نگاهی به «شماره ۱۰» تازهترین اثر حمید زرگرنژاد
فرار به سوی پیروزی احسان مقدسیان - جدیدترین فیلم سینمایی حمیدزرگرنژاد با نام «شماره ۱۰» را میتوان جهش بلند این کارگردان در عرصه فیلمسازی خواند.
زرگرنژاد بعد از ساخت «ماهورا» در گونه اجتماعی که گریزهایی نیز به جنگ تحمیلی داشت، اینبار صرفا تمرکز خود را روی ساختاثری در ژانر دفاع مقدس گذاشت، اثری قهرمانمحور و در عین حال مراقبتشده برایدوری از گرفتاری در ورطه شعار. «شماره ۱۰» از همان ابتدای داستان،به ارائه نشانههای متعددی درباره شخصیت اصلی قصه خود و ارادهاش به فرار نشان میدهدتا مخاطب از همان ابتدای داستان به هدف رضا زاگرس، بازیگر نقش اصلی فیلم پی ببرد؛ نشانههایی که بار بخشی از آن به دوش نقشههای عملگرایانه بازیگر نقش شماره ۱۰ است و بخشی دیگر به بازی خوب مجید صالحی باز میگردد.
زرگرنژاد با گذر از القای حس تعلیق به مخاطب،سعی دارد تا صرفا ذهن تماشاگر را معطوف به چرایی و چگونگی فرار رضا کند. فراری کهنه فقط در گرو گذر از آب و سیمخاردار و دیوارهای بلند است که به دنبالش جان سایرآزادگان را نیز از دست شده میبیند، و اینجا درست همان جایی است که پیچیدگیهایشماره ۱۰ آغاز میشود؛ چهآنکه که چرایی فرار از اردوگاه بعثیها نه غرائض شخصیبرای رهایی از بند که به مسئولیتپذیری قهرمان قصه در قبال همرزمان خود و سایرآزادگان باز میگردد.
بازی خوب مجید صالحی در نقش شماره ۱۰ که سالیان اخیر او رادر قالبهای جدی نیز دیده بودیم از نکات مثبت این فیلم است که در کنار بازی حسام منظورو سیامک صفری به باورپذیری اثر کمک شایانی کرده است. اما گذشته از بازیها وداستان فیلم که نیمی از آن برگرفته است واقعیت است، تدوین و چهرهپردازی بسیار خوبرا از دیگر ویژگیهای این فیلم میتوان خواند.
اینجاست که تنها تماشای فیلم میتواندبه تماشاگر القا کند چرا معتقدیم تازهترین اثر زرگرنژاد جهش او در مسیر کارگردانیتعبیر میشود و با فیلمی در مدیوم سینما روبهرو هستیم. با این همه گرچه به لحاظ ساختاری با فیلمی موفق مواجه هستیم،اما در دو موضوع مهم وجوه دراماتیک و به دنبال آن همزادپنداری مخاطب با رضا و البته شخصیتپردازی بهنظر میرسد عوامل این فیلم چندان در برآورده کردن نظر مخاطبان موفق نبوده باشند.
زرگرنژاد با پرداخت نسبی و حداقلی به قصههای مستقل تنهابرخی از آزادگان حاضر در اردوگاه بعثیها به نظر می رسد عامدانه قصد داشته تامخاطب را با داستانی یک خطی مواجه کند و به این واسطه ذهن تماشاگر را صرفا متوجه هدف رضا کند. رضایی که از ابتدای مسیر آزادگی به چیزی جز فرار فکر نمیکند، اما باخبری از وضعیت سایر آزادگان در اردوگاه، انگیزههای فرار او را تغییر میدهد.فراری که دستکم میتواند اعدام سه تن از اسرا را به دنبال داشته باشد.
ارسال دیدگاه