قائم‌مقام بنیاد سینمایی فارابی در گفت‌وگو با پانا عنوان کرد:

فیلم کودک؛ از نوستالژی دهه ۶۰ تا فروش ۲۵ میلیاردی در دهه ۹۰

فیلم‌ساز تازه‌نفس برای سینمای کودک تربیت نکردیم/ فیلم‌های جشنواره پسند، سرمایه‌گذار فیلم کودک را پراند/ به کودکانمان سینما رفتن را آموزش دهیم/ آموزش‌وپرورش می‌تواند رکورد فیلم کودک را جابجا کند

تهران (پانا) – ایل‌بیگی، قائم‌مقام بنیاد سینمایی فارابی روایت می‌کند که چطور سینمای ایران از فیلم‌های کودک نوستالژیک دهه ۶۰ به سمت فیلم‌های جشنواره پسند (نه کودک پسند) و دهه ۷۰ سقوط کرد و علی‌رغم ریزش تعداد سینماها توانست در دهه ۹۰ دوباره با پناه بردن به عنصر خیال‌پردازی خود را احیا کند و به فروش ۲۵ میلیاردی در سال ۹۷ برسد. افسوس که کرونا بازهم به قربانیان خاموش خود رحم نمی‌کند و سد بزرگ بازگشت سرمایه‌گذاران به سینمای کودک و نوجوان می‌شود.

کد مطلب: ۱۲۱۶۹۷۹
لینک کوتاه کپی شد
فیلم کودک؛ از نوستالژی دهه 60 تا فروش 25 میلیاردی در دهه 90

اعظم پویان - «حبیب ایل‌بیگی»، رئیس دپارتمان سینمای کودکان و نوجوانان بنیاد سینمایی فارابی در گفت‌وگو با پانا درباره اوج و فرودهای سینمای کودک و نوجوان سخن می‌گوید و بر نقش مهم آموزش‌وپرورش برای احیای سینمای کودک تأکید می‌کند.

آموزش یا سرگرمی؛ تعریف مطلق نداریم

به نظر شما سینمای کودک و نوجوان جنبه سرگرمی دارد یا باید آموزشی باشد؟

در هیچ‌کدام از این دو مورد نمی‌توان مطلق نظر داد. برخی معتقدند با بازی می‌توان بسیاری از آموزش‌ها را به کودکان منتقل کرد. بر اساس این دیدگاه، بازی کردن نوعی سرگرمی است و در خلال بازی، می‌شود تعلیم و تربیت را هم دنبال کرد. فیلم و سینما هم بستری است که می‌توان از طریق آن، محتوای مناسب را به کودکان و نوجوانان ارائه کرد. کما این که در آثار مطرح این گونه سینما در دنیا هم این رویکرد تربیتی و به‌کارگیری محتوای متناسب با فرهنگ کشورها را می‌بینید که در سینمای کودکان و نوجوانان آن کشور متبلور شده است.

فیلم‌ساز تازه‌نفس برای سینمای کودک تربیت نکردیم

سینمای کودک و نوجوان ما به لحاظ موضوعی تا چه اندازه دچار روزمرگی شده است؟

از اوایل دهه هفتاد با رواج اغراق‌آمیز ساخت فیلم‌های جشنواره‌ای و استقبال در خارج از ایران از فیلم‌های کودک و نوجوانی که مخاطب‌شان بیشتر جشنواره‌ها بود و فیلم‌هایی نبود که برای کودک و نوجوان باشند، کم‌کم اشتیاق به ساخت فیلم‌های فانتزی و سرگرم‌کننده برای کودکان فروکش کرد

تا حدودی این اتفاق رخ داده و به دلایل متعدد سینمای کودک و نوجوان در زمینه موضوعی دچار روزمرگی شده است. دهه ۶۰ که سینمای کودک و نوجوان ایران رونق خوبی داشت، بسیاری از فیلم‌سازانی که آن فیلم‌ها را ساختند، سن و سال کمتری داشتند و چون در خانواده‌شان کودک و نوجوان داشتند، در مجاورت آن‌ها، به نیازهای‌شان آگاه بودند و به نظر آنچه می‌ساختند به ذائقه مخاطب همان زمان نزدیک بود. به‌مرور با توجه به افزایش سن بسیاری از فیلم‌سازان حوزه کودک و نوجوان و کم‌شدن کودکان و نوجوانان در اطراف آن‌ها، فاصله‌ای بین برخی از فیلم‌سازها و نیازها و علایق کودکان و نوجوانان امروز به وجود آمد و به همین دلیل، آنچه برخی از فیلمسازان می‌سازند جوابگوی نیازهای کودک و نوجوان امروز ما نیست. البته مسئله به‌روز‌نشدن موضوع‌ها در حوزه کودک و نوجوان دلایل دیگری هم دارد؛ به عنوان مثال در زمانه‌ای که استفاده از تکنولوژی روز برای سینمای کودک و نوجوان جایگاه پیدا کرد، فیلم‌ساز ما به دلیل بالا رفتن سن، تکنولوژی جدید را کمتر می‌پذیرفت و ریسک کمتری می‌کرد... یا اینکه ما در سینمای کودک و نوجوان ورودی کمتری به نسبت سایر حوزه‌های سینمایی داریم. برای مثال اگر در فیلم‌های اجتماعی چند فیلم‌ساز تازه‌نفس و جوان وارد سینمای کشور می‌شود، در حوزه کودک و نوجوان گاه حتی یک فیلم‌ساز جوان و تازه‌نفس وارد نشده و این خود ایجاد مشکل می‌کند.

فیلم‌های جشنواره پسند، سرمایه‌گذار فیلم کودک را پراند

در آسیب‌شناسی افول سینمای کودک کدام حلقه مفقوده بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد؟

بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، جمعیت سینماروی ایران به‌مراتب بیشتر از امروز بود، به‌طوری که در یک دوره‌ای، رقم ۸۰ میلیون بیننده در سال را برای سینما داشتیم. رقبای دیگر سینما مانند ماهواره، VOD و DVD و گیم و شبکه‌های متعدد تلویزیونی و خیلی از موارد دیگر وجود نداشتند تا کودک در خانه سرگرم شود. در دهه ۶۰ تلویزیون هفته‌ای یک فیلم سینمایی نشان می‌داد و به همین دلیل دیدن فیلم غالبا در سینما انجام می‌شد. این در حالی است که امروزه، خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان فیلم‌های به‌مراتب بیشتری می‌بینند، ولی لزوماً برای تماشا به سینما نمی‌روند زیرا فیلم‌های روز دنیا که دارای تنوع و هیجان و جذابیت است، به‌راحتی در دسترس‌ آنها قرار دارد. قاعدتاً برابری کردن با فیلم‌های آمریکایی کار ساده‌ای نیست و نمی‌شود هم به بچه‌ها بگوییم فقط فیلم ایرانی ببینید زیرا به‌هرحال آن‌ها با توجه به امکانات موجود، تلویزیون هوشمند و آی پد و لپ تاپ و غیره را در دسترس دارند اما ما صرفا فکر می‌کنیم سینمای ما افول پیدا کرده است. البته دلیل دیگری که می‌توان در این زمینه برشمرد، نوع فیلمسازی در سینمای کودکان و نوجوانان است که اگر به آن اهمیت داده می‌شد، این سینما همچنان مخاطب خود را داشت. من معتقدم از اوایل دهه هفتاد با رواج اغراق‌آمیز ساخت فیلم‌های جشنواره‌ای و استقبال در خارج از ایران از فیلم‌های کودک و نوجوانی که مخاطب‌شان بیشتر جشنواره‌ها بود و فیلم‌هایی نبود که برای کودک و نوجوان باشند، کم‌کم اشتیاق به ساخت فیلم‌های فانتزی و سرگرم‌کننده برای کودکان فروکش کرد. همین مسئله در جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان خودمان هم وجود داشت. در یک مقطع از تاریخ سینمای بعد از انقلاب می‌بینیم بیشتر فیلم‌ها به سمت فیلم‌های «درباره کودک و نوجوان» رفته است و فیلم‌هایی که کودک و نوجوان در آن فیلم قهرمان باشد، کمرنگ شده است. داستان‌های کسل‌کننده و کش‌داری که باروحیه کودک و نوجوان کمتر سازگاری داشت و بیشتر به درد بزرگ‌سالان می‌خورد. سینمای کودک و نوجوان اوج و فرودهای دیگری هم داشت. همین فیلم‌های جشنواره‌ای وقتی اکران می‌شدند به دلیل اینکه اکران مناسب یا تبلیغات مناسبی نداشتند، آورده‌ای برای صاحبان آن فیلم نداشتند و همین باعث سرخوردگی‌ سازندگان و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی شد. درنهایت فیلم‌سازانی که فکر می‌کردند این تنها مسیری است که باعث موفقیت شان می‌شود، به سمت سینمای اجتماعی و گونه‌های دیگر کوچ کردند.

خیلی از مدارس دانش‌آموزان‌شان را به سینما نمی‌برند درحالی‌که اگر این همت وجود داشت، فیلم‌های کودک و نوجوان پرفروش‌ترین فیلم‌ها می‌شد. فقط کافی است یک‌سوم دانش‌آموزان به سینما بروند تا رکورد فیلم‌های این حوزه شکسته شود. قبل از کرونا رکورد پرفروش‌ترین فیلم‌مان در حوزه کودک و نوجوان، کمتر از ۲ تا ۳ میلیون بیننده داشت، درحالی‌که آموزش‌وپرورش با بخشنامه و هماهنگی ساده به‌راحتی می‌تواند تعداد بیننده را چندمیلیونی کند اما نبود شناخت کافی از سینما باعث شده این مهم اتفاق نیافتد. سختگیری‌هایی که برای انتخاب فیلم‌ها از سوی مدیران وجود دارد و حتی گاهی سلیقه‌ای رفتار کردن مدیران مدارس باعث این مسئله می‌شود

به کودکانمان سینما رفتن را آموزش دهیم

ممکن است بازهم دوران خاطره ساز فیلم‌های ماندگار در دهه ۶۰ برای کودکان نسل‌های بعد تکرار شود؟

اینکه ما دوباره به آن روزها برگردیم، اتفاق نمی‌افتد چون آن روزها اتمسفر به‌گونه‌ای بود که دیدن یک فیلم سینمایی برای هرکدام از کودکان و نوجوانان که چند هفته یک‌بار هم نمی‌توانستند فیلمی را در تلویزیون ببینند، یک تجربه خاص و منحصربه‌فردی بود. در آن مقطع شرایطی مانند جنگ و محدودیت‌های تکنولوژیکی وجود داشت و تلویزیون تعداد محدودی برنامه داشت و سینمایی که جنبه تفریحی سالم داشت و خانواده‌ها می‌توانستند بروند، ارزان‌قیمت بود. به‌هرحال دنیا تغییر کرده است. آن دوره برای ما نوستاژیک است و دیگر نه ما به شرایط دهه شصت برمی‌گردیم و نه تکنولوژی و پیشرفت‌های اطراف ما چنین اجازه‌ای می‌دهد. آنچه اکنون مهم است و باید موردتوجه باشد این است که خانواده‌ها به کودکان‌شان سینما رفتن را آموزش دهند و سینما را به‌عنوان تفریح فرهنگی خوب در سبد خانوارشان بگذارند. لذت تماشای فیلم سینمایی بر روی پرده سینما، لذت کمی نیست ولی خیلی‌ها در کشور ما این تجربه را ندارند. و البته ممکن است سالن سینما در شهرشان نداشته باشند. ما در بسیاری از شهرها در دهه ۶۰ سینما داشتیم ولی اکنون یا مخروبه شده یا تغییر کاربری داده است. به دلیل شرایط زمانه، مشتری سینما کم شد و درنهایت در دهه هشتاد موج تعطیلی سینماهای کشور را داشتیم. این باعث شد ما کمتر از ۷۰ یا ۸۰ شهرمان سینما داشته باشند درحالی‌که بیش از هزار شهر در کشور داریم اما تعداد زیادی از شهرها فاقد سینما هستند. بسیاری به دلایل اقتصادی به سینما نمی‌روند و منتظر می‌شوند تا فیلم به تلویزیون بیاید یا در فضای مجازی آن را تماشا کنند زیرا معتقدند به‌جای هزینه سینما می‌توانند چندنفری و به‌صورت خانوادگی چند بار فیلم را ببینند.

آموزش‌وپرورش می‌تواند رکورد فیلم کودک را جابجا کند

آموزش‌وپرورش در شکل‌گیری و تداوم سینمای کودک چه نقشی داشته و دارد؟

اصولاً در کشورما جزایر متعددی در قالب نهاد و وزارتخانه و مرکز وجود دارد که می‌توانند با همکاری و هماهنگی یکدیگر خدمت‌گزاری داشته باشند اما به دلایل سیستمی و شیوه اداره کشور همه از هم جدا هستند. بسیاری از مواقع این نهادها‌ و ادارات -که اتفاقا یکدیگر را می‌شناسند- همدیگر را پیدا نمی‌کنند تا برای هم‌افزایی دورهم جمع شوند. اگر شرایط قبل از کرونا را در نظر بگیریم، بیش از ۱۲ میلیون نفر از فرزندان ما هرروز به مدرسه می‌روند و نصف روز را در محیط مدرسه می‌گذرانند، اما درشرایطی که آموزش به‌واسطه دیدن فیلم کمک بسیار زیادی به آنها می‌کند و گردش‌های گروهی و خاطره‌های بسیاری برای آن‌ها می‌سازد، این اتفاق بسیار کم می‌افتد. البته کمبود سالن مزید بر علت است اما در شهرهای دارای سالن سینما، خیلی از مدارس دانش‌آموزان‌شان را به سینما نمی‌برند درحالی‌که اگر این همت وجود داشت، فیلم‌های کودک و نوجوان پرفروش‌ترین فیلم‌ها می‌شد. فقط کافی است یک‌سوم دانش‌آموزان به سینما بروند تا رکورد فیلم‌های این حوزه شکسته شود. قبل از کرونا رکورد پرفروش‌ترین فیلم‌مان در حوزه کودک و نوجوان، کمتر از ۲ تا ۳ میلیون بیننده داشت، درحالی‌که آموزش‌وپرورش با بخشنامه و هماهنگی ساده به‌راحتی می‌تواند تعداد بیننده را چندمیلیونی کند اما نبود شناخت کافی از سینما باعث شده این مهم اتفاق نیافتد. سختگیری‌هایی که برای انتخاب فیلم‌ها از سوی مدیران وجود دارد و حتی گاهی سلیقه‌ای رفتار کردن مدیران مدارس باعث این مسئله می‌شود. البته موردهایی هم بوده که تهیه‌کنندگان یا سینماگران با ارتباط گرفتن با مدیران مدارس کودک را به دیدن فیلمی برده‌اند که اصلاً برای کودک مناسب نبوده و همین منجر به بی‌اعتمادی خانواده‌ها شده است. میان آموزش‌وپرورش و وزارت ارشاد تفاهم‌نامه‌های بسیار زیادی امضا شده اما هیچ‌گاه این‌ها نتوانسته تأثیر مناسبی داشته باشد یا به یک اتفاق خوب منجر شود. این مسئله به آدم‌هایی که در این وزارتخانه هستند و مدیرانی که در بخش‌های مختلف هستند، برمی‌گردد. دوری این افراد و عدم شناخت‌شان و علاقه نداشتن به کار جمعی بر این مسئله تأثیر دارد.

ما در بنیاد فارابی بین سال‌های ۹۶ تا ۱۴۰۰ به دلیل ارتباط خوبی که با مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشتیم، با همفکری یکدیگر فیلم‌های مشترک خوبی را تولید کردیم. دو طرف پول کم‌مان را گذاشتیم و تبدیل به سرمایه فیلم‌سازی کردیم. ۴ فیلم سینمایی را با هم تولید کردیم که اتفاقاً فیلم‌های خوبی بود و جوایز سینمایی متعددی هم از جشنواره فیلم فجر و کودک و نوجوان به دست آورد. در آن زمان به دلیل رابطه دوستانه‌ای که میان فارابی و کانون وجود داشت، این اقدامات انجام شد اما نمی‌دانیم بعد از مدیریت آقای فاضل نظری می‌توانیم مجدد با کانون فیلم بسازیم یا خیر؟ علی‌رغم اینکه شرایط مالی مساعد نیست اما همتی که وجود داشت خوب بود و امیدواریم با دیدارها و جلساتی که بین این دو ارگان اتفاق می‌افتد دوباره شاهد اتفاقات خوب در فیلم‌سازی برای دانش آموزان باشیم. درباره اکران دانش‌آموزی، زنگ سینما و ... من سال ۹۶ برای پیگیری امور سینمای کودکان و نوجوانان در بنیاد سینمایی فارابی، از سازمان سینمایی به بنیاد آمدم و حرکت‌هایی را شروع کردم در حالی که شرایط مطلوب نبود. اکران فیلم‌های کودکان و نوجوانان شرایط خوبی نداشت نمایش فیلم‌های کودکان و نوجوانان در سانس‌های صبح با همکاری سامانه اردویی مدارس از جمله اقدامات انگیزشی بود که با سوبسیدی که ما در اختیار این سامانه قرار دادیم باعث رونق اکران صبح سینماها با حضور دانش‌آموزان شد.

البته این تنها حرکت نتیجه‌بخش شما نبود و تعاملات صنفی توانست اکران و تولید را در سینمای کودک -به ویژه قبل از شیوع کرونا- بهبود ببخشد.

ما از شورای صنفی نمایش خواهش کردیم ترتیبی اتخاذ کنند که سرگروه‌های سینمایی در سینماهای تهران که پیشروی اکران فیلم در همه کشور هستند، نمایش فیلم‌های کودک و نوجوان را الزامی کنند. این باعث شد در سال‌های اخیر و تقریباً قبل از کرونا شاهد فیلم‌های پرفروش در سینمای کودک و نوجوان بودیم و از نوروز ۹۷ اکران این دست آثار در سرگروه‌ها آغاز شد. ضمن آن که همین شرایط ترغیب‌کننده بود و برای مثال در سال‌های ۹۶ تا ۹۸ به‌واسطه رونق در سینمای کودک، فیلم‌های کودک و نوجوان خوبی ساخته شد که اتفاقاً بسیار هم پرفروش بودند و توانست با استقبال پخش‌کنندگان مواجه شود. حتی سرمایه‌گذاران علاقه‌مند شدند مجدد در سینمای کودک و نوجوان سرمایه‌گذاری کنند. فیلم‌ها دوباره به سمت فانتزی شدن رفتند. فیلم‌های کودک از واقع‌گرایی فاصله گرفتند و از عنصر خیال استفاده می‌شد تا به خواست کودک و نوجوان نزدیک‌تر شود. در سال ۹۷ فروش چند فیلم کودک و نوجوان اکران شده بیش از ۲۵ میلیارد تومان بود و اگر کرونا پیش نمی‌آمد شرایط خوبی برای سینمای کودک و نوجوان فراهم می‌شد.ما از سینمای کودکان حمایت می‌کنیم، اما ارگان‌های دیگر نیز مانند «صدا و سیما» باید از این سینما حمایت کنند. به همین منظور در نوروز ۱۴۰۰ وقتی فهمیدیم سینماها همچنان بسته خواهند بود با هماهنگی تلویزیون، دو فیلم «مهران» و «یدو» را در جعبه جادویی پیش از اکران آثار در سینما، به نمایش درآوردیم.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار