حجتالاسلام حمیدرضا مطهری*
وسعت و کارآمدی سیره رضوی
امام رضا(ع) در میان ائمه(ع) به «عالِم آل محمد» شهرت دارند. فهم سیره رضوی(ع) در ابعاد گوناگون از جمله سیره و جایگاه علمی امام رضا(ع)، مستلزم آگاهی از شرایط سیاسی و اجتماعی دوران امامت ایشان است.
از جهت سیاسی، دوران امامت ایشان همزمان با سه خلیفه عباسی؛ هارون الرشید و دو فرزندش امین و مأمون بود. در این میان، مأمون، امام رضا(ع) را به خراسان و مرو دعوت و ایشان را به عنوان ولیعهد به جامعه معرفی کرد.
پیش از دعوت مأمون، امام رضا(ع) در مدینه حضور داشتند و ضمن رهبری و امامت شیعیان، هدایت کلیت جامعه اسلامی را مد نظر داشتند و جامعه اسلامی نیز در سرزمینهای مختلف به آن حضرت توجه میکردند ،چنانکه در خراسان و پس از جریان ولایتعهدی فرمودند: «من در مدینه بودم و نامههای من در همه شهرهای جامعه اسلامی خوانده میشد.» (سید نعمتالله جزایری، ریاض الابرار، ج ۲، ص ۳۷۰)
این سخن امام(ع) بیانگر دو نکته است؛ نخست اینکه امام به هدایت کل جامعه اهتمام داشتند و دیگر آنکه، نواحی مختلف سرزمینهای اسلامی به جایگاه علمی آن حضرت توجه داشتند و پرسشها و نیازهای خود را با آن حضرت در میان میگذاشتند. همچنین آن حضرت در حالی که کمتر از سی سال داشتند در مسجدالنبی در مدینه کرسی فتوا داشتند و چنانکه خود فرمودند محل مراجعه دانشمندان بودند.
یکی از نکات مورد نظر مأمون در ولایتعهدی امام رضا(ع) نیز همین جایگاه علمی امام(ع) بود. مأمون وقتی به خلافت رسید با مشکلات متعددی مواجه شد. او که پایگاه خود را در میان گروههای متعدد از جمله ایرانیان از دست داده بود به دنبال تحکیم این پایگاه بود. از طرف دیگر، امام رضا(ع) به عنوان بزرگ علویان و چهره بارز اهل بیت(ع) دارای جایگاه ویژهای نزد ایرانیان بود. حضور امام رضا(ع) به عنوان ولیعهد میتوانست برای تحکیم جایگاه مأمون نزد ایرانیان تأثیرگذار باشد. از طرف دیگر، مأمون زمانی که در خراسان بود خود را خلیفهای روشنفکر و آزاداندیش نشان میداد، بر همین اساس، به مخالفان اجازه میداد تا افکار، اندیشهها و تفکرات خود را مطرح کنند. طرح این تفکرات، طبیعتاً جامعه را با شبهاتی مواجه میکرد، از این رو، گاه مأمون و آنان که در دستگاه خلافت بودند از پاسخ به این شبهات ناتوان میشدند، لذا حضور امام رضا(ع) میتوانست به تقویت دستگاه خلافت در مواجهه با شبهات بینجامد. از این رو، مأمون امام رضا(ع) را به خراسان دعوت و ایشان را به عنوان ولیعهد خود معرفی کرد.
لبته برخی هم گفتهاند مأمون به دنبال آن بود تا با رویارو کردن آن حضرت با این شبهات و ناتوانی احتمالی که مأمون انتظار آن را میکشید سبب کاستن از اعتبار و جایگاه امام شود که با پاسخهای دقیق و کامل امام به پرسشها و شبهات به این هدف خود نرسید و امام رضا(ع) در همه مناظرات پیروز گردید. اباصلت هروی در این باره میگوید: «هیچ کسی را از امام رضا(ع) داناتر ندیدهام. هر دانشمندی که او را دیده به دانش برتر او گواهی داده است. در نشستهای علمی با دانایان ادیان گوناگون بر تمامی آنان چیره شد تا آنجا که همه آنان به ناتوانی علمی خود و برتری امام اعتراف کردند» (اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفۀ الائمۀ، ج ۲ ، ص ۳۱۷)
فارغ از اهدافی که مأمون در دعوت خود از امام رضا(ع) دنبال میکرد، این پرسش مطرح میشود که حضور ایشان در خراسان، چه تأثیری بر جریان تشیع در ایران گذاشت؟ واقعیت این است که حضور ایشان، جریان تشیع در ایران را سمت و سویی علمیتر و منطقیتر بخشید، اگر تا پیش از این، تشیع در ایران وجهی اعتقادی و عاطفی داشت، بعد از حضور ایشان این جریان مسیر تازهای را در پیش گرفت.
به دنبال حضور امام رضا(ع)، نخست معارف و فرهنگ اهل بیت(ع) در ایران پررنگتر شد. دیگر اینکه حضور امام سبب شد بسیاری از دانشمندان برای شنیدن سخنان و احادیث ایشان به سمت خراسان روانه شوند و در این زمینه آثاری تدوین شد. احادیث آن حضرت در مجامع علمی منتشر و اصحاب و شاگردان آن حضرت نیز برای نهادینه کردن معارف اهل بیت(ع) تلاش چشمگیری داشتند، به گونهای که تشیع بعد از حضور امام رضا(ع) به عنوان یکی از مذاهب قدرتمند و پر نفوذ در ایران مطرح و در بعضی شهرها مانند بیهق در دورههای بعد به عنوان مذهب غالب مطرح شد.
همانطور که پیشتر عنوان شد، مأمون بنا بر مشکلاتی که در دستگاه خلافتش داشت ناچار بود، خود را فردی آزاد اندیش معرفی کند، به همین دلیل خواهناخواه در دوره خلافت او عرصه برای «گفتوگوهای دینی» چه به صورت درون دینی و چه گفتوگوی میان ادیان فراهم شد و امام رضا(ع) نیز به خوبی از این فرصت برای گسترش اسلام بهره گرفتند. ایشان در جریان این گفتوگوها، تنها بر تعالیم شیعی استناد نکرده و همواره به دو منبع اصلی و مورد قبول و اتفاق مسلمان یعنی «قرآن» و «سنت» تأکید داشتند و گاه حتی از عقاید و باورهای خودِ مخالفان برای پاسخگویی به آنان استفاده میکردند و به کتاب های خودشان یا استدلال های عقلی استناد می کردند و پیوسته در مواجهه با مخالفان و شبهات دینی، احترام به طرف مقابل را ولو مخالف مد نظر داشتند.
اما پرسش اصلی اینجا است که چقدر شیوه گفتوگویی که مبتنی بر استدلالهای عقلی و منطقی است، میتواند برای مواجهه امروز ما با تفکرات مخالف درس آموز باشد؟ اگر به سیره رضوی(ع) توجه داشته و نکات مورد نظر و عمل آن حضرت را اجرایی کنیم، کارآمد بودن سیره رضوی(ع) را بهتر درک میکنیم. استناد برای دیگران به آنچه قبول دارند مانند اعتقادات و باورهای خودشان، استدلالهای عقلی با توجه به اینکه دلیل عقلی مورد قبول همه انسانها است و نیز برخورد احترامآمیز با طرف مقابل در گفتوگو و مناظره و پاسخگویی به مخالفان قطعاً برای پیشبرد اهداف کاربردی و مؤثر خواهد بود.
*رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
منبع: ایرانشش
ارسال دیدگاه