«یک وجب خاک»؛ جنگ آتش و یخ برای زندگی
تهران (پانا) - مستند «یک وجب خاک» ساخته نیما مهدیان که در بخش بلند هجدهمین جشنواره «سینماحقیقت» روی پرده میرود، روایتی پرماجرا و تکان دهنده دارد.
در «یک وجب خاک» حقیقت از غبار حوادث، قد علم می کند تا ما را با خود به سفری طولانی ببرد. سفری که در آن مقصد مهم نیست، همین که با «حرکت» دوربین راهی میشوی خود آغاز روایتی پرماجراست.
این مستند بلند با زبان رسای خود فریاد میزند که شریف زندگی کردن تاوان دارد، با عزت زیستن بها دارد و بسیار مردمانی هستند که این بهای تلخ و سنگین را نسل به نسل میپردازند تا پرواز همای سعادت را بر قلههای رفیع انسانیت به نظاره بنشینند؛ جایی که از نگاه روزمرگیِ ما، دور و دست نیافتنی است.
از تلفیق سبک وریته و داکیودرامایِ تعاملی گرفته تا به کارگیری مکتب نئورئالیسم و ژانر تراژدی؛ همه و همه در خدمت سوژه ای است که قرار است بیننده را با خود به عمق کشف و شهود دنیای فیلم ببرد.
جایی که دوگانگی ارزشهای سوژه و تشدد جامعهای مصرف گرا، جنگ آتش و یخ برای زیستن را به نمایش میگذارد.
انگار همه آنانی که در یک وجب خاک هستند ردی از آشنایی را در ذهنمان به جای میگذراند. فاصله ما با همه اتفاقات فیلم به نزدیکی سلام اول صبح نانوایی و هیاهوی دکان میوه فروشی محل است. تا به خود میآییم، میبینیم که درد سوژه درد ما هم است و رنجش را با تمام وجود به دوش کشیده ایم.
کارگردان «یک وجب خاک» میگوید: «اگر رسالت مستندسازی نبود، شاید به هر طریقی که می شد خودم را وسط آنهمه پلان بغض آلود میانداختم تا هرکاری که از دستم بر میآید انجام دهم. من با تماشگر، جوانه زدن چیزی شبیه به عشق و تنفر، لذت و نفرت را به اشتراک گذاشتم. من لذت تراژیک را با تمام وجودم در این داستان درک کردم و آیینهوار برایتان منعکس کردم.»
«یک وجب خاک»، داستان غریبی نیست، قصه امیدِ کبود رنگی است در عمق جامعه خاکستریمان. دعوت میکنم برای تجربه یک طوفان عمیق عاطفی و متفاوت این فیلم را ببینید. «یک وجب خاک» تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است و در بخش مستندهای بلند ملی روی پرده میرود.
ارسال دیدگاه