«ویدئوگرام‌های انقلاب»؛ بازنگری در مفهوم سینماحقیقت

تهران (پانا) - در پانزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران با نمایش مستند «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» ساخته هارون فاروکی، از مفاهیم «دوربین بدن‌مند» و «دوربین بدن‌زدایی‌شده» سخن گفته شد.

کد مطلب: ۱۳۷۸۵۸۴
لینک کوتاه کپی شد
«ویدئوگرام‌های انقلاب»؛ بازنگری در مفهوم سینماحقیقت

به گزارش روابط‌ عمومی خانه هنرمندان ایران، پانزدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران زیر مجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، روز یکشنبه، ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ به نمایش فیلم مستند «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» ساخته هارون فاروکی محصول سال ۱۹۹۲ در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت و با پایان اکران اثر، امیرحسین سیادت منتقد و پژوهشگر سینما به تحلیل و بررسی اثر پرداخت و سامان بیات پژوهشگر سینما مدیریت نشست را بر عهده داشت.

امیرحسین سیادت سخنان ابتدایی خودش را با تسلیت درگذشت فخری خوروش بازیگر قدیمی سینما، تئاتر و تلویزیون ایران آغاز کرد و گفت: خیلی متاسف شدم که خبر درگذشت فخری خوروش را شنیدم و واقعا جای ایشان خالی است؛ هنرمند بزرگ ما که متاسفانه، حداقل سن من قد نمی‌دهد که از ایشان اثری دیده باشم با کارنامه درخشانی که در تئاتر داشته‌اند. هرچند فیلم‌های سینمایی که از ایشان موجود است و به ویژه در آثاری که قبل از انقلاب اسلامی بازی کرده‌اند، نشان می‌دهد که بازیگری با شعورِ تشخیص خیلی بالا هستند به دلیل نقش‌هایی که انتخاب کردند مثل «شازده احتجاب»، «نفرین»، «آقای هالو»، «سوته‌دلان» و شاید بهتر از همه «شطرنج باد». واقعا افسوس.

این منتقد سینما «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» را دارای خصوصیات آکادمیک و در عین حال، ژورنالیستی دانست و بیان کرد: اثر همانند کارگردان هارون فاروکی، روحیه آکادمیک و ژورنالیستی توامان دارد. با حساسیت یک ژورنالیست به وقایعِ پیرامونِ خودش واکنش نشان می‌دهد و با دقت و تامل یک استاد دانشگاه هم دارد آن را می‌کاود. مشخص است که به نظریه‌های روز سینما مسلط است. علاوه بر اینکه مستند داستانگویی هم است.

وی سپس به دو مقاله‌ منتقدان خارجی سینمایی راجع به اثر ارجاع داد که به مبحث تقابل تصاویر «دوربین بدن‌مند» و «دوربین بدن‌زدایی‌شده» می‌پردازند و گفت: در تصویر افتتاحیه «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» که تصویر زنی گلوله‌خورده جلوی دوربین روی تختِ بیمارستان است و حرف‌های تهییج‌کننده درباره انقلاب می‌زند، کارکرد دوربین در اینجا رمانتیزه کردن سخنان اوست و با انباشتن قاب تصویر از چهره او در تلاش تکثیر یک چهره انقلابی است. این تصویر برای بعد از فرار کردن نیکلای چائوشسکو است. در نمای بعد از تیتراژ، تصویری بی‌کیفیت داریم که سعی دارد جمعیت تظاهرکنندگان را نمایش بدهد. دوربین لرزش دارد و شخص پشت دوربین، دارد با احتیاط آن را ثبت می‌کند. اینجا، ایده «دوربین بدن‌مند» مطرح می‌شود چون این تصویر، برخلاف تصویر افتتاحیه، هدفش مخابره تصاویر نیست بلکه دارد فقط آنها را ثبت می‌کند. در عین حال، جرات ندارد به جمعیت تظاهرکنندگان بپیوندد از اینرو، این نمایانگر بدن‌مند بودن است چون این بدن می‌ترسد وارد معرکه و کشته شود. همچنین، این بدن، دیدِ محدودی دارد و یک تکه کوچک از وقایع را از دور می‌تواند ببیند.

وی در توصیف «دوربین بدن‌زدایی‌شده» عنوان کرد: در تصویر بعدی وقتی نیکلای چائوشسکو را در گردهمایی حمایتی طرفدارانش می‌بینیم که زیاد هم هستند، با تمام امکانات ارتباطی که در اختیارش است و همه چیز کاملا حرفه‌ای است، برخلاف دوربینِ تصویر قبلی که راوی مدام روی آماتور بودن آن تاکید می‌کند. دوربینی که از بالا تصویر می‌گیرد انگار که بدن ندارد و از جایگاهی خداگونه و دانای کل مشرف به همه چیز است. به این شکل، از بدن فیلمبرداری مرئی‌زدایی شده است. اتفاقی که می‌افتد و در آن تصویر، نویز می‌افتد، یکی از تکان‌دهنده‌ترین لرزش‌های دوربین است که فراموش‌نشدنی است. آن لحظه، انگار که آن دوربین بدن‌زدایی‌شده دارد بدن‌مند و آن دوربین خداگونه و دانای کل دارد آماتوریزه می‌شود. آن دوربین، نشان می‌دهد همه اینها یک صحنه‌سازی است و سوژه در قاب، آدمی در دسترس است و آنقدر هم جایگاهِ بالایی ندارد. در واقع، پیش از آنکه سقوطِ نیکلای چائوشسکو اتفاق بیافتد، همین لرزش دارد این پیش‌بینی را در میزانسن انجام می‌دهد. آن لحظه نشان می‌دهد که پادشاه، لخت است. وقتی به دیکتاتور رومانی برمی‌گردیم، دیگر آن صلابت را در چهره‌اش نمی‌بینیم. هر کاری می‌کنیم احساس می‌کنیم او فروریخته است و به نظر می‌رسد، بینندگان تلویزیونی هم این فروریختن را دیده‌اند که جرات می‌کنند به تظاهرکنندگان طرفدار نیکلای چائوشسکو نزدیک بشوند.

این پژوهشگر در ادامه، با اشاره به امتزاج تصاویر گرفته‌شده با دوربین‌های حرفه‌ای از سوی فیلمبرداران آماتور پس از ورود مخالفان نیکلای چائوشسکو به تلویزیون رومانی گفت: این خصوصیت دوران آشوب است که هنوز نظمِ نو برقرار نشده است. نظم قبلی متلاشی شده و این همنوایی تصاویر گرفته‌شده با دوربین‌های حرفه‌ای از سوی فیلمبرداران آماتور، ترجمان تصویری همین اتفاق است. تصویرِ شورانگیزی که از اینها در هنگام ورود به تلویزیون رومانی ثبت می‌شود، همه اینها در کنار هم می‌ایستند و ما یک میزانسن افقی می‌بینیم در صورتی که تا قبل از آن، همه چیز عمودی است. نیکلای چائوشسکو در بالکن می‌ایستد و بقیه پایین هستند. در آن تصویر، این هیمنه فروریخته است و همه هم‌عرض هستند. لحظه‌ای هرچند گذرا از هم‌عرض‌شدن جلوی دوربین اتفاق افتاده است وقتی آنها کنار هم می‌ایستند تا تصویری را مخابره کنند. اینطور به نظر می‌آید آماتورها که تلویزیون را تسخیر کرد‌ه‌اند، دارند با تجهیزاتی که برای نیکلای چائوشسکو مشروعیت می‌خرید، برای خودشان مشروعیت می‌خرند. این از دیگر نکات جالب اثر است.

او افزود: ژاک بودیار درباره انقلاب رومانی می‌گوید: «مسئله این نیست که چه چیزی حقیقت و چه چیزی مجاز است. مسئله این است که تمایز بین حقیقت و مجاز از بین رفته است.» مسئله این نیست که چه چیزی انقلاب است و چه چیزی کودتا است، چه چیزی نظم است و چه چیزی از کنترل خارج شده است. پیام مستند «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» آنقدر صریح نیست و در این باره حکم قطعی نمی‌دهد. هرچند با مسیر روایی و نظام نشانه‌شناسی که برپا می‌کند، این حس را ایجاد می‌کند که ما باید به هر چه که می‌بینیم، شک کنیم. برخلاف تصویر افتتاحیه که اشاره شد، فیلم اصلا شورانگیز نیست. خیلی دارد درباره این انقلاب مداقه و فکر می‌کند. حتی تردید هم می‌کند. این فیلم در ما شک‌های فراوانی ایجاد می‌کند مثلا اینکه تروریست‌ها چه کسانی هستند؟ و سوالات دیگر. این اثر دارد مدام ما را نسبت به ماهیت رسانه پرسشگر می‌کند. این عبور ساده از محاکمه نیکلای چائوشسکو و همسرش این شبهه را ایجاد می‌کند که شاید واقعا انقلابی نبوده و این یک کودتا بوده است. چون ناگفته‌های زیادی باقی می‌ماند که بی‌پاسخ رها می‌شود. بعد از نمایش جسد دیکتاتور رومانی، این حس ایجاد می‌شود انگار که آدم‌هایی که دوربین‌ها را از صفحه تلویزیون‌های کوچک خانگی به سمت بیرون از خانه گرفته بودند، حالا دوباره نشسته‌اند و دارند تک تصویرِ مخابره‌شده از تلویزیون را تماشا می‌کنند. گروهی که حاکم شده‌اند، دارند تصویر را تحت کنترل خودشان می‌گیرند و دیگر مثل آن صحنه ورود مخالفان به تلویزیون رومانی، تکثرِ تصویر و چند زاویه مختلف از یک سوژه وجود ندارد. الآن، یک تک تصویر وجود دارد و یک عالم دوربین دارند همان تک تصویر را ثبت می‌کنند. یعنی تکثری که با دموکراسی به وجود می‌آید، انگار محو شده و از بین رفته است. یک لحظه گذرا که تمام شده است.

این منتقد هنری از دیگر خصوصیات «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» به فیلم- مقاله بودن اثر اشاره و عنوان کرد: «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» به عنوان یک فیلم- مقاله هم اثر رادیکالی است چون از حداقل ابزار توضیح‌دهنده استفاده کرده است. خیلی کم حرف می‌زند و تا آنجا که ممکن است، در سطحِ کلام، قضاوت نمی‌کند. می‌توان این اثر را از جهتی بازنگری در مفهوم سینماحقیقت دانست. نمای آخر اثر، قرینه نمای اول این مستند است. نمای آخر بعد از تیتراژ آخر می‌آید مثل نمای اول که قبل از تیتراژ آمده است. مردِ نمای آخر مثل نمای اول، احساساتی است و از همبستگی می‌گوید. این دو نما، نمودی از آرمان‌گرایی است که شامل برابری، آزادی و خوشبختی می‌شود. چیزی که محقق نشده است و اصلا قابل محقق شدن نیست. چه در رومانی و چه در سرزمین‌های دیگر. شاید دلیل اینکه «ویدئوگرام‌های یک انقلاب» مثل یک پرانتز، بین این دو نما قرار داده شده است این است که این آرمان، فقط برای این انقلاب نیست و برای همه اعصار و همه جا است.

یکی از حضار در سخنانی راجع به ابهام کودتا بودن انقلاب رومانی بیان کرد: یکی از صحنه‌ها که به این ابهام مربوط می‌شود زمانی است که وزیر دفاع رومانی را به عنوان جاسوس متهم می‌کنند. اینجا معلوم است که اختلافی بین دولت و ارتش رومانی وجود دارد. این برای من به عنوان مخاطب می‌تواند اشاره‌ای باشد که شاید فیلمساز می‌خواسته راجع به این انقلاب نشان دهد.

او در ادامه درباره دلیل سکونی که اثر نسبت به روایت انقلاب رومانی داشت، گفت: دلیل این سکون نسبت به روایت انقلاب رومانی این بود که در اثر، موسیقی وجود ندارد. چون موسیقی، وجهی است که در انقلاب‌ها، اهمیت فراوانی دارد. حتی در صحنه‌های پایانی، نوازندگان یک ارکستر نمایش داده می‌شوند که به سرعت قطع می‌شود با اینکه آهنگ شورانگیزی داشت چون اصلا اینها در ساختار اثر مهم نیستند. اینکه موسیقی در این اثر وجود ندارد، نشان از نقطه نظر خاص فیلمساز است که از جنبه دیگری قصد داشته انقلاب رومانی را روایت کند.

امیرحسین سیادت در سخنان پایانی راجع به مبحث نبود موسیقی در اثر عنوان کرد: موسیقی از عناصری است که باعث رمانتیزه شدن همه چیز می‌شود از اینرو، هارون فاروکی از چنین رویکردی، پرهیز دارد چون دوست دارد مثل یک فیلسوف وقایع را زیر نظر بگیرد. ‌‎

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار