در برنامه «هفت» مطرح شد؛
«روایت ناتمام سیما» زور کشاندن تماشاگر به سینما را ندارد
تهران (پانا) - نهمین قسمت از برنامه «هفت» روز جمعه ۲۲ تیرماه با نقد و بررسی فیلم سینمایی «روایت ناتمام سیما» و بررسی تاریخ اسلام در سینما برگزار شد.
برنامه سینمایی «هفت»، شب گذشته ۲۲ تیرماه، به میزبانی بهروز افخمی از شبکه نمایش پخش شد.
در ابتدای این برنامه بهروز افخمی ضمن تسلیت ماه محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان، بیان کرد: امشب به دلیل ایام عزاداری برخی از برنامههای ما پخش نخواهد شد.
میز سینمای ایران به نقد و بررسی فیلم سینمایی «روایت ناتمام سیما» اختصاص داشت که با حضور امیر قادری، سیدحمیدرضا قادری و علیرضا صمدی، کارگردان اثر، برپا شد.
امیر قادری، منتقد و کارشناس برنامه «هفت» درباره فیلم سینمایی «روایت ناتمام سیما» اظهار کرد: من این فیلم را با دقت دیدم و میخواهم با دقت هم آن را بررسی کنم. باید در ابتدا بگویم که این فیلم زور کشاندن تماشاگر به سینما را ندارد. یعنی اگر تماشاگر در پلتفرمی این فیلم را ببیند، ممکن است اذیت نشود و آن را دنبال کند. درواقع فیلم برای رفتن روی پرده سینما، ویژگیهای بیش از حدی را لازم دارد که «روایت ناتمام سیما» فاقد آن است.
قادری ادامه داد: ما الان در دنیای محصولات متوسط احاطه شدهایم و این موضوع داخلی و خارجی ندارد. ما قبلا فیلم کمدی ناخواسته میدیدیم و دوستش داشتیم و در سال هم دو_سه تا فیلم خوب میدیدیم؛ حتی فیلمهای کوتاه سینمای ایران با این مشکل مواجه هستند. به نظر من ما حتی نقد سینمای سطح بالا نداریم. در نتیجه این فیلمها در چهار عمل اصلی بازی، موسیقی، فیلمبرداری و از این چیزا مشکلی ندارند؛ اما فیلمها به شکلی هم نیست که مخاطب را به سینما بکشاند پس من فکر میکنم ایراد در جزئیات فیلم است.
در ادامه سیدحمیدرضا قادری خاطرنشان کرد: یکی از سختترین کارها در نقد، نقد فیلم متوسط است. سوالی که پیش میآید این است که اگر علاقه فیلم ساختن فیلمساز را کنار بگذاریم، این است که چرا باید این فیلم را در سینما دید؟ اگر این سوال در طرح و دورخوانی فیلمنامه شکل بگیرد، متوجه میشوند که آیا فیلمنامه در قواره سینما جای میگیرد یا خیر. پس از آن میتوان بازیگر در حد فیلم هم انتخاب کرد و در چینش پرده با دقت بیشتری قرار بگیرد.
حمیدرضا قادری ادامه داد: در اصل لمس قصهای که «روایت ناتمام سیما» دارد، ممکن است بتوان به سراغ جزئیات رفت. مشکل من با این فیلم و «بیبدن» آنجایی بود که ما در سینما عملا نسخه تصویری یک گزارش روزنامهنگاری را میدیدیم. این فیلم را میتوان در پلتفرم دید و این فیلم در قواره سینما نیست.
امیرقادری اظهار کرد: من قبول دارم که تصویر «بیبدن» به اندازه داستان و سوژه اش نبود؛ اما حداقل سازندگانش نقاط قوت داستانیشان را میدانستند و فیلم آکسانگذاری درستی داشت. از نظر من بازیهای «بیبدن» هم قویتر بود.
وی افزود: دیروز آقای افخمی در اتاق فکر برنامه به درستی به این نکته اشاره کرد که بازیگر اصلی «روایت ناتمام سیما» بد بازی نمیکند اما توان جلب دل تماشاگر را ندارد. حتی فیلم شخصیت اصلی برای همدلی ندارد. خود کارگردان هم به این موضوع واقف است؛ برای همین مدام pov (نقطه دید) عوض میکند. تغییر pov یکی از بزرگترین ابزار نویسندگان است. در این فیلم گویا کارگردان با تغییر نقطه دید به دنبال شخصیتی میگردد که داستان را با او روایت کند. من با بازیگران زن فیلم مشکلی ندارم اما بازیگر مرد را آنچنان نپسندیدم. اتفاقا امسال حامد کمیلی در فیلم «آغوش باز» نقشی مشابه را ایفا کرد که من بیشتر آن را پسندیدم.
این منتقد عنوان کرد: از آنجا که «روایت ناتمام سیما» سوژه اولیه ملتهبی دارد، از یک جایی به بعد امتیاز «بیبدن» را از دست میدهد. این فیلم بین شخصیتهای فیلمش چرخ میزند چون نمیداند چگونه پیش برود. از نظر من فیلم میان ژانر تریلر و ملودرارم گیج میزند به خاطر همین حتی پیشنهاد پخش فیلم در پلتفرم بعد از دو سوم اول فیلم از دست میرود.
سید حمیدرضا قادری یادآور شد: اگر این فیلم قرار بود روایت را از دید استاد دانشگاه روایت میکرد، یک چیزی به مخاطب منتقل میشد و این قصه را مهیب میکرد. لزوما قرار نیست قصه سینوسی باشد، همین خطی با جزئیات یک رخداد هم میتواند گزینه خوبی باشد.
امیر قادری درباره علت سردی فیلم یادآور شد: من فکر میکنم حتی اگر بازیگران دیگری در آن بازی میکردند، فیلم نجات پیدا نمی کرد بلکه قابل تحملتر میشد.
سپس علیرضا صمدی، کارگردان «روایت ناتمام سیما» به میز پیوست.
بهروز افخمی، میزبان برنامه تاکید کرد: از این به بعد فیلمسازان علاقهمندی که میخواهند در نقد فیلمشان شرکت کنند، قدمشان روی چشم این برنامه، ما از آنها دعوت میکنیم در هنگام نمایش فیلمشان به اینجا تشریف بیاورند و با منتقدین ما به بحث و گفتوگو بپردازند.
امیر قادری اظهار کرد: من با فیلمسازهایی که پول های ارگانی میگیرند و مشخصا دلشان به حال فیلمشان نمیسوزد و همچنین فیلمسازان پرمدعایی که توخالی بودن مشتشان را از طریق ادعای فراوان و بیربط مضمونی پنهان میکنند، حسن نیت ندارم. من فکر میکنم ما با بقیه فیلمسازها ولو اینکه سلیقهمان باهم متفاوت باشد، میتوانیم گفتوگوی اثرگذاری داشته باشیم. این موضوع قطعا به فهم بهتر حرف دو طرف کمک خواهد کرد.
علیرضا صمدی، کارگردان اثر عنوان کرد: پس از سالها کارگردان و منتقد روی یک میز قرار دارند. شایان ذکر است که هیچکدام از فیلمهای من ارگانی نبوده است. دو فیلم اولی که من ساختم کاملا خصوصی بود و فیلم سوم را به فارابی پیشنهاد دادم و آن را با مشارکت ۵۵ درصد فیلم ساختم. من در رابطه با هزینههای صرف شده در «روایت ناتمام سیما» باید بگویم که این فیلم به نسبت فیلمهای دیگر در حال اکران بسیار ارزانتر تمام شد.
صمدی در رابطه با موضوع فیلم یادآور شد: «روایت ناتمام سیما» موضوع حادی داشت و هر بازیگری تمایل به بازی در آن را نداشت. حتی خانم درخشنده هم در پروژه «هیس دخترها فریاد نمیزنند» هم به این مشکل دچار بودند و ۸ ماه به دنبال بازیگری برای ایفای نقش بابک حمیدیان میگشت. حامد کمیلی بسیار بازیگر توانمندی است که در حین فیلم هم استرس داشت و جاهایی تلاش داشت بنا به موضوع حساس فیلم، کارهایی را نکند و این طبیعی است.
این کارگردان ادامه داد: منتقدان در ابتدای برنامه به سردرگمی فیلم اشاره کردند. گاهی منتقدها جوری صحبت میکنند که گویی در جامعه آزاد آرمانی زندگی میکنند؛ امیرقادری از آن دست منتقدهاست. ما اینجا برای ساخت فیلم با چندین سانسور روبرو هستیم؛ مانند ارشاد، جامعه ایرانی و خود سینما. با در نظر گرفتن این موارد و کسی که روی موضوع حساس دست گذاشته و طبیعتا این جاهایی سردرگمی ایجاد میکند.
وی افزود: من همواره میگویم فیلمنامه اولیه را بخوانید. من فیلمسازم؛ من باید فیلم بسازم تا حیات داشته باشم. من میتوانم مانند آقای تقوایی بزرگوار تصمیم بگیرم در سینمایی که سانسور وجود دارد، دیگر فیلم نسازم یا راهی را انتخاب کنم که به تعامل برسم. رسیدن به تعامل این سردرگمی را ایجاد خواهد کرد و راهی هم برایش وجود ندارد. من میخواهم بگویم فیلمنامه در شرایط ایدهآل نوشته اما ساخته نشده است.
در ادامه حمیدرضا قادری یادآور شد: ما در این کشور سنت تعزیه خوانی داریم که جلوتر از سینمای ماست. شمرخوانها در گذشته توسط مردم عادی کتک میخوردند. یعنی چه که سینماگر نقش متجاوز را بازی نمیکند؟ بازیگری در اصل درآوردن نقش منفی است وگرنه همه از عهده نقش خوب برمیآیند.
صمدی اظهار کرد: من تئاتر خواندهام و جالب است بدانید بازیگران شمر تا یک ماه در خانه قایم میشوند. آن افراد هزینه کارشان برای امام حسین بوده، الان کسی برای سینما چنین کاری نمیکند.
امیر قادری بیان کرد: من فکر میکردم که شما این فیلمنامه را بدون هیچ محدودیتی نوشتهاید. من میخواهم از لحن خودم در ابتدای میز دفاع کنم. من ازینکار ابایی ندارم؛ ما فیلمهای ریاکارانه و پرمدعا را مسخره میکنیم. من به این دلیل مودبانه صحبت کردم که «روایت ناتمام سیما» در هیچکدام این چهارچوبها نمیگنجید. ایراداتی که من ذکر کردم این بود که مسیر فیلمنامه ایدهآل شما نبود چرا که پرده اول و دوم فیلم قابل قبول پیش رفت و بعد مسیرش را گم کرد.
علیرضا صمدی بیان کرد: قضیه از این قرار بود که استاد محبوب و شناخته شدهای به تجاوز محکوم میشود. البته تجاوز در فیلم به تعرض تغییر کرد. فارابی در آن دوران فیلمنامه را دوست داشت اما آن را قبول نمیکرد و معتقد بود در مورد تجاوز نباید حرف زده باشد. واقعیت این است که من در مورد موضوع حساسی صحبت میکردم. استاد سمندریان جمله معروفی داشت که میگفت نمایشنامه مانند منشوری است که از هر طرف نوری میاندازد. این جمله برای من خیلی بد اتفاق افتاد. یک نفر به من میگفت این را به سمت آسیب فضای مجازی ببرم، دیگری به من پیشنهاد داد درباره زن بسازم، دیگری جنبش Me too و ...
صمدی ادامه داد: ملودرام معمولا در ذات خود زنانه است. منطق من در فیلم ملودرام بود و اینکه قهرمان قصه را پیش ببرد.
امیر قادری اظهار کرد: یک مثال خوب در این زمینه فیلم سینمایی «شوکران» است. یکی از دلایل موفقیت فیلم این بود که کارگردان میدانست چه مقدار ملودرام وارد بازی کند.
حمیدرضا قادری تصریح کرد: باتوجه به عصر دنیای دیجیتال و هوش مصنوعی و اینکه کارهای فنی را هوش مصنوعی انجام میدهد، آنچه از یک فیلم سینمایی میماند دکوپاژ و میزانسن کارگردان است. سال قبل فیلم «سناریو دریم» ساخته شد که بازیگر نقش اولش نیکلاس کیج بود. آن فیلم درباره استادی بود که به خواب همه مردم شهر میرود. این استاد تا زمانی که در خواب خوب مردم شهر بود، همه او را دوست داشتند. او از جایی به بعد شریک خوابهای بد مردم میشود و مردم او را به معنای واقعی پایین میکشند. این ایده یک خطی جذابی بود که فرهنگ مجازی مردم را نقد میکند.
حمیدرضا قادری ادامه داد: مشکل من با این مدل قصهها آنجایی است که ایده درخشان یا متفاوتی در فیلم وجود ندارد. اگر اتفاقی در جهان افتاده عجولانه به سمتش شیرجه رفتهاند و این باعث شده شما متوجه نشوید چقدر مساله جزئیات دارد. در مقایسه «روایت ناتمام سیما» با «صحنهزنی» در کاراکتر مجید صالحی که نقش منفی بود، چرخش وجود داشت. به نظرم من شما حتی به فیلم قبلی خودتان در جزئیات وفادار نبودید و متوجه نبودید سوژه در «روایت ناتمام سیما» چقدر جزئیات دارد من فکر میکنم نیاز به روایت کلی قصه نبود.
بهروز افخمی یادآور شد: عوض کردن زاویه دید و برداشت، باعث میشود جنبههای مختلفی از همین حادثه در ذهن اشکار شود.
علیرضا صمدی خاطرنشان کرد: من معتقدم ما به نقطه نگاه میکنیم و مخاطب جهان خودش را میسازد. نکاتی که شما می گویید فرامتن است. اتفاقا باید فیلم در این باره ساخته شود که مردم و سینماپژوهان درباره آن صحبت کنند. از نظر من فیلم کاملی وجود ندارد. من سینما را به شکلی دوست دارم که مورد مسائل اجتماعی صحبت کنم.
حمیدرضا قادری اظهار کرد: شما برای ساخت «صحنهزنی» یک سال تحقیق کردید. اگر شما در مورد سوژه «روایت ناتمام سیما» یک سال تحقیق میکردید، انقدر جزئیات وجود داشت که ممکن بود بازیگران فیلم از ایفای نقششان عصبی شوند.
کارگردان اثر تصریح کرد: من با شما موافقم که سینما باید جزئیات داشته باشد و اگر این فیلم من جزئیات ندارد، من از شما عذرخواهی میکنم. به زعم خودم تا جایی که میتوانستم به جزئیات توجه کردم. من برای ساخت این فیلم دو مساله داشتم. یک اینکه وقتی در مورد ژانر صحبت میکنیم، یک بحث تماتیک وجود دارد و دیگری فرم است. البته بعدها در ساختارگرایی مدرن فرم و محتوا یکی میشود. واقعیت این است که محتوایی که در اختیارم بود باید به من فرمی میداد و باید نقد اجتماعی هم در آن وجود میداشت. هدف من این بود از Me too شروع کنم و به فضای مجازی بروم. باید بگویم برای من همه چیز فرم سینماست. من ابتدای هر فیلم تناژ رنگی دارم و اینجا به سمت قهوهای رفته بودم.
امیر قادری عنوان کرد: آقای صمدی در ابتدا دلیلی آورد که دهان ما دوخته شد. آنجا که گفتند ایده مرکزی را نمیتوانست به تندی پیش ببرد. زمانی که فیلم در سکوت پیش میرود، نشان از فیلم بینی ایشان است. اما چرا فیلم موفق نمیشود؟ چون شما بحث طبقه را در این وسط نیاوردید. فیلم سینمایی «سیرک» با استفاده از رنگ زرد و آبی و با بافت تصویر کاری میکند که سطح داستان پیش پا افتادهاش را تغییر میدهد و از اتفاقا از سوژه پیش پا افتاده فیلم خجالت نمیکشد. یک جمله معروف است که میگوید، چرا نمیتوان همه چیز را با داستان عاشقانه ساده انتقال داد؟ «سیرک» در آن فیلم درام، طبقه و خواسته تماشاگر را درمیآورد.
قادری ادامه داد: این فیلم ناتمام میماند چون روی نکته مرکزی نتوانسته بایستد و یا به دلیل کم تجربگی کارگردان روی داستانهای مختلف میچرخد. من فکر میکنم این فیلم در حال تلاش برای رفتن به سمت درام است در حالی که فیلم تریلر است.
سیدحمیدرضا قادری بیان کرد: گاهی متن و ایده فیلم روی کاغذ انقدر درخشان است که ما منتظریم ببینیم کارگردان چه کار میکند.گاهی هم ایده روی کاغذ آبکی است. در این حالت باید ببینیم کارگردان چه چیزی اضافه میکند. واقعیت این است که من حین تماشای این فیلم کارگردان را حس نمیکردم.
علیرضا صمدی اظهار کرد: من فکر میکنم ایده درخشان در سینما وجود ندارد؛ مساله همان فرم و ساختار است. شاید در «صحنهزنی» توانستم انجام دهم شاید اینجا به زعم شما نتوانستهام. واقعیت این است که سینما همین است. آقای افخمی در مصاحبهای گفت اگر شما میخواهید در سینما خیلی حرف بزنید، بروید و روزنامهنگار شوید. من تلاش میکنم فیلمی بسازم که به آن اعتقاد دارم. من ازین فیلم دفاع میکنم اما نه کورکورانه و حتما هم به حرفهای شما توجه میکنم.
در میز پرونده ویژه موضوع تاریخ اسلام با حضور بابک خواجه پاشا و داریوش یاری بررسی شد.
داریوش یاری، کارگردان فیلم «شور عاشقی» ابتدا عنوان کرد: من خیلی نمیخواهم از جفاهایی که به فیلم «شور عاشقی» شده، صحبت کنم چون هر کس که در این مسیر باشد باید به پیشانیاش سنگ بخورد. وقتی آقای مجیدی راشهای ما را میدید به من گفت بازیگر نقش سلما و شمر و به ویژه لوکیشنها فیلم تو را نجات دادهاند. اصولا اینگونه فیلمها گران هستند؛ من مجبور بودم این فیلم را با بودجه فیلم اجتماعی بسازم و در ابتدا هم خودم دست به جیب شدم و به برکت کاری که خانمم انجام داد، یک مبلغی وارد این پروژه شد. خیلی عجیب است حدود سه میلیارد از خود حرم سیدالشهدا هم وارد پروژه ساخت «شور عاشقی» شد و همچنین من ۱۰ میلیارد از فارابی و ۱۰ میلیارد از بنیاد شهید برای ساختن این فیلم دریافت کردم.
یاری ادامه داد: نمیشد این فیلم را با روزی ۳۰ دقیقه فیلمبرداری بسازیم. من برای اینکه با این بودجه بتوانم فیلمم را بسازم، باید گامها را درست برمیداشتم؛ هرچند میدانستم بعدها به استفاده از بودجه آنچنانی متهم خواهم شد. من برای انتخاب لوکیشنهای این فیلم تیمی را با خود همراه نکردم و نزدیک به سه ماه تنهایی به سمت خوزستان، جنوب کرمان، یزد، شمال و جاهای مختلف کشور حرکت کردم. در نهایت در آخرین آفرود من با یکی از دوستانم که فیلم کوتاه میسازد، از تهران به سمت شاهرود بودیم و با دیدن لوکیشن احساس کردم فیلم میتواند در آنجا اتفاق بیافتد. بعد از این تیم تولید را به آنجا بردیم تا ببینیم اساسا این کار شدنی است یا خیر. سپس گروه صحنه را بردیم و کانسپتها را طراحی کردیم. اینگونه نبود که الکی پیش برویم؛ اول کانسپتها طراحی و بعد بر اساس آن استوریبرد طراحی شد. همه در این فیلم میدانستیم که میخواهیم چه کار کنیم؛ به خاطر همین به راحتی هر روز سه دقیقه را فیلمبرداری میکردیم و در نهایت کار ما در ۵۲ روز تمام شد. هیچکس باور نمیکرد این فیلم در این مدت کوتاه ساخته شده است. من به این فکر میکردم که فیلم را بودجه کم بسازم تا ساخت فیلم بعدیام بیشتر طول نکشد.
وی افزود: الحمدلله چراغ اول این فیلم در بنیاد شهید روشن شد و در ادامه بنیاد سینمایی فارابی به میدان آمد، اگر فارابی نبود این فیلم ساخته نشده بود. دم همه عوامل گرم که بیادعا و بدون درخواست مبالغ بالا به میدان آمدند تا چنین فیلمی ساخته شود. من خواهش میکنم در استفاده از کلمات مراقب باشیم. سالی که من فیلم «کربلا جغرافیای یک تاریخ» را ساختم، جملاتی درباره هزینههای فیلم به من گفته شد که بعدها در بینالحرمین یکی از داوران جشنواره فجر همان سال از من حلالیت طلبید. من هفت سال از عمرم را پای آن فیلم گذاشته بودم. قرارداد ما با حوزه هنری ۴۲۰ میلیون تومان بود و من ۸ میلیارد دستمزد برای «کربلا جغرافیای یک تاریخ» دریافت نکرده بودم. انشالله «شور عاشقی» هم فیلم باآبرویی شود، ادعا ندارم که فیلم خوبی ساختهام اما مردم بدانند که من همه زور و توانم را برای این فیلم گذاشتهام.
بابک خواجهپاشا درباره چالش همکاری خود با مجید مجیدی بیان کرد: من برای فیلم «محمد رسول الله» در خدمت ایشان بودم که کار بسیار سختی بود و نزدیک به سه سال فیلمبرداری داشت. عملا ساخت فیلم تاریخی در ایران امکانپذیر نیست و بیشتر شبیه یک دکور از فیلم تاریخی است. یکی از مهمترین عناصر سینما بازیگر است که باید در ژانری که کار میکند، متبحر باشد. آیا ما بازیگری در کشور داریم که توانایی بازی در فیلم تاریخی را به لحاظ شمشیربازی، شترسواری، استقامت و ... داشته باشد؟ بازیگر باید بتواند در کویر بماند. هنرپیشه در ایران بیشتر فرم و استایل است و هنوز به عنوان حرفه شناخته نشده است. ما در فیلم «محمد رسول الله» بسیاری از این سختیها را داشتیم و ماهها با بازیگران تمرین کردیم که سوارکاری در کوه را یاد بگیرند. متاسفانه در یکی از سکانسها شتر در صحنه رم کرد و کل بازار مکه را خراب کرد و کسی هم نبود او را جمع کند. سینما صنعت دقیق و پر از جزئیات است. ما در نگهداری از حیوانات چقدر متخصص داریم؟ در طراحی لباس در ژانر تاریخی چطور؟ اگر کهنهکاران ایتالیایی در فیلم حضور نداشتند و اگر دکور از کشور خارج نمیآمد، ساختش در کشور ما امکان پذیر نبود.
خواجهپاشا اظهار کرد: صنعت سینما در کشور ما هنوز توانایی لازم را برای تولید آثار تاریخی پیدا نکرده است. الان آقای یاری میگویند که فیلم «شور عاشقی» را با بودجه ۲۰ میلیاردی ساختهاند، خب اینگونه نمیشود؛ حرمت اهل بیت چه میشود؟ سینمای تاریخی وقتی بحث امام حسین (ع) است باید پای کار بیاید و این خجالت ندارد. ما فیلم درست حسابی از واقعه عاشورا نداریم. به جز فیلم «محمد رسول الله» که آقای مجیدی ساختهاند، اثری در سینمای دینی ایران نداریم که بهش ببالیم. به نظر من چیزی که تلویزیون ایران میتواند سالها به آن ببالد، فیلم «امام علی» (ع) است. انقدر دیالوگهای این فیلم سنگین است نمیتوان آن را پخش کرد.
داریوش یاری درباره عدم کار کردن خود در تلویزیون بیان کرد: فیلم تاریخ اسلامی مثل هر اثر هنری ابتدا داستان میخواهد، پس باید خالق اثر دغدغهای در این حوزه داشته باشد. ما چقدر توانستهایم افرادی را تربیت کنیم که در حوزه تاریخ اسلام و جهان تشیع دغدغهمند باشند؟ «محمد رسول الله» ساخته شد چون خالق اثر دغدغه دارد.
خواجهپاشا تصریح کرد: به نظر چنین افرادی هستند، مجال برای ورودشان کم است. نمیشود در کشور شیعه بگوییم فیلمساز شیعه وجود ندارد.
یاری تصریح کرد: ما در این حوزه دغدغهمند نداریم و با اندک جماعت دغدغهمند جوری رفتار کردیم که به اصل فیلم مربوط نبود. این دو باز میتواند ما را وارد میدان کند. موضوع سوم من مدیریت و کارفرمایی فرهنگی است. من بعد از گفتوگو با کارفرمای فرهنگی متوجه میشوم که از بعد ساخت فیلم و متهم شدنش میترسند. من پریروز به یکی از بچههایی که صفحه مجازی دارند، گفتم چرا فیلم ما را در صفحهتان نمیگذارید؟ به من گفتند که موضوع شما مناسب صفحه ما نیست. ما داریم با خودمان چه کار میکنیم؟
خواجهپاشا بیان کرد: ما برای ساخت این فیلمها از دو طرف میخوریم. هم جریان شبهروشنفکری که خودش نمیداند کجاست ما را میزند، ازین طرف هم مسئولین نگران ما را جور دیگری میزنند. بعد از اینکه توانستم وارد سینما شوم و کارگردان و دستیار کارگردان باشم، میدانم که دغدغهام سینمای انسانی است و هر روز با خودم کلنجار میروم که آیا این حق من و خانوادهام است؟
خواجهپاشا ادامه داد: هفته گذشته مربوط به نقد فیلم «آبی روشن» ساخته من بود. من مدرس دانشگاهم و کارم ادبیات نمایشی است و مکاتب ادبی را هم بلدم. ابتدا باید بدانم که کجا دارم فیلم میسازم؛ آیا این جامعه وارد مدرنیته شده است؟ منتقدین نباید قیمهها را در ماست بریزند و نقدی بکنند که نگاه دین به سینما و فرهنگ به سینما چیست و تعاریف اشتباهی از هر دو بدهید. جایگاه منتقد نظر دادن نیست و با نشانه و اصول پیش میرود؛ منتقد نباید واگویی اشتباه در فیلم بدهد. ما در کشوری زندگی میکنیم که فیلمسازی در آن بسیار سخت است و خیلی باید مراقب باشیم. برخی از منتقدان ما تحمل دو ساعت نشستن در پشت صحنه فیلمها را ندارند. منتقدی که قبلا مجری برنامه هفت بود بعد از رفتن از برنامه به ادبیاتی جدید رسید و احساس کرد میتواند با درشتگویی نقد کند. منتقد باید متوجه باشد که روی اصول سینما صحبت کند و نظر شخصی ندهد. کلامی که از دهن شما درمیآید میتواند روی خیل عظیمی تاثیر بگذارد.
وی افزود: چند روز قبل در یک برنامه تلویزیونی فوتبالی ناگهان یکی از فوتبالیستهای پیشکسوت ما خطاب به جوانان میگوید اگر کسی به شما ظلم کرد، ظلم کنید؛ اگر کسی در گوش شما زد، شما در گوشش بزنید. گویا اصلا متوجه نیست کجا است؛ این رسانه است نه خیابان. ما نباید چیزی که اتفاق میافتد را بگوییم؛ ما باید آنچه که درست است را بازگویی کنیم. آنچه در فرهنگ ماست بخشندگی است. تمام اینها را گفتم که برگردم به سینمای دینی که بگویم سینمای دینی باید کار شود، حتی اگر شما را میترسانند. وظیفه ما این است که برای اخلاق کار کنیم، رسالت هنر اخلاق است.
بهروز افخمی بیان کرد: من میخواهم جنبه دیگر از تولید فیلمهای سنگین در ایران را که بیشتر هم فیلمهای تاریخ اسلام است، بررسی کنم. من دو سال قبل هم که آقای جبلی مدیر صداوسیما شد به خودش گفتم که الان تلویزیون در وضعیتی است و به اندازهای بزرگ و فراگیر است که کشورهای عربی و کشورهای اروپایی را در برمیگیرد. پس موقعاش رسیده که فیلمهای تاریخ اسلام را به زبان عربی بسازیم چون این وقایع در مناطقی بوده که زبانشان عربی بوده است. آمریکا در مورد فیلمهایی که در جاهای دیگر اتفاق افتاده هم زبان انگلیسی به کار میبرد تا پوشش جهانی داشته باشد. به نظر من میتوان این فیلمهای تاریخ اسلامی را هم با زبان انگلیسی ساخت. من فکر میکنم این کار بخشی از مشکلات شما را هم ممکن است بتواند حل کند. یعنی فیلمی که با ۲۲ میلیارد ساخته شده خود ارگان ساخته شده بیخیال آن میشود اما وقتی پخش جهانی داشته باشد بیشتر به آن توجه میکنند. من معتقدم جای چنین کاری در تلویزیون است چون بسیاری از امکانات را دارد.
خواجهپاشا اظهار کرد: ما بازیگر خوب عرب خیلی کم داریم. در همین حوزه سینمای دینی فیلمنامه مهمترین موضوع است. به عنوان مثال درباره شاه اسماعیل صفوی چنان ایدههای نابی وجود دارد که هم یک پادشاه شیعه است و هم توانسته بزرگی به این کشور اضافه کرده است. تلویزیون میتواند از خوشفکری این قهرمان یک اثر فوقالعاده تاریخی بسازد.
داریوش یاری تصریح کرد: شاید مخاطب در اولین مواجه بگوید، نبش قبر تاریخی بس است. مخاطب طلب جدیتری از ما دارد، آنکه چه چیزی از تاریخ در جامعه امروز من میجوشد. یک سوال مهم از روز نخست تا پایان «شور عاشقی» همراه من بود؛ اینکه هر کس در هر جایی که ایستاده، باید صدای حقیقت باشد. زمانی که شما میخواهید مسائل اجتماعی روز را در بستر تاریخی مطرح کنید، مدعیاش زیاد میشود. آقای مجیدی به من گفت که فیلمت را عربی بساز و از این موضوع نترس. ما تلاش زیادی در این راه کردیم اما لوکیشنهای ما با گروه تولید گونهای بود که نمیشد بازیگر خارجی روی صحنه آورد.
تیتراژ این قسمت از برنامه «هفت» به مرحوم رسول ملاقلی پور تقدیم شد.
ارسال دیدگاه