کپی شد
یکی از اصول مهم در مستندسازی، انتخاب زاویه دید مناسب است

در سینما، مخصوصاً در مستندهای شخصیت‌محور، یکی از تکنیک‌های مهم، نمایش «دنیای درونی» شخصیت است. در «چاو»، کارگردان با انتخاب نماد چشم (چاو)، به شکلی استعاری دنیای احساسی و نگرانی‌های مادر نابینا را بازنمایی کرده. این انتخاب هوشمندانه باعث می‌شود مخاطب به لایه‌های پنهان زندگی شخصیت‌ها نفوذ کند.

از همان لحظه‌ای که صدای گرم و تصویر دلنشین الهام به مخاطب معرفی می‌شود، مشخص است که «چاو» قصد ندارد یک داستان ترحم‌برانگیز باشد. برعکس، فیلم پر است از لحظات ناب انسانی که قدرت زنانه و مادرانه را به نمایش می‌گذارد. این نگاه دقیقاً همان چیزی است که سینمای مستند امروز، به‌ویژه در روایت‌های مرتبط با زنان، به آن نیاز دارد، تمرکز بر توانمندی به جای ترحم.

الهام، قهرمان داستان و همسرش سیامک، با تصمیمی دشوار روبرو می‌شوند، آیا فرزندی به دنیا بیاورند که شاید مانند خودشان با محدودیت بینایی مواجه باشد؟ این سوال، بار احساسی عظیمی را بر دوش آنها می‌گذارد. اما در پس این نگرانی‌ها، عشقی عمیق و نیرویی وصف‌ناپذیر وجود دارد که آنها را به پیش می‌راند.

یکی از اصول مهم در مستندسازی، انتخاب زاویه دید مناسب است. در «چاو»، زاویه دید نه ترحم‌آمیز است و نه صرفاً توصیفی، بلکه تلاش می‌کند تجربه مادری نابینا را از زاویه‌ای نشان دهد که امید و توانمندی او را برجسته کند. این رویکرد به مخاطب اجازه می‌دهد که فراتر از محدودیت‌ها، قدرت شخصیت را ببیند.

یکی از راه‌های برقراری ارتباط با مخاطب، نمایش ترس‌های مشترک انسانی است. در «چاو»، اضطراب مادر از احتمال نابینا بودن فرزند، یکی از نقاط عطفی است که مخاطب را به تأمل درباره نگرانی‌های مادرانه وادار می‌کند.

تناقض‌های دراماتیک، عنصر حیاتی در داستان‌سرایی سینمایی هستند. در «چاو»، تناقض بین ناتوانی جسمی (نابینایی) و توانمندی احساسی و مادرانه، یک تقابل دراماتیک قوی ایجاد می‌کند که داستان را جذاب‌تر و تأثیرگذارتر می‌سازد.

فیلم با هوشمندی اضطراب مادرانه را به تصویر می‌کشد. این اضطراب نه تنها ناشی از مسئولیت مادری، بلکه از ترس مواجهه با آینده‌ای نامعلوم برای فرزند است. الهام به‌خوبی می‌داند که اگر فرزندش نابینا باشد، زندگی او با چالش‌هایی روبه‌رو خواهد شد که خودشان به‌خوبی آن را تجربه کرده‌اند.

این نگرانی، لحظات درخشانی را در فیلم خلق می‌کند؛ لحظاتی که مادرانه‌ترین احساسات را به تصویر می‌کشد. از سکانس‌هایی که الهام در سکوت به آینده فرزندش فکر می‌کند، تا صحنه‌هایی که با همسرش درباره توانایی‌ها و محدودیت‌های زندگی خودشان حرف می‌زند. دوربین در اینجا به زیبایی توانسته تردیدها، امیدها و اضطراب‌های الهام را در قالب حرکات و سکوت‌هایش روایت کند.

دوربین در مستند «چاو»  به مثابه شاهد و شبیه همراهی است که مخاطب را به دنیای سوژه نزدیک می‌کند. در لحظات کلیدی فیلم، دوربین با الهام و سیامک هم‌قدم می‌شود و چالش‌های بارداری، نگرانی‌ها و تصمیم‌های دشوارشان را بی‌پرده اما با احترام به نمایش می‌گذارد. این احترام به سوژه، یکی از ویژگی‌های مهم کارگردانی مهدیه سادات محور است.

یکی از توصیه‌های مهم ورنر هرتسوگ، مستندساز برجسته، درباره خلق جهان سوژه و ارتباط‌گیری با آن‌ها در فیلم مستند این است:

"خود را به زندگی سوژه نزدیک کنید، اما به چشم‌ها و قلب او احترام بگذارید."

هرتسوگ تأکید می‌کند که مستندساز باید همدلانه به سوژه نزدیک شود و تلاش کند تا جهان او را از درون کشف کند، نه صرفاً از بیرون به آن نگاه کند. او می‌گوید برای این کار باید زمان بگذارید، اعتماد بسازید، و با احترام به حریم شخصی سوژه، اجازه دهید داستان از دل زندگی او بیرون بیاید.

این فرآیند شامل صبر و مشاهده عمیق است؛ یعنی نه تنها گوش دادن به کلمات، بلکه دیدن حرکات، احساسات و لحظات سکوتی که شخصیت سوژه را می‌سازند. هرتسوگ همچنین بر اهمیت وفاداری به روح سوژه، حتی اگر این وفاداری به معنای بازسازی خلاقانه برخی لحظات باشد، تأکید دارد تا فیلمی ساخته شود که هم به سوژه احترام بگذارد و هم تجربه‌ای سینمایی جذاب باشد.

چیزی که بیش از همه در «چاو» من را تحت تأثیر قرار داد، توانایی کارگردان در نمایش قدرت زنانه بود. این فیلم، مادرانگی را از زاویه‌ای تازه روایت می‌کند، مادرانی که نه تنها بار فرزندآوری، بلکه بار نگاه سنگین جامعه و چالش‌های فردی را نیز به دوش می‌کشند.

اگرچه مستندها از واقعیت الهام می‌گیرند، اما کارگردان می‌تواند با انتخاب هوشمندانه لحظات، حقیقت را دراماتیزه Dramatizing Reality کند. در «چاو»، نشان دادن مادر نابینا که در سکوت به صدای قلب کودک گوش می‌دهد، یک لحظه دراماتیک است که عمق احساسی زیادی به فیلم می‌بخشد.

«چاو» یادآور این حقیقت است که زن بودن و مادر بودن در شرایط خاص، نه ضعف، که تجلی اراده است.  الهام، با وجود نابینایی، نه‌تنها زندگی روزمره خود را مدیریت می‌کند، بلکه در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی‌اش، شجاعت و امید را به نمایش می‌گذارد.

دو نقطه‌عطف مهم در داستان، قلب احساسی فیلم را تشکیل می‌دهند.

تصمیم‌گیری برای بارداری که نه تنها چالشی شخصی، بلکه تأملی عمیق درباره مسئولیت و عشق مادری است.

و رودررویی با نگرانی‌های پایان بارداری که به بهترین شکل نشان می‌دهد چگونه قدرت مادرانه می‌تواند بر ترس‌ها و دشواری‌ها غلبه کند.  این دو لحظه، مخاطب را با داستان پیوند می‌دهند و به آن عمق و تأثیرگذاری خاصی می‌بخشند.

«چاو» برای من به‌عنوان یک مستندساز، یادآوری بود که روایت زندگی انسان‌ها، به‌ویژه زنانی با شرایط خاص، نیاز به نگاه و روایتی عمیق، انسانی و فارغ از کلیشه دارد. مهدیه سادات محور توانسته با تکیه بر این اصول، فیلمی بسازد که نه تنها برای زنان، بلکه برای هر انسانی الهام‌بخش است.

مستند «چاو» با پایان‌بندی خود، یک پیام روشن دارد؛ زندگی در هر شرایطی، با امید و اراده معنا می‌یابد.

این فیلم، نه یک روایت از چالش، بلکه تجسمی از توانمندی است؛ قصه‌ای که هر زن و مادری باید آن را ببیند تا بار دیگر به قدرت و شگفتی نهفته در خود ایمان بیاورد و یادآور همان جمله ی زیبا و با عظمت که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمودند، «بهشت زیر قدم‌های مادران است.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار