اهدای تندیس دریاقلی سورانی به علی دهباشی

تهران (پانا) - هفتصد و سی و چهارمین شب از مجموعه شب‌های مجلۀ بخارا، در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزاشر شد که به نمایش مستند «وقایع نگاری بخارا» به کارگردانی فرمرز اسدی و تهیه‌کنندگی پرویز پرستویی اختصاص داشت.

کد مطلب: ۱۴۶۲۶۸۸
لینک کوتاه کپی شد
اهدای تندیس دریاقلی سورانی به علی دهباشی

به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ابتدای این مراسم علی دهباشی ضمن خوشامدگویی و تشکر از پرویز پرستویی و فرامرز اسدی گفت: این مستند در نیمه دوم دهه سال هشتاد تصویربرداری و در این شب برای اولین بار به نمایش گذاشته شد.

وی با یادی از سازندگان مستندهایی درباره مجله بخارا، بیان کرد: نخست لاله برزگر بود که فیلم «بخارای من» را ساخت. سپس حسن لطفی «بودن یا نبودن»، بعد جواد آشتباری فیلم «سلام، من دهباشی هستم» و سرانجام مسعود جعفری «سلطان بی‌تاج و تخت بخارا» را ساختند و حال فرامرز اسدی فیلم «وقایع نگاری بخارا» را ساخت.

در ادامه پرویز پرستویی ضمن تجلیل از کوشش‌های فرهنگی علی دهباشی عنوان کرد: این فیلم در دهه هشتاد ساخته شد. قطع به یقین لذت خواهید برد چون در خصوص سلطان بی تاج و تخت بخارا استاد علی دهباشی است. وقتی تیزر ابتدای برنامه را می‌دیدم افتخار کردم به عنوان یک شهروند ایرانی که چه بزرگانی در خطه ایران زمین داریم. بخشی در این جهان نیستند و در دل ما جای دارند و بخشی هستند و امیدوارم همچنان پایدار بمانند. چون مردم ما نیاز به چنین بزرگانی دارند.

وی ادامه داد: یک روز فردی پیشنهاد کرد تا آقای دهباشی این فرهنگ و ماهنامه بخارا را زیر نظر او دربیاورد، یک نگاه کاسبکارانه داشت و می‌خواست به نوعی مالکیت این اسمی که با مشقت، به تنهایی و با قدرت تمام حفظ کرده‌اند را بگیرد، در صورتی که خود آقای دهباشی مالک بخارا را مردم ایران زمین می‌داند. یادم هست کم مانده بود از عصایی که در دست داشت جور دیگری از آن استفاده کند! چون او سلطان است، از بخارا دفاع می‌کند و می‌داند مخاطب بخارا کیست. ای کاش سلطان‌هایی که وجود دارند مثل آقای دهباشی از این مرز و بوم حفظ و حراست کنند.

وی افزود: می‌خواهم از طرف موزه صلح ایران که بنیانگذارش جانبازان هشت سال دفاع مقدس هستند هدیه‌ای به ایشان دهیم. شاید نود درصد مردم ایران نمی‌دانند موزه صلح در کجای تهران است! ولی در شمال شرقی پارک شهر خودمان است و همچنان موزه‌ای را تشکیل داده‌اند که آن هم به نوعی فرهنگ سازی می‌کند. این هشت سال جنگی که بر ملت ایران رفت، روز اول یا شبی که استارات جنگ از طرف بعثی‌ها زده شد، یک نفر سفیر بود و این خبر را به خرمشهر و آبادان رساند که عراقی‌ها حمله کردند! کسی که شاید هیچ سنخیتی با  گروه و دسته‌ای نداشت؛ یک آدم عامی به نام شهید دریاقلی. او با دوچرخه‌اش می‌آید و جار می‌زند که عراقی‌ها حمله کرده‌اند و از آنجا این دفاع شروع می‌شود و در راه به شهادت می‌رسد. دکتر حبیب احمدزاده بنایی را نهادند و مجسمه دریاقلی را ساختند تا به عزیزانی مثل آقای دهباشی تقدیم کنیم. این مجسمه از طرف کلیه جانبازان این مرز و بوم است. چه بسا خیلی‌هاشان همچنان درد می‌کشند اما کسی نیست به دادشان برسد.

در ادامه پرویز پرستویی تندیس دریاقلی سورانی را به علی دهباشی تقدیم کرد.

در لحظاتی دیگر از این شب، علی دهباشی با اشاره به خلاصه‌ای از زندگینامه فرامرز اسدی گفت: او متولد ۱۳۶۰و دانش آموخته رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران است. فیلم‌سازی را در دهه ۷۰ با ساختن فیلم‌های کوتاه داستانی و مستند شروع کرد. فیلم «وقایع نگاری بخارا» بخشی از سه گانه وقایع نگاری است؛ بخش دومش با عنوان «وقایع نگاری یک اجرا» مستند پرتره‌ای است از «دکتر علی رفیعی» و بخش سوم «وقایع نگاری یک آیین» نام دارد که منتشر خواهد شد. آقای اسدی علاوه بر فیلم سازی ترجمه پژوهش و انتشار مقالاتی در زمینه تئاتر و ادبیات نمایشی را در کارنامه خود دارد.

سپس فرامرز اسدی درباره فیلم «وقایع نگاری بخارا» بیان کرد: طی چند سال اخیر بسیاری از بزرگان و عزیزانی که در فیلم حضور دارند را متأسفانه از دست دادیم و تدوین فیلم با اندوه از دست رفتن‌ها سپری شد؛ از احمدرضا احمدی، داریوش شایگان، ابراهیم گلستان و ... یاد همه گرامی. اما این فیلم با اینکه در روزگار صعبی ساخته شد، نباید تبدیل به مرثیه می‌شد چون روحیه آقای دهباشی چنین نیست. خودتان می‌دانید ایشان بلافاصله بعد از جراحی سنگینی که داشتند کارهایشان را از سر گرفتند و در تمام این مدت لحظه ای از پا نایستادند. شاید این بزرگترین درسی است که از آقای دهباشی یاد گرفتم. این فیلم ادای دینی به این پایمردی و ایستادگی است و از ایشان سپاس‌گزارم که در جوانی من و دوربینم را به خلوتشان راه دادند. از استادم همایون امامی بسیار سپاس‌گزارم برای پیام محبت آمیز و نظر لطفشان در مورد فیلم؛ از استاد پرویز پرستویی به خاطر حمایت همیشگی‌شان؛ از سینمای مستقل و تئاتر مستقل سپاس‌گرازم؛ از الهه آذری بسیار متشکرم و از شما که قدم رنجه کردید و تشریف آوردید.

همچنین همایون امامی در پیام تصویری گفت: برای من خیلی جای خوشحالی است که در مورد کسی صحبت کنم که بدون هیچ گونه اغراقی به گردن فرهنگ این مرز و بوم بخصوص در سال‌های پر تنش این چند دهه اخیر، حقی غیر قابل انکار دارد و جدای از این حق، واقعا می‌توانم بگویم آفرین. من ابراز شگفتی می‌کنم به این همه (نیرویی) که در وجود علی (دهباشی) است و او را وا می‌دارد به رغم رنجوری تن بیمارش به جای یک وزارت خانه عریض و طویل کار کند. انواع و اقسام و کتاب های نابی که علی در رابطه با بزرگان منتشر می‌کند، فصلنامه کلک و بعد بخارا، در کنار آن شب‌های بخارا را برگزار می‌کند و در کنارش عصر‌ها و صبح‌های بخارا. همینطور می‌بینیم که مدام در جوش و خروش است و در عین حال در کنار تمامی این برنامه‌ها علی عزیز را می‌بینم که هر وقت یکی از بزرگان این مملکت رخ در نقاب خاک می‌کشد در تمامی مراسم او حاضر است و  پاس حرمتش را در شرایطی که متولیان ادب رسمی کشور نسبت به این قبیل امور بی توجهی نشان می‌دهند نگاه می‌دارد.

وی ادامه داد: تنها کسی که وارد میدان می‌شود و کمر همت می‌بندد به یاد و نام این بزرگان را پاس می‌دارد یک نفر بیشتر نیست و آن هم علی دهباشی عزیز است و این در شراطی است که می‌بینیم کالبد رنجور علی توان این همه فشار و سختی و رنج را ندارد.

امامی با اشاره به نگرش فراملیتی علی دهباشی بیان کرد: شاید کم‌تر کسی از خودش پرسیده باشد که علی چرا عنوان بخارا را برای فصلنامه خود برگزید و در کنار آن عنوان سمرقند را انتخاب کرد. گزینش این دو ما را به نگرش فراملیتی او راه می‌دهد، راه می‌دهد به ایران بزرگ. ایرانی که زمانی شامل تاجیکستان، قزاقزستان، سمرقند، بخارا و ... بود و می‌بینیم زبان فارسی به عنوان زبان ملی آن هاست. مختصر گویششان با ما فرق دارد ولی شما اگر زبان و لهجه تاجیکی را در نظر بگیرید می‌بینید چقدر شیرین است و یا به نوعی در افغانستان و در جاهای دیگری که زمانی جزو خاک ما بوده و در اثر بی کفایتی حاکمان وقت این پاره‌های تن ما از ایران بزرگ جدا شدند.

امامی درباره فیلم مستند «وقایع نگاری بخارا» بیان کرد: علی به گردن ما خیلی حق دارد و من خیلی خوشحالم از اینکه فرامرز توانسته در مصاف این واقعیتی به نام علی دهباشی سربلند بیرون بیاید و در بازنمایی و بازآفرینی واقعیتی به نام علی دهباشی فیلمی بسازد. صادقانه بگویم نگران بودم نتواند از پس این مهم برآید. به خاطر اینکه در جریان بودم که چقدر راش دور خود جمع کرده و مدام می‌رود و تصویربرداری می‌کند. شاید بتوانم بگویم چندین سال کار فرامرز این بود که در جاهای مختلفی که علی حضور داشت (چاپخانه و محل زندگی و دفتر کار و خانه‌های بزرگان که جزو مفاخر هنر و ادب مملکت هستند) حضور پیدا می‌کرد و از آن‌ها می‌خواست نظرشان را در مورد علی دهباشی بیان کنند.

وی افزود: وقتی فیلم را دیدم، به دو دلیل از ساخته شدنش اشک شوق می‌ریختم؛ اینکه فرامرز توانسته بود به این درجه از توانایی دست پیدا کند که این همه راش، چه در حوزه مونتاژ و چه در حوزه آن نگاهی که به واقعیت داشت، این اجزای پراکنده را کنار هم بچیند و یک ترکیب بسیار چشم نواز و گویا فراهم کند و برابر دیدگان ما بگذارد. در عین حال این تصویر برازنده علی هم بود. شایستگی آن را داشت که به بازنمایی علی بپردازد و ما بخشی از زحمات گران سنگ علی را در این فیلم می‌بینیم.

در ادامه مهدی قائمی، مدیر شرکت بیدار دو قلم نفیس از محصولات این مجموعه را به پرویز پرستویی و فرامرز اسدی تقدیم کرد.

در پایان فیلم مستند «وقایع نگاری بخارا» نماش داده شد.

در مستند «وقایع نگاری بخارا»، چهره‌هایی چون جمشید ارجمند، منوچهر ستوده، علی مرزی، صفدر تقی زاده، عزت الله فولادوند، عبدالمحمد آیتی، محمدرضا باطنی، محمدرضا شفیعی کدکنی، عنایت الله رضا، حسن انوشه، همایون کاتوزیان، عبدالله کوثری، عبدالکریم تمنا، سیروس علینژاد، محمدجان شکوری بخارایی، کامبیز درم‌بخش، کامران فانی از بخارا و علی دهباشی سخن گفتند و این فیلم با سکانس‌هایی از حضور داریوش شایگان، اسدالله امرایی، مصطفی ملکیان و با گفتارهایی از محمدعلی جمالزاده، ابراهیم گلستان و .. همراه بود.

 

 

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار