مالک علوی*
«تنهاتر از مسیح»؛ آغازی برای روایت تصویری حماسههای عاشورایی
سری به دیوان پُر از حادثه و رویداد حماسی و جگرسوز تاریخ دینی و مذهبی ادیان الهی که بگردانیم، میبینیم آنقدر هست که بعد از مورخان و شعرا و نویسندگان، نوبت به مظروفهایی چون هنرهای نمایشی و دستاندرکارانش برای پرداخت به آنها برسد؛ تا روایتگر مصور وجوه تراژیک یک حماسه آیینی با چاشنی القای مفاهیم انسانساز و درسآموز آن باشند.
از بسترهایی چون سینما و تلویزیون یا کهنهتر از آنها، تعزیه که بگذریم، نوبت به صحنه و پرده و تئاتر میرسد. تئاتری که صریحترین و تاثیرگذارترین هنر تصویری برای انتقال یک مفهمو و پیام آن خوانده میشود. هنری که بهواسطه زنده بودنش زور کاتارسیسی آن به هر هنر مصور دیگر از جمله سینما نیز تا آنجا میچربد که اجرای درست و مطلوب آن مخاطب را از بروز هرگونه اندوه و نشاط یا رنج و شادمانی استغراق ناگزیر میکند.
حالا امروز و در اینجای تاریخ که دفتر و دیوانها لبریز از گوناگونی اتفاقات آیینی از ذبح اسماعیل و ده فرمان موسی تا آبستن شدن مریم و به صلیب کشیدن عیسی است، به اوراق پر خون و غمبار دین مبین اسلام میرسیم که آنچه راه گلو را میبندد بغض این همه فراق است و آنچه دیده اشکبار میکند، خون جگریست از پس یک سفر ناتمام و آن همه حادثه.
اینجاست که بعد از پرده اول و پرداخت به پیک پی خجستهای که دارد نشان دوست، نمایش به شهادت علی اکبر(ع) و حضرت قاسم میرسد تا پس از روایت صحنههای دردآلود واقعه عاشورا، نوبت به حدیث کهنه پیراهن حضرتش برسد که بعد از گذشت سالهای بلند غربت و مظلومیت هنوز پابرجاست. همانطور که از وقایع نمایش برمیآید، صحبت از تئاتر مذهبی با محوریت نهضت حسینیست با نام «تنهاتر از مسیح». تئاتری که با حضور بیش از ۱۵۰ بازیگر و هنرور به کارگردانی علی اسماعیلی به مصائب جگرسوز اهل بیت امام حسین (ع) و آنچه بر خود ایشان گذشت میپردازد.
«تنهاتر از مسیح» آنچه سالها در پای منبرها شنیدهایم و از روی کتابها خواندهایم را برایمان تصویر میکند، به گونهای که روضههایی که تا به امروز شنیدهایم را اینبار میبینیم تا در پی این تصویرگرایی، همذاتپنداریمان فزون گردد.
اما گذشته از حماسه عاشورای حسینی و فرصتهای هنری بسیاری که در عین قابلیتهای دراماتیک و تراژیک بودن، در مسیر تبیین هدف از یک سو و ارتقای آگاهی از معنا تا کاربرد از سوی دیگر ایجاد میکند، سرنوشت نیکان و معصومان دین مبین اسلام و تاریخ جانسوز تشیع است که میتواند دستمایه نمایشهای بسیاری از طلوع محمد تا انتظار فرج قرار گیرد. روز سعید غدیر یکی از آن موضوعات مهم است که گرچه بهواسطه نمایش «روشنای شب تار» هنرمندان عرصه تئاتر به آن پرداختهاند و قرار است در ایام غدیر مهمان دلهای داغدیده یکانیکانما باشد، اما باز جای کار بسیار دارد.
به هر رویی امید میرود صاحبدلانِ هنرمند بیش از پیش جامه حضور در عرصه پرداخت به موضوعات درسآموز و انسانساز وقایع تاریخی جهان تشیع بپردازند تا بلکه بهواسطه تبیین و تفهیم جانبازیهای ایشان در بندگی، با تکیه بر قوت تاثیرگذاری هنری چون تئاتر، ما را از خود بیگانه و به سر دلبران نزدیک و نزدیکتر کنند عاقبت.
*کارشناس تئاتر و سینما
ارسال دیدگاه